« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

94/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

تتمه:

     نکته اول)

بعد از آنکه روشن شد امر دلالت وضعی بر فور و تراخی ندارد و هم چنین قرینه عامه ای هم که فوریت را در مأمور به ثابت کند در میان نیست، مرحوم آخوند نکته ای را به عنوان «تتمه» مطرح می کنند:

«بناء على‌ القول‌ بالفور فهل قضية الأمر الإتيان فورا ففورا بحيث لو عصى لوجب عليه الإتيان به فورا أيضا في الزمان الثاني أو لا وجهان مبنيان على أن مفاد الصيغة على هذا القول هو وحدة المطلوب أو تعدده و لا يخفى أنه لو قيل بدلالتها على الفورية لما كان لها دلالة على نحو المطلوب من وحدته أو تعدده فتدبر جيدا.»[1]

توضیح:

    1. اگر گفتیم امر دال بر «فور» است، در این صورت آیا اقتضای امر، «فوراً ففوراً» بودن است؟

    2. لازمه این مطلب آن است که اگر عبد عصیان کرد و فوری انجام ندارد، واجب است که بلافاصله بعد از آن انجام دهد.

    3. اگر فوریت را یک مطلوب گرفتیم، باید قائل به عدم «فوراً ففوراً» شویم چراکه در ابتدای وقت، اگر انجام نشد مطلوب تمام شده است ولی اگر فوریت را به نحو تعدد مطلوب گرفتیم، هر مرتبه ای از آن که از دست رفت، مطلوب دیگر باقی است.

    4. البته معلوم است که اگر قائل به فوریت شدیم، امر دلالتی بر تعدد یا وحدت مطلوب ندارد.

ما می گوییم:

    1. تقریر ما از کلام مرحوم آخوند با تقریر برخی از شارحین کلام ایشان متفاوت است. آنها تعدد مطلوب را نسبت به ذات عمل و فوریت گرفته اند و نوشته اند:

«وجهان‌ مبنيّان‌ على أنّ مفاد الصيغة بناء على القول بدلالتها على الفور هل هو وحدة المطلوب- بمعنى كون الفورية مقوِّمة لأصل المصلحة بحيث تفوت بفوات الفورية- أم تعدد المطلوب بمعنى أن يكون هناك مصلحة قائمة بذات الفعل من غير تقيده بالفورية، و مصلحة أخرى قائمة بالفورية في كل زمان، يعني إن لم يأت به في الآن الأوّل وجب عليه الإتيان في الآن الثاني و هكذا، فيكون الإخلال بالفورية في كل زمان مفوِّتا لمرتبة من مراتب المصلحة مع بقاء أصلها؟»[2]

    2. وحدت مطلوب: مطلوب «نماز فوری» است.تعدد مطلوب: مطلوب اول نماز است و مطلوب دوم فوریت. وحدت مطلوب: مطلوب «نماز فوری» است.تعدد مطلوب: مطلوب اول نماز است و مطلوب دوم فوریت. ما حصل فرمایش ایشان آن است که:

و با توجه به اینکه فوریت، دارای مراتب است، با فوت هر مرتبه ای، مرتبه دیگر به قوت خود باقی است.

    3. اما به نظر می رسد که این با اشکال مواجه است چراکه: اگر گفتیم «فوریت» یک امر تشکیکی است که دارای مراتب است، در این صورت چه قائل به وحدت مطلوب شویم و چه قائل به تعدد مطلوب شویم، می توانیم بگوییم: با ترک مرتبه اول از فوریت، مراتب دیگر باقی است؟

به عبارت دیگر:

بحث اصلا در اینجا وابسته به وحدت و یا تعدد مطلوب (نسبت به اصل عمل و فوریت) نیست بلکه وابسته به تشکیکی بودن مطلوب است (یعنی تعدد مطلوب در فوریت) و روشن است که یک واجب واحد می تواند واحد باشد ولی دارای مراتب باشد.

و باز به عبارت دیگر:

اگر تشکیکی بودن را مطرح نکنیم (یعنی تعدد مطلوب در فوریت) حتی اگر قائل به تعدد مطلوب شویم، بازهم به «فوراً ففوراً» نمی رسیم چراکه در آن صورت ما باید بپذیریم دو واجب داریم یکی اصل عمل و یکی فوریت و اگر فوریت ترک شد، اصل عمل باقی است ولی اینکه اصل عمل و مجدداً «فوراً» اتیان شود، لازمه تعدد مطلوب نیست.

    4. اما در مورد فرمایش آخر مرحوم آخوند هم می توان عرض کرد که:

اینکه «صیغه امر» دلالتی بر تعدد یا وحدت مطلوب ندارد، نمی تواند مانع از آن شود که آیه های شریفه دلالت بر تعدد یا وحدت مطلوب نداشته باشند. توجه شود که ممکن بود استفاده فوریت از دلالت وضعی صیغه نباشد بلکه از قرینه عامه یعنی آیه های شریفه استفاده شود.

این مطلب مورد اشاره مرحوم اصفهانی واقع شده است:

«هذا إذا استفيد الفورية من مرحلة الصيغة، و أما إذا استفيد من مثل قوله تعالى: وَ سارِعُوا [وَ سارِعُوا إِلى‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ‌ آل عمران 3: 133.]، و قوله تعالى: فَاسْتَبِقُوا* [فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ* البقرة 2: 148، و المائدة 5: 48.] فيمكن استفادة الفورية بعد الفورية لبقاء الأمر بالمسارعة و الاستباق في تمام الوقت‌.»[3]


[1] . كفاية الأصول ( طبع آل البيت ) ؛ ص80.
[2] . منتهى الدراية في توضيح الكفاية ؛ ج‌1 ؛ ص523.
[3] . نهاية الدراية في شرح الكفاية ؛ ج‌1 ؛ ص364 / پاورقی.
logo