96/01/19
بسم الله الرحمن الرحیم
امّا دلیل دوم مرحوم شیخ انصاری:
«أن تقييد الهيئة يوجب بطلان محل الإطلاق في المادة و يرتفع به مورده بخلاف العكس و كلما دار الأمر بين تقييدين كذلك كان التقييد الذي لا يوجب بطلان الآخر أولى.
أما الصغرى فلأجل أنه لا يبقى مع تقييد الهيئة محل حاجة و بيان لإطلاق المادة لأنها لا محالة لا تنفك عن وجود قيد الهيئة بخلاف تقييد المادة فإن محل الحاجة إلى إطلاق الهيئة على حاله فيمكن الحكم بالوجوب على تقدير وجوب القيد و عدمه.
و أما الكبرى فلأن التقييد و إن لم يكن مجازا إلا أنه خلاف الأصل و لا فرق في الحقيقة بين تقييد الإطلاق و بين أن يعمل عملا يشترك مع التقييد في الأثر و بطلان العمل به.»[1]
توضیح:
1. دلیل دوم شیخ: تقیید هیأت، هم هیأت را مقید میکند و هم اطلاق را در ماده از بین میبرد (مورد اطلاق ماده را از بین میبرد) چراکه:
2. در مثال «صلّ ان توضأت» اگر گفتیم هیأت مقید است، به این معنی است که قبل از وضو وجوب نیست. پس آنچه باید به جای آورد شود «نماز بعد از وضو» است. پس لاجرم ماده هم مقید میشود.
3. ولی اگر گفتیم ماده مقید است به این معنی است که وجوب قبل از وضو هست و بعد از وضو هم هست ولی آنچه واجب است «نماز + وضو» است.
4. حال در چنین جایی (که یا قید به هیأت برگردد و هر دو اطلاق را از بین ببرد، یا قید به ماده برگردد و اطلاق هیأت باقی بماند)، چون تقیید خلاف اصل(ظاهر) است (اگرچه مجاز نیست)، باید به سراغ تقییدی برویم که اطلاقات کمتری را از بین میبرد.
5. [ان قلت:] در صورتی که قید را به هیأت برگردانیم، درست است که اطلاق ماده بی مورد میشود ولی ماده تقیید نمیخورد.
6. [قلت:] فرقی بین اینکه اطلاق را مقید کنیم و بین اینکه کاری کنیم اطلاق را بی مورد کند (و نتیجهاش مثل تقیید باشد) نیست.
أما الصغرى فلأجل أنه لا يبقى مع تقييد الهيئة محل حاجة و بيان لإطلاق المادة لأنها لا محالة لا تنفك عن وجود قيد الهيئة بخلاف تقييد المادة فإن محل الحاجة إلى إطلاق الهيئة على حاله فيمكن الحكم بالوجوب على تقدير وجوب القيد و عدمه.
و أما الكبرى فلأن التقييد و إن لم يكن مجازا إلا أنه خلاف الأصل و لا فرق في الحقيقة بين تقييد الإطلاق و بين أن يعمل عملا يشترك مع التقييد في الأثر و بطلان العمل به.»[2]
توضیح:
1. دلیل دوم شیخ: تقیید هیأت، هم هیأت را مقید میکند و هم اطلاق را در ماده از بین میبرد (مورد اطلاق ماده را از بین میبرد) چراکه:
2. در مثال «صلّ ان توضأت» اگر گفتیم هیأت مقید است، به این معنی است که قبل از وضو وجوب نیست. پس آنچه باید به جای آورد شود «نماز بعد از وضو» است. پس لاجرم ماده هم مقید میشود.
3. ولی اگر گفتیم ماده مقید است به این معنی است که وجوب قبل از وضو هست و بعد از وضو هم هست ولی آنچه واجب است «نماز + وضو» است.
4. حال در چنین جایی (که یا قید به هیأت برگردد و هر دو اطلاق را از بین ببرد، یا قید به ماده برگردد و اطلاق هیأت باقی بماند)، چون تقیید خلاف اصل(ظاهر) است (اگرچه مجاز نیست)، باید به سراغ تقییدی برویم که اطلاقات کمتری را از بین میبرد.
5. [ان قلت:] در صورتی که قید را به هیأت برگردانیم، درست است که اطلاق ماده بی مورد میشود ولی ماده تقیید نمیخورد.
6. [قلت:] فرقی بین اینکه اطلاق را مقید کنیم و بین اینکه کاری کنیم اطلاق را بی مورد کند (و نتیجهاش مثل تقیید باشد) نیست.