« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

96/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

این اشکال سوم در کلمات حضرت امام هم مورد اشاره قرار گرفته است:

«الثاني‌: لزوم‌ الدور، فإنّ الطهارات بما هي عبادات جعلت مقدمة، و عباديّتها تتوقّف على الأمر الغيري، و لا يترشّح الوجوب الغيريّ إلاّ إلى ما هو مقدّمة، فكلّ من الأمر الغيريّ و العباديّة يتوقّف على صاحبه‌.

و قد يقرّر الدور: بأنّ الأمر الغير لا يدعو إلاّ إلى ما هو مقدّمة، و المقدّمة ها هنا ما يؤتى بها بداعويّة الأمر الغيريّ، فإنّ نفس الأفعال الخاصّة لم تكن مقدّمة بأي نحو اتّفقت، فيلزم أن يكون الأمر داعيا إلى داعويّة نفسه.»[1]

توضیح:

عبادت بودن طهارت متوقف است بر وجود امر غیری (چراکه تا امری نباشد، عبادی نیست) و غیری بودن آن متوقف است بر عبادی بودن (چراکه عبادی نباشد مقدمه نیست)

اشکال‌های چهارگانه چنین هستند:مرحوم آخوند:با توجه به اینکه طهارات ثلاث واجب غیری هستند: چرا اطاعت آنها ثواب دارد؟چگونه باید در اطاعت آنها«قصد قربت» کرد؟مرحوم اصفهانی:چون امر غیری، ارزش مستقل ندارد، قصد قربت در مورد آنها محال است؟چون امر غیری توصلی است، قصد قربت در آنها لازم نیست؟مرحوم شیخ:اشکال دور.امر غیری نمی تواند باعث قصد قربت شود.چنانکه روشن است اشکال دوم مرحوم آخوند و اشکال دوم مرحوم شیخ و اشکال اول مرحوم اصفهانی یک نکته را در بر دارند. با این حساب، در مجموع چهار اشکال مطرح است:اشکال‌های چهارگانه چنین هستند:مرحوم آخوند:با توجه به اینکه طهارات ثلاث واجب غیری هستند: چرا اطاعت آنها ثواب دارد؟چگونه باید در اطاعت آنها«قصد قربت» کرد؟مرحوم اصفهانی:چون امر غیری، ارزش مستقل ندارد، قصد قربت در مورد آنها محال است؟چون امر غیری توصلی است، قصد قربت در آنها لازم نیست؟مرحوم شیخ:اشکال دور.امر غیری نمی تواند باعث قصد قربت شود.چنانکه روشن است اشکال دوم مرحوم آخوند و اشکال دوم مرحوم شیخ و اشکال اول مرحوم اصفهانی یک نکته را در بر دارند. با این حساب، در مجموع چهار اشکال مطرح است:

 

با توجه به اینکه امر به طهارات ثلاث غیری است، و امر غیری ثواب ندارد، چرا انجام طهارات ثلاث ثواب دارد؟با توجه به اینکه امر به طهارات ثلاث، غیری است و امر غیری ارزش مستقل ندارد، چگونه می توان طهارات ثلاث را با قصد قربت بجای آورد؟با توجه به اینکه امر به طهارات ثلاث، غیری است و امر غیری توصلی است، چرا «باید» طهارات ثلاث را با قصد قربت بجای آورد؟اشکال دور.با توجه به اینکه امر به طهارات ثلاث غیری است، و امر غیری ثواب ندارد، چرا انجام طهارات ثلاث ثواب دارد؟با توجه به اینکه امر به طهارات ثلاث، غیری است و امر غیری ارزش مستقل ندارد، چگونه می توان طهارات ثلاث را با قصد قربت بجای آورد؟با توجه به اینکه امر به طهارات ثلاث، غیری است و امر غیری توصلی است، چرا «باید» طهارات ثلاث را با قصد قربت بجای آورد؟اشکال دور.

 

اشکال چهارم:

در کلمات مرحوم شیخ انصاری، اشکال دیگری هم مطرح شده است که ممکن است در ابتدا با اشکال دوّم یکسان به نظر رسد، در اشکال دوم، سخن در این بود که امر به طهارت امر غیری است و اطاعت امر غیری «محتاج» قصد قربت نیست در حالیکه در اشکال سوم سخن در این است که امر غیری «نمی تواند» باعث قصد قربت شود.

مرحوم شیخ می نویسد:

«و اخرى‌ يستشكل‌ في أنّ الأمر المقدّمي كيف يقضي بالتعبّديّة من حيث إنّها مقدّمة بعد معلوميّة الغرض من الأمر.» [2]

مرحوم داماد این اشکال را چنین تقریر کرده است:

«الثالث‌ أنّه‌ كيف‌ يصحح الامر المقدمى الغيري قصد القربة مع أنّه كما عرفت لا يمكن ان يكون مقربا للعبد إلى المولى بل المقرب لا بدّ و ان يكون الامر النفسى.» [3]

در توضیح اشکال لازم است بگوئیم که مستشکل در کلام خویش به این نکته توجه می دهد که وقتی کسی کاری را برای رسیدن به کار دیگر انجام می دهد، طبعاً غرض و هدف او «رسیدن به کار دیگر» است، پس غرض اطاعت امر نیست.

جواب اشکال‌های مطرح شده:

مرحوم آخوند چهار راه حلّ را مطرح می کنند و برخی از آنها را کامل نمی دانند.

راه حلّ اول مرحوم آخوند:

«فالتحقيق‌ أن‌ يقال‌ إن المقدمة فيها بنفسها مستحبة و عبادة و غاياتها إنما تكون متوقفة على إحدى هذه العبادات فلا بد أن يؤتى بها عبادة و إلا فلم يؤت بما هو مقدمة لها فقصد القربة فيها إنما هو لأجل كونها في نفسها أمورا عبادية و مستحبات نفسية لا لكونها مطلوبات غيرية و الاكتفاء بقصد أمرها الغيري فإنما هو لأجل أنه يدعو إلى ما هو كذلك في نفسه حيث إنه لا يدعو إلا إلى ما هو المقدمة فافهم.» [4]

توضیح:

طهارت ثلاث، مستحب نفسی هستند و درعین حال مقدمه برای کاری دیگر (نماز) می باشند.

پس اگر بخواهند مقدمه باشند باید به عنوان عبادت اتیان شوند.

پس قصد قربت به خاطر امر مستحب نفسی است و نه به خاطر امر واجب غیری.

[ان قلت: و الاکتفاء] اگر چنین است، چرا در مقام اتیان فقط قصد امر غیری می کنیم و قصد استحباب نفسی نمی کنیم.

قلت: وقتی قصد امر غیری می کنند، در حقیقت دارند آنچه را که مقدمه واقعی است (که طهارت با قصد قربت ناشی از استحباب نفسی است) قصد می کنند [و لذا باید بپذیریم که اگر مکلف

 

عنایت به این ندارد که آنچه مامور به غیری است درحقیقت مستحب نفسی است، عملش باطل است.

مرحوم شوشتری در توضیح «فافهم» به مطلبی اشاره می کنند که ما در پایان توضیح عبارت آخوند به آن ملتزم شدیم.

«لعلّه‌ إشارة إلى‌: أنّ الموجب لعباديّة شي‌ء إذا كان دعوة أمره العبادي بحيث يكون منشأ عباديّته قصد ذلك الأمر تفصيلا أو إجمالا، فهو مفقود في المقام، إذ مع الجهل بعباديّته أو الغفلة عنها لا يكون الداعي إلى إتيانه إلّا الأمر الغيري المغاير للأمر العبادي، فكيف يكون الداعي حينئذ- و لو إجمالا- الأمر العبادي، مع عدم انطباق الأمر الغيري عليه، لمغايرتهما بالتضاد. فالأمر النفسيّ ليس داعيا لا تفصيلا و لا إجمالا إلى عباديّة الشي‌ء، لأنّه مجهول أو مغفول عنه حسب الفرض، فلا محيص حينئذ عن الالتزام ببطلان الطهارات.»[5]

 


[1] مناهج الوصول إلى علم الأصول، ج‌1، ص382.
[2] مطارح الأنظار (طبع جديد)، ج‌1، ص350.
[3] المحاضرات (مباحث اصول الفقه)، ج‌1، ص243.
[4] كفاية الأصول ( طبع آل البيت )؛ ص111.
[5] منتهى الدراية في توضيح الكفاية، ج‌2، ص265.
logo