« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1404/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

مختارما ودلیل آن/جبر واختیار انسان /اجتماع امر ونهی فی شیئٍ واحد

 

موضوع: اجتماع امر ونهی فی شیئٍ واحد/جبر واختیار انسان /مختارما ودلیل آن

 

بحث ما درباره مختار و ومجبور بودن انسان حداقل سه نظریِّة وجود دارد:

1)انسان موجودی است مختار به دلیل بداهة وضرورت

2)انسان موجودی مجبور است که طرفداران آن دو گروه هستند:

الف)جبر خالص

ب)طرفداران نظریِّة کسب

هر دوی این گروه به اشاعره معروف هستند، وبر خلاف نظریِّة عدلیِّة هستند

"توضیح جبر خالص"

جبرخالص(تعدادی از اشاعرة از طرفداران این قول هستند مثل جهم بن صفوان وثمرقندی یا ترمزی)ای گروه معتقدند تمام افعال انسان مخلوق خداوند هستند وما هیچ تاثیری روی آنها نداریم مثل حرکات سیارات یا مثل رشد ونموِّ گیاهان ودرختان واگر هم در بعضی از مواقع چرخش افلاک را به فلک نسبت می دهند ویا رشد گیاهان را به گیاهان نسبت می دهند اسناد به غیر ما هو له است مثل مثال جری المیزاب که همان اسناد مجازی می شود یا مثلاً می گوئیم انبتَ الربیعَ البَقل یا یدور الفلک لذا از نظر گروهی از اشاعره مثل ثمر قندی انسان مطلقا مجهول است ویا مثل بلند کردن انسان قد خودش را.

علامه حلِّی عبارت جهم بن صفوان را ذکر می کنند:

«انَّ الله تعالی هو الموجد لافعال العباد واضافاتها الیهم علی سبیل المجاز فاذا قیل فلانٌ صلَّی وصام بمنزلة قومنا»[1]

 

خود اشعری دیدگاه صفوان را قبول دارند:

« و انه لا فعل لأحد فى الحقيقة الا اللّه وحده و انه هو الفاعل و ان الناس انما تنسب إليهم افعالهم على المجاز كما يقال: تحرّكت الشجرة و دار الفلك و زالت الشمس و انما فعل ذلك بالشجرة و الفلك و الشمس اللّه سبحانه الا انه خلق للانسان قوّة كان بها الفعل و خلق له إرادة للفعل و اختيارا له منفردا له‌؟ بذلك‌ كما خلق له طولا كان به طويلا و لونا كان به متلوّنا»[2]

قاضی عبد الجبار معتزلی که بر خلاف اشاعرة است می فرماید:

اولین کسی که ترویج دهنده نظریِّة جبر بود معاویة لعنة الله علیه بود که ایشان از استادشان ابوعلی جُبالی نقل کرده است بخاطر توجیه فساد وظلم وبی بند وباری خودش.

خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد نه دلیل از جانب اشاعرة برای اثبات جبر خالص نقل کردند که هشت دلیل آن عقلی ویک دلیل آن نقلی است، وهمه این دلائل را باطل می کند

 

اما نظریِّة کسب (معروف به جبرمتوسط وبین نظریِّة عدلیِّة وجبرخالص) که درباره این نظریِّة اختلافات شدیدی وجود دارد:

خلاصه نظریِّة کسب: انسان فقط کاسب افعال اختیاری خودش هست(ان الانسان قادرٌ علی الکسب ،عاجزٌ عن الخلق).

آقای ضراربن عمر می گوید:

«ان اعمال العباد مخلوقة و ان فعلا واحدا لفاعلين احدهما خلقه و هو اللّه و الآخر اكتسبه و هو العبد، و ان اللّه عز و جل فاعل لافعال العباد فى الحقيقة و هم فاعلون لها فى الحقيقة»[3]

بر نظریِّة کسب اشکالاتی شده که در ادامه خدمت شما بیان میکنیم:

اشکال اول: ابن رشد اُندُلسی از بزرگان وفقهائی مالکی مذهب است که ایشان معتقدند: نظریِّة کسب منجر به جبر خالص می شود:

« اما الاشعریِّة فانهم راموا ان یعطوا بقولٍ وسط بین المعتزلة والجبریَّة فقال انَّ الانسان کسباً وان المکتسب به والمکسب مخلوق لله تعالی، فانه اذا کان الاکتساب والمکتسب مخلوقاً لله سبحانه فالعبد لابدَّ مجبوراً علی اکتسابه»[4]

وآقای ابن تیمة هم مخالف نظریِّة کسب است ، وابو اسحاق نوبختی از متکلمان شیعة می گوید: کسب یک نظریِّة هذیان گوئی است وپریشان گوئیست، اذ هو لفظٌ لامعنی لکسبه[5]

 

 


[4] -الکشف عن منهاج العدلیَّة ص187.
[5] -انوار الملکوة فی شرح الیاقوت ص111.
logo