93/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
اشکال مرحوم فاضل بر مرحوم بروجردی
مرحوم فاضل می نویسد:
مرحوم بروجردی دلیلی اقامه نکرده اند که چرا امور اعتباری قابل تشکیک نیستند؟
بلکه در برخی از اعتبارات، تشکیک دیده می شود مثلا در «بیع»: اعتبار شدید داریم که بیع اصیل است و اعتبار ضعیف که بیع فضولی است.[1]
ما می گوییم :
اینکه دلیلی بر عدم تشکیک در امور اعتباری اقامه نشده است، سخن کاملی است.
امّا در مثال بیع، می توان گفت در بیع فضولی، اعتبار ملکیت نشده است بلکه اعتبار قوه ملکیت شده است و لذا آثار ملکیت بر چنین عقدی ـ تا وقتی که اجازه مالک به آن ملحق نشود ـ بار نمی شود.
جمع بندی قول مرحوم آخوند خراسانی:
قول ایشان روی مبنای ایشان که امر را طلب انشایی به حساب می آورند، قابل قبول است و اشکال ثبوتی ندارد.
قول هفتم: قول مرحوم بروجردی
مرحوم بروجردی بنابر آنچه در نهایة الاصول آمده، می نویسد:
«و التحقيق: أن الفرق بين قسميه بالشدة و الضعف، و لكن لا بالشدة و الضعف في ذات الطبيعة، لما عرفت من أن الأمر الاعتباري لا يقبل التشكيك الذاتي، بل بالشدة و الضعف المنتزعين بحسب المقارنات، فكما أن الاختلاف بين البياض الشديد و الضعيف ليس إلاّ بكون البياض في الثاني مخلوطا بغيره من الألوان الأخر، كالكدورة مثلا بخلافه في الأول، و بعبارة أخرى يكون الامتياز بينهما باعتبار وجود المقارنات و عدمها، فكذلك الاختلاف بين الوجوب و الندب ليس إلاّ باعتبار المقارنات، فالطلب المنشأ بالصيغة أمر واحد، و ليس له نوعان متمايزان بالفصل أو بالتشكيك في ذاتيهما، بل يختلف أفراده باعتبار ما يقترن به، فقد يقترن هذا الأمر الإنشائيّ بالمقارنات الشديدة فينتزع عن الطلب المقترن بها وصف الشدة، و قد يقترن بالمقارنات الضعيفة فينتزع عن الطلب المقترن بها عنوان الضعف، و قد لا يقترن بشيء أصلا، مثلا من يقول لعبده «اضرب» قد يقوله ضاربا برجليه الأرض و محركا رأسه و يديه، و قد يقوله معقبا إياه بقوله: «و إن لم تفعل فلا جناح عليك،» و قد يقوله بدون هذه المقارنات، فينتزع عن الأول الوجوب، و عن الثاني الندب، و اختلف في الثالث، و يستكشف من الأول شدة إرادة المولى، و من الثاني ضعفها، و من الثالث مرتبة متوسطة منها، و لكن لا دخالة لذلك في نفس حقيقة الوجوب و الندب اللذين هما قسمان من الطلب الإنشائيّ بل الّذي ينتزع عنه حيثية الوجوب أو الندب هو نفس الأمر الإنشائيّ بلحاظ مقارناته كما عرفت. و الموضوع لحكم العقلاء باستحقاق العقوبة و عدمه أيضا نفس ذاك الأمر الإنشائيّ باعتبار مقارناته، فالطلب المقترن بالمقارنات الضعيفة موضوع لحكمهم بعدم الاستحقاق، و الطلب المجرد مختلف فيه. و قد ظهر مما ذكرنا أنه ليس للطلب بنفسه و بحسب الواقع - مع قطع النّظر عن المقارنات - قسمان حتى تكون المقارنات الشديدة أو الضعيفة قرينتين عليهما، و يكون القسم الثالث خاليا من القرينة، إذ القرينة إنما هي فيما إذا كان للّفظ معنيان بحسب مقام الثبوت، فأقيمت القرينة للدلالة على أحدهما في مقام الإثبات، كما في الألفاظ المشتركة و الحقائق و المجازات، و ما نحن فيه ليس كذلك.»[2]
توضیح:
فرق بین وجوب و استحباب به شدت و ضعف است ولی نه به شدت و ضعف در ذات وجوب و استحباب بلکه شدت و ضعفی که از مقارنات انتزاع می شود.
همانطور که شدت و ضعف سفیدی به اختلاطات با مقارنات است، فرق وجوب و استحباب هم به اعتبار مقارنات است.
پس طلب انشاء شده یک چیز است ولی برخی از طلب ها با مقارنات شدیده همراه است و گاه با مقارنات ضعیفه همراه است. و همین اقتران باعث می شود که ما انتزاع عنوان شدت و ضعف کنیم.
[پس وجوب عبارت است از طلب + مقارنات شدیده و استحباب عبارت است از طلب + مقارنات ضعیفه]
[عبارت «لا دخالة لذلك في نفس حقيقة الوجوب و الندب اللذين هما قسمان من الطلب الإنشائيّ» به این معنی است که مقارنات ربطی به ذات وجوب و استحباب ندارند. چراکه تمام ذات وجوب و استحباب، طلب انشائی است و مقارنات خارج از ذات وجوب هستند و وجوب و استحباب دو صنف از طلب انشایی هستند. پس همانطور که زن و مرد تمایزشان مربوط به ذات آنها نیست و به مقارنات است، تمایز وجوب و استحباب هم مربوط به ذات آنها نیست و به مقارنات است.]
حال اگر طلب با مقارنات شدیده همراه شد، عقلاء حکم می کنند به «استحقاق عقاب در صورت مخالفت»؛
پس طلب انشایی دارای دو قسم نیست که مقارنات، قرینه ای برای آن ها باشند (چراکه قرینه معیّن کننده دو قسمی است که در مقام ثبوت دو قسم هستند)
ما می گوییم:
طبق آنچه خواندیم ایشان معتقد است: وجوب طلب انشایی است، استحباب هم طلب انشایی است و این دو در طلب انشایی بودن با هم فرق ندارند. ولی مبدء وجوب اراده شدیده است و مبدء استحباب اراده ضعیفه. و این اراده شدیده و ضعیفه از مقارنات کشف می شوند.
این مطلب به بیانی بهتر در تقریرات امام از کلمات مرحوم بروجردی آمده است: حضرت امام در لمحات الاصول، کلام مرحوم بروجردی را چنین تقریر کرده است:
«اعلم: أنّ ما به الامتياز بين الشيئين قد يكون تمام الذات، كامتياز الأجناس العالية بعضها مع بعضٍ. و قد يكون بعض الذات، كامتياز الأنواع من الجنس الواحد. و قد يكون المنضمّات و الأُمور الخارجة عن الذات، كامتياز الأشخاص من النوع الواحد. و هاهنا قسم رابع عند طائفةٍ من الفلاسفة، و هو كون نفس الذات و الحقيقة المشتركة ما به الامتياز و الافتراق بأن يكون لنفس الحقيقة و الذات عَرض عرِيض و مراتب مختلفة، كامتياز مراتب الحقائق البسيطة، كالخطّ القصير و الطويل، و مراتب الشدّة و الضعف في الألوان البسيطة، كما هو المقرّر في محالّه.
إذا عرفت ذلك يشبه أن يكون الامتياز بين مبدإ الطلب الذي هو الإرادة في الوجوبيّ و الندبيّ، هو هذا القسم، و أنّ الإرادة لمّا كانت من الحقائق البسيطة كالعلم و الوجود و الوحدة، تكون لها مراتب مختلفة، و ما به الامتياز فيها عين ما به الاشتراك، و تكون بينها ذات عَرض عريض. و أمّا الاختلاف بتمام الذات، حتّى تكون الإرادة الوجوبيّة متباينة مع الندبيّة، فواضح الفساد. كما أنّ الامتياز ببعض الذات باطلٌ فإنّها حقيقة بسيطة، و لا يكون اختلافها بالعوارض، حتّى تكون الإرادتان واحدة، و تكون الإرادة الوجوبيّة في درجة واحدة مع الندبيّة فإنّه خلاف الضرورة. بل تكون الإرادة الشديدة و الضعيفة اللّتان هما المبدأ للوجوب و الندب، المرتبتين المختلفتين بتمام ذاتهما، و المشتركتين بتمام ذاتهما - كما هو الشأن في الامتياز بنحو القسم الرابع من الأقسام - كالوجود و سائر البسائط، فلمّا كانت الإرادتان مختلفتين، يكون الطلب الناشئ منهما مختلفاً بالتبع، فيكون الطلب الوجوبيّ هو الطلب المتأكّد الناشئ عن الإرادة الشديدة القويّة، و الطلب الندبيّ هو الطلب الغير المتأكّد الناشئ من الإرادة الضعيفة.
الفرق بين الطلب الندبي و الوجوبي إنّ الطلب الذي هو البعث و الإغراء نحو العمل، قد يكون متأكّداً ببعض أداة التأكيد، كنونَي التأكيد و غيرهما، و قد يكون مقروناً بترخيص الترك، و قد يكون مطلقاً غير مقترنٍ بشيء منهما. و قد عرفت: أنّ الفرق بين مبدئَي الندبيّ و الوجوبيّ بالشدّة و الضعف، و أمّا الفرق بين نفس الطلبين، فيكون بالاقتران بالترخيص و عدمه،»[3]
توضیح:
[فرق بین اراده شدیده و اراده ضعیفه از نوع فرق به شدت و ضعف در ماهیت واحده است اما فرق بین طلب وجوبی که ناشی از اراده شدیده است و طلب ندبی که ناشی از اراده ضعیفه است به مقارنات است] بیان ذلک:
ممکن است به نظر آید که امتیاز مبدء طلب وجوبی و استحبابی یعنی تفاوت اراده ای که نسبت به وجوب تعلق می گیرد با اراده ای که نسبت به استحباب تعلق می گیرد، از نوع چهارم باشد (یعنی امتیاز به شدت و ضعف باشد) چراکه اراده از امور بسیطه است و دارای مراتب مختلف است.
اما اختلاف به تمام ذات واضح الفساد است.
اختلاف به بعض الذات هم باطل است چراکه اراده بسیطه است.
اختلاف به عوارض مشخصه هم نیست.
پس اراده شدید مبدء وجوب است و اراده ضعیف مبدء استحباب و این دو مرتبه به تمام ذات اختلاف و اشتراک دارند.
پس طلب های ناشی از اراده های مختلف، هم مختلف هستند. اما اختلاف طلب متأکد (وجوب) و طلب غیر متأکد (استحباب) به مقارنات آنها بر می گردد.
پس طلب وجوبی و طلب استحبابی بالذات فرق ندارند بلکه مبادی آنها به شدت و ضعف فرق دارند و این فرق از مقارنات فهمیده می شود.
ما می گوییم:
مرحوم بروجردی اراده را شدید و ضعیف می داند ولی طلب را ضعیف و شدید بر نمی شمارد. علت این امر صرفا آن است که ایشان طلب انشایی را امری اعتباری دانسته و شدت و ضعف را در امور اعتباری جاری نمی داند (چنانکه خواندیم).
این مطلب به صراحت در تقریرات دیگر ایشان الحجة فی الفقه نیز آمده است (که سابقاً آن را مطرح کردیم).