« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

98/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

    1. اشکال پنجم امام –بنابر تقریری که اکنون از آن می کنیم- کما کان وارد است چراکه: این «ماهیت من حیث هی متحدة مع الخارج» صرفاً یک موجود ذهنی است و با این لحاظ، این ماهیت در خارج محقق نمی شود و لذا اگر به من امر شد که «صلوة من حیث متحدة مع الخارح» را محقق کن، و من آن را در ذهن تصور کردم، این مفهوم را محقق کرده ام، در حالیکه غرض هم تأمین نشده است.

به عبارت دیگر: آنچه مرحوم عراقی متعلق امر میگیرد، لاجرم باید در خارج محقّق شود پس لاجرم «صلوة متحد با خارج» اگر بخواهد متعلق امر باشد، یا باید «وجود سعی» (مبنای مرحوم آخوند) و یا سخن مرحوم بروجردی را به آن ضمیمه کرد.

یعنی بگوئیم: آمر گفته است «طبیعت من حیث متحدة مع الخارح» را موجود کن (بنابر مبنای آخوند) و یا محقق کن (به نحو مبنای مرحوم بروجردی)

    2. و با توجه به این نکته، می توان گفت لازم نیست، قید «من حیث متحدة مع الخارج» را به «ماهیت من حیث هی هی» را اضافه کرد.

به عبارت دیگر مرحوم عراقی چون نتوانسته بودند، تعلّق امر به «ماهیت من حیث هی هی» را تصحیح کنند، به سراغ «من حیث متحدة مع الخارج» رفته بودند و لذا چنین «قیدی» را لازم نیست در متعلّق امر أخذ کرد.

    3. و شاید بتوان بین این دو برداشت چنین جمع کرد:

علت اینکه آمر به طبیعت من حیث هی امر کرده است و «تحقق خارجی» آن را خواسته است آن است که این «طبیعت را متحد مع الخارج» می داند، پس «حیثیت اتحاد در خارج» داخل در متعلّق نیست (چراکه لزومی ندارد چنین قیدی را اخذ کنیم) ولی علّت آن است که آمر به طبیعت امر کرده است. یعنی آمر چون دیده است که این «طبیعت من حیث هی» می تواند با خارج متّحد شود، از مکلّفین خواسته است آن را در خارج محقّق کنند.

 

logo