« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه 3:

مشکل در جمع بین امر و نهی از 7 ناحیه قابل فرض است

الف) حُب و بغض نسبت عمل

ب) مصلحت و مفسده موجود در عمل

 

ج) اراده و کراهت نسبت به عمل

د) انشاء امر و انشاء نهی نسبت به عمل

ه) تعلق بعث اعتباری و زجر اعتباری به یک عمل

و) تعلق وجوب و حرمت به یک عمل

ز) امکان انجام و ترکِ هم زمان یک عمل (مقام امتثال)

از این 7 ناحیه، یک ناحیه (تعلق وجوب و حرمت)، از امور انتزاعی است چرا که وجوب و حرمت دو مفهوم هستند که از بعث و زجر اعتباری انتزاع می شوند.

درباره‌ی «جمع بین انشاء امر و انشاء نهی» هم چون این دو، دو اعتبار هستند – گفته شده است- که جمع بین دو اعتبار متضاد ممکن است چرا که اگر چه متعلق این اعتبارات، در تضاد با یکدیگر هستند ولی نفس اعتبارات تضادی با یکدیگر ندارند.[1]

اما در 5 ناحیه دیگر، نزاع قابل فرض است.

پس وقتی یک عمل (صلوۀ در دار غصبی) بخواهد هم مورد امر باشد و هم مورد نهی، جای این سوال باقی است که:

الف) چگونه مولا این عمل را هم محبوب می دارد و هم مبغوض

ب) چگونه این عمل هم مصلحت دارد و هم مفسده

ج) چگونه مولا نسبت به این عمل هم اراده دارد و هم کراهت

ه) چگونه مولا نسبت به این عمل هم بعث اعتباری کرده است و هم زجر اعتباری

ز) چگونه مکلف هم این عمل را ترک کند و هم انجام دهد.

ما می گوییم:

    1. درباره اینکه تضاد احکام در حقیقت در کدام یک از نواحی است و در کدام یک از این نواحی تضادی نیست و آیا در حوزه اعتبارات هم این تضاد قابل تصویر است، در ضمن مباحث به طور مفصل سخن خواهیم گفت.

مقدمه 4:

بحث مهم در این مبحث آن است که «وحدت» (در اینکه می گوییم:«اجتماع امر و نهی در یک شی "واحد"»)، به چه معنی است.

مرحوم آخوند در این باره می نویسد: مراد از واحد در این بحث، شخص معین نیست بلکه مراد یک چیزی است که دو جهت در آن است:

«المراد بالواحد مطلق ما كان ذا وجهين ، ومندرجا تحت عنوانين ، بأحدهما كان مورداً للأمر ، وبالآخر للنهي ، وأنّ كان كلياً مقولاً على كثيرين ، كالصلاة في المغصوب ، وإنما ذكر لاخراج ما إذا تعدَّد متعلق الأمر والنهي ولم يجتمعا وجوداً ، ولو جمعهما واحد مفهوماً ، كالسجود لله تعالى ، والسجود للصنم مثلاً ، لا لاخراج الواحد الجنسي أو النوعي كالحركة والسكون الكليين المعنونين بالصلاتية والغصبية»[2]

 

ما می گوییم:

    1. واحد را در این بحث می توان چنین تقسیم کرد:

 

الف) واحد بالنوع [یا مشابه آن] (مثل سجود بر خدا و سجود بر شیطان که در سجده بودن هم نوع و واحد هستند) (و همچنین واحدهای بالسنخ و بالجنس و ...)الف) واحد بالنوع [یا مشابه آن] (مثل سجود بر خدا و سجود بر شیطان که در سجده بودن هم نوع و واحد هستند) (و همچنین واحدهای بالسنخ و بالجنس و ...)

واحد نوعی: سکون که قدر مشترک است بین نماز و غصب (سکون هم مورد امر است چون جزء صلاۀ است و هم مورد نهی است چون جزء غصب است)واحد نوعی: سکون که قدر مشترک است بین نماز و غصب (سکون هم مورد امر است چون جزء صلاۀ است و هم مورد نهی است چون جزء غصب است)واحد شخصی: نماز زید در دار غصبیواحد شخصی: نماز زید در دار غصبیواحد شخصی:واحد شخصی:واحد نوعی:واحد نوعی:ب) دارای دو جهت که یکی از آنها مورد امر باشد و یکی مورد نهیب) دارای دو جهت که یکی از آنها مورد امر باشد و یکی مورد نهیج) غیر دارای دو جهت (اصلاً جهت واحدی بیشتر ندارد-بسیط- و یا دارای جهت متعدد هست ولی یک جهت مورد امر و نهی است)ج) غیر دارای دو جهت (اصلاً جهت واحدی بیشتر ندارد-بسیط- و یا دارای جهت متعدد هست ولی یک جهت مورد امر و نهی است)واحد غیر بالنوعواحد غیر بالنوعواحدواحد

 

    2. در فرض «الف» قطعا می توان امر و نهی را همراه هم فرض کرد در فرض «ج»، هیچ کس قائل به جواز نشده است (الا اینکه بگوییم تکلیف بمالا یطاق جایز است) و همه سخن و نزاع در مورد فرض «ب» است (با اختلافی که بین واحد شخصی و واحد نوعی وجود دارد)

 


[1] . المباحث الاصولیه(فیاض)، ج5، ص292.
[2] . کفایۀ الاصول، ص150.
logo