95/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امام سپس ادامه می دهند:
«و أمّا مع إهمال الأدلّة في المبدل منه و البدل، فمقتضى الأصل- بناء على أنّ الأمر واحد، و خصوصيّات حال الاختيار و الاضطرار ترجع إلى أفراد المأمور به- هو الاشتغال، لأنّ التكليف المتعلّق بالطبيعة متيقّن و نشكّ في سقوطه بإتيان الفرد الاضطراريّ.
و أمّا بناء على الأمرين بالنحو الأخير- بحيث يكون للفاقد أمر و للواجد أمر آخر- فمقتضى الأصل البراءة، لأنّ الفاقد يعلم بعدم توجه تكليف الواجد إليه حين كونه فاقدا، و يحتمل كونه مرخصا في إتيان الصلاة مع الطهارة الترابيّة، لاحتمال كون العجز المأخوذ في موضوع تكليفه هو الغير المستوعب، فإذا أتى بالصلاة مع الترابيّة رجاء يحتمل كونه آتيا بما هو وظيفته، و هو إتيان أحد طرفي التخيير، و معه يشكّ في تعلّق التكليف به بالصلاة مع المائيّة عند وجدان الماء، فيكون شكّه في حدوث التكليف و تعلّقه، لا في سقوطه بعد العلم به... هذا إذا قلنا بسقوط الأمر في موارد الاضطرار، و أما إذا قلنا بعدمه فالأصل الاشتغال كما لا يخفى.»[1]
توضیح:
1. اما اگر دلیل حکم اضطراری و دلیل حکم اختیاری مطلق نیستند، در این صورت طبق هر کدام از دو مبنا (اینکه یک امر و یک مطلوب و اینکه دو امر است و دو مطلوب) باید به بررسی بپردازیم.
2. بنابر اینکه یک امر باشد و وجدان و فقدان آب، شرائط مصادیق مأمور به باشد، اگر دلیل حکم اضطراری مهمل باشد (یعنی نسبت به عذر و استیعاب عذر مهمل باشد به این معنی که نمی دانیم به اینکه در ساعاتی آب موجود نیست ولی بعداً پیدا می شود، حکم تیمم ثابت شده و یا این حکم متوقف بر استیعاب عذر است): در این صورت:
3. اصل اشتغال است چراکه می دانیم به طبیعت صلوة امر شده ایم و نمی دانیم آیا نماز با تیمم رافع مسئولیت و مسقط تکلیف و مصداق مأمور به هست یا نه؟
4. اما بنابر اینکه امر در حکم اضطراری و امر در حکم اختیاری، دو امر هستند و دو مطلوب را ثابت می کنند: مقتضای اصل برائت است چراکه:
5. اگر ادله مهمل باشند، دلیل حکم اضطراری هیچ گونه اطلاقی ندارد (یعنی نمی گوید: «که اگر آب نبود فرقی نمی کند که برای لحظه ای نباشد یا تا آخر وقت نباشد») و نمی گوید «آیا دو حکم اضطراری و اختیاری طرفین تخییر هستند یا دو واجب علی حده هستند»
6. در این صورت: کسی که آب ندارد در این حال می داند که «نمار با وضو» وظیفه اش نیست و احتمال می دهد که با انجام نماز با طهارت، هیچ وظیفه ای نسبت به نماز با وضو نداشته باشد (چراکه شاید فقدان ماء، عذر غیر مستوعب باشد) در این صورت وقتی نماز با تیمم را آورد (البته به قصد رجاء باید بیاورد، چراکه یقین به وجود امر اضطراری ندارد چراکه شاید ملاک، عذر مستوعب باشد) احتمال می دهد که شاید یکی از دو طرف تخییر را آورده باشد (چراکه در فرض «دو امر» یک احتمال آن بود که دو واجب، طرفین تخییر باشند.)
7. در این صورت مکلف شک دارد که آیا تکلیف نسبت به نماز با وضو به او تعلق گرفته است (اگر آب پیدا شد) [چراکه از ابتدا شک دارد که اینها واجب تخییری هستند یا واجب علی حده] پس شک در اصل تکلیف است.
8. البته اگر بگوییم با وجود اضطرار، امر به «نماز با وضو» ساقط نشده یا دوباره بخواهد پدید آید، طبیعی است که شک در اصل تکلیف نخواهد بود و استصحاب، اشتغال را ثابت می کند.
ما می گوییم:
مبنای امام (یک امر و یک مطلوب)اگر دلیل فقط عذر مستوعب را موجب نماز با تیمم می داند: اصلا بحث اعاده مطرح نیست.اگر دلیل نسبت به عذر مطلق است. (برای اینکه نماز با تیمم خوانده شود، لازم نیست عذر مستوعب باشد): اجزاءاگر دلیل نسبت به عذر مهمل است. (نمی دانیم عذر، مستوعب لحاظ شده است یا عذر در لحظه واحده هم قابل قبول است): اشتغال و عدم اجزاءمبنای امام (یک امر و یک مطلوب)اگر دلیل فقط عذر مستوعب را موجب نماز با تیمم می داند: اصلا بحث اعاده مطرح نیست.اگر دلیل نسبت به عذر مطلق است. (برای اینکه نماز با تیمم خوانده شود، لازم نیست عذر مستوعب باشد): اجزاءاگر دلیل نسبت به عذر مهمل است. (نمی دانیم عذر، مستوعب لحاظ شده است یا عذر در لحظه واحده هم قابل قبول است): اشتغال و عدم اجزاءاگر بخواهیم فرمایش امام را تا اینجا جمع بندی کنیم می توانیم آن را در چنین جدولی ارائه نمائیم:
مبنای دیگر (دو امر)هر دو دلیل مطلق استهر دو دلیل مهمل ( هم نسبت به استیعاب عذر و عدم استعیاب مهمل است و هم نسبت به اینکه وجوب حاصل از دو دلیل تخییری است یا تعیینی مهمل است): دو امر به صورت وجوب تخییری هستند: اجزاءدو امر موجود است ولی یک مطلوب را می رسانند (چراکه دو امر در صدد بیان جزئیت و شرطیت هستند): اجزاءدو امر و دو مطلوب: عدم اجزاءاگر با پدید آمدن اضطرار امر به «نماز با وضو» ساقط شد و نمی دانیم بازگشت یا نه: برائتاگر امر به نماز با وضو با پدید آمدن اضطرار ساقط نشد: اشتغالمبنای دیگر (دو امر)هر دو دلیل مطلق استهر دو دلیل مهمل ( هم نسبت به استیعاب عذر و عدم استعیاب مهمل است و هم نسبت به اینکه وجوب حاصل از دو دلیل تخییری است یا تعیینی مهمل است): دو امر به صورت وجوب تخییری هستند: اجزاءدو امر موجود است ولی یک مطلوب را می رسانند (چراکه دو امر در صدد بیان جزئیت و شرطیت هستند): اجزاءدو امر و دو مطلوب: عدم اجزاءاگر با پدید آمدن اضطرار امر به «نماز با وضو» ساقط شد و نمی دانیم بازگشت یا نه: برائتاگر امر به نماز با وضو با پدید آمدن اضطرار ساقط نشد: اشتغال