95/07/04
بسم الله الرحمن الرحیم
نکته دوم:
آیا بحث از مقدمه واجب یک مسئله عقلی است یا لفظی است؟
مرحوم آخوند در این باره مینویسند:
«ثم الظاهر أيضا و أن المسألة عقلية و الكلام في استقلال العقل بالملازمة و عدمه لا لفظية كما ربما يظهر من صاحب المعالم حيث استدل على النفي بانتفاء الدلالات الثلاث مضافا إلى أنه ذكرها في مباحث الألفاظ ضرورة أنه إذا كان نفس الملازمة بين وجوب الشيء و وجوب مقدمته ثبوتا محل الإشكال فلا مجال لتحرير النزاع في الإثبات و الدلالة عليها بإحدى الدلالات الثلاث كما لا يخفى.» [1]
توضیح:
بحث در این مسئله در آن است که آیا عقل حکم به ملازمه بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه میکند یا چنین حکمی ندارد؟
پس بحث یک بحث لفظی نیست.
از کلام صاحب معالم به سبب استدلالی که برای عدم وجوب مقدمه مطرح کرده است و به سبب اینکه این بحث را در مباحث الفاظ مطرح کرده است، چنین بر میآید که ایشان بحث را یک بحث لفظی میدانند.
ایشان استدلال میکنند که دلیلی که وجوب ذیالمقدمه را ثابت میکند نه به دلالت مطابقی و نه به دلالت تضمن و نه به دلالت التزام،دلالت بر وجوب مقدمه ندارد.
روشن است که دلالتهای سهگانه مربوط به مقام اثبات است یعنی باید ابتدا پذیرفت که بین وجوبها ملازمه برقرار است و بعد به دنبال آن بود که آیا میتوان از راه دلالتهای لفظی آن را ثابت کرد؟ ولی اگر کسی بگوید که عقلا ملازمهای بین وجوب مقدمه در میان نیست در این صورت اصلا بحث از دلالتهای سهگانه در مقام اثبات مطرح نمیشود.
ما میگوییم:
مرحوم مشکینی در حاشیه بر کفایه در توضیح اینکه چرا کلام مرحوم صاحب معالم ظاهر است و صریح نیست مینویسد:
«وجه كونه ظاهرا فيه لا صريحا: أنّه يحتمل أن يكون ذكره في مباحث الألفاظ من باب الاستطراد، و أن يكون الاستدلال المذكور جزءا للدليل لا تمامه، إذ المنكر لا بدّ أن يثبت عدم مطلق الملازمة كان منشأ للدلالة اللفظية أو لا.» [2]
توضیح:
توجه شود که آخر عبارت باید چنین میبود «سواء کانت الدلالة لفظیة او عقلیة»
در جواب به بند آخر فرمایش آخوند میتوانیم بگوییم:
دلالتهای ثلاث مربوط به مقام اثبات است و مقام اثبات در صورتی مطرح میشود که در مقام ثبوت، به امکان ثبوت قائل شویم، ولی اگر به ضرورت یا امتناع ثبوت قائل شویم نوبت به مقام اثبات نمیرسد. چرا که بحث از اثبات در جایی است که احتمال بدهیم ملازمه ثابت باشد و احتمال بدهیم که ملازمه ثابت نباشد. به بیان بهتر میتوانیم بگوئیم که بحث از اثبات در جایی مطرح میشود که «ضرورت ثبوت» و «امتناع ثبوت» مسلم نباشد و(چه علم به امکان داشته باشیم و چه علم به امکان نداشته باشیم) این کلام را به این صورت تکمیل میکنیم:
عرف که دلالتهای سهگانه اثباتی را مطرح میکند در صورتی به دنبال این دلالتها میرود که ثبوت را ضروری الوجود یا ممتنع الوجود نداند.
پس اگر جایی عقل دقیق فلسفی چیزی را ضروری الثبوت بداند ولی عرف ثبوت یا عدم الثبوت را ضروری نداند ،باز هم امکان بحث اثباتی وجود دارد.
پس مرحوم آخوند باید میفرمودند:« اگر در نظر عرف ثبوت ملازمه ممکن نبود یا در نظر عرف ثبوت ملازمه مسلم بود،فلامجال لتحریر النزاع فی الاثبات».