92/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی و نقد «بشرط لائیت و لا بشرطیت»:
سابقا گفتیم که محقق دوانی فرق بین عرض و عرضی را به نحوه لحاظ می دانست و در تقریر کلام میر سید شریف هم گفتیم که اصولیون همین تغایر نحوه لحاظ را مطرح کرده اند.
مرحوم نائینی این مطلب را چنین توضیح داده است:
«انّ المراد من لا بشرط و بشرط لا في المقام، غير المراد من بشرط لا و لا بشرط و بشرط شيء في تقسيم الماهيّة المبحوث عنها في باب المطلق و المقيّد، فانّ تقسيم الماهيّة إلى ذلك في ذلك المبحث انّما هو باعتبار الطّواري و الانقسامات اللاحقة للماهيّة المنوعة و المصنّفة لها.
فتارة: تلاحظ الماهيّة مجرّدة عن جميع الطواري و اللواحق و الانقسامات الّتي يمكن ان يفرض لها، فهذه هي الماهيّة بشرط لا الّتي تكون من الأمور العقليّة، الّتي يمتنع صدقها على الخارجيّات، بداهة انّه لا وجود لها بما هي كذلك و أخرى: تلاحظ واجدة لطور خاصّ و امر مخصوص كالإيمان بالنّسبة إلى الرقبة، فهذه هي الماهيّة بشرط شيء و ثالثة: تلاحظ على وجه السّريان في جميع الانقسامات و الطّواري، يساوي كلّ لا حق مع نقيضه، فهذه هي الماهيّة لا بشرط، و هي المعبّر عنها بالمطلق كما أوضحناه في محلّه.
و هذا المعنى من اللابشرط و بشرط لا غير مقصود في المقام. بل مرادهم من قولهم: انّ الفرق بين المشتق و مبدئه، هو انّ المشتق أخذ لا بشرط، و المبدأ أخذ بشرط لا، انّما هو معنى آخر، غير المعنى المذكور في باب المط و المقيّد.
و توضيح المراد في المقام: هو انّ العرض لمّا كان وجوده لنفسه و بنفسه و في نفسه عين وجوده لغيره و بغيره و في غيره لاستحالة قيام العرض بذاته بل تقرّره انّما يكون بمحلّه، فيمكن ان يلاحظ العرض بما هو هو و مع قطع النّظر عن عينيّة وجوده لوجود الموضوع، كما انّه يمكن ان يلاحظ على ما هو عليه من القيام و الاتحاد، من دون تجريده و تقطيعه عمّا هو عليه من الحالة، أي حالة القيام بالغير. فان لوحظ على الوجه الأوّل كان حينئذ عرضا مباينا غير محمول و يكون ملحوظا بشرط لا، أي بشرط عدم الاتّحاد و القيام بالمحلّ. و ان لوحظ على الوجه الثّاني كان حينئذ عرضيّا متّحدا محمولا و يكون ملحوظا لا بشرط، أي لا بشرط عن التّجرد و التّقطيع، بل لوحظ على ما هو عليه من الحالة من القيام بالموضوع.» [1]
توضیح:
1. لا بشرط و به شرط لا در ما نحن فیه با لا بشرط و بشرط لا در تقسیمات ماهیت فرق می کند.
2. در تقسیمات ماهیت، گاه ماهیت مجرد از عوارض و انقساماتی که ممکن است در آن فرض شود، لحاظ می شود. این ماهیت به شرط لا است و از امور عقلیه است که محال است بر موجودات خارجیه صدق کند. چراکه موجودات خارجیه، ماهیت همراه با عوارض، انقسامات هستند [انقسامات یعنی اصناف مثل خیاط، مرد، زن و ...]
3. و گاه ماهیت به همراه امری مخصوص ملاحظه می شود (مثل اینکه رقبه همراه با ایمان لحاظ می شود) این ماهیت به شرط شیء است.
4. و گاه ماهیت لحاظ می شود در حالیکه در همه انقسامات و عوارض سریان دارد (به گونه ای که نسبت به هر دارنده عرض و دارنده عرضی که نقیض آن عرض قبلی است، مساوی لحاظ شده است)، در این صورت ماهیت لا بشرط است و این همان است که در اصول به آن مطلق می گوییم.
5. اما در مانحن فیه مراد از این اصطلاحات چیز دیگری است:
6. توضیح آنکه: وجود فی نفسه عرض عین وجود لغیره عرض است چراکه محال است عرض بدون موضوع حاصل شود. [ما می گوییم: تعبیر مرحوم نائینی در اینجا که می فرماید «وجود لنفسه و بنفسه و فی نفسه عین وجود لغیره بغیره فی غیره»، تعبیر کاملی نیست چراکه عرض دارای وجود فی نفسه هست ولی وجود لنفسه و بنفسه ندارد]
7. حال ممکن است عرض را بدون توجه به عینیت وجود فی نفسه و وجود لغیره ملاحظه کنیم و ممکن است آن را با لحاظ اتحاد با موضوعش ملاحظه کنیم.
8. اگر مجردا لحاظ شد، دراین صورت به شرط لا لحاظ شده است و در این صورت عرض است و قابل حمل هم بر موضوع نیست.
9. ولی اگر مجرد لحاظ نشد، عرضی است و قابل حمل است و به نحو لا بشرط لحاظ شده است (لا بشرط از تجرد)
ما می گوییم:
1. نحوه بیان مرحوم نائینی، به گونه ای است که از سویی می فرماید عرض: «أن یلاحظ علی ما هو علیه من القیام» است یعنی به شرط شیء است و از سویی می فرماید «یکون ملحوظاً لا بشرط». امّا به نظر می رسد مراد ایشان آن است که در انتها می فرماید که: اگر مجردا از موضوع لحاظ شد، عرض است و به شرط لا است و اگر نسبت به بود و نبودن موضوع، بی تفاوت بود، عرضی است و لا بشرط است.
2. توجه شود که در تبیین لا بشرط و به شرط لا، گاهی تعبیر می شود به «لا بشرط از حمل» و گاهی تعبیر می شود به «لا بشرط از موضوع» و گاهی تعبیر می شود به «لا بشرط از اتحاد» ولی این تعابیر و هر تعبیر دیگر، یک معنی را می رساند که عبارت است از اینکه عرض همراه با جوهر لحاظ شود (به شرط شیء) یا غیر همراه با جوهر، لحاظ شود (به شرط لا) و یا به ما هو هو و بدون توجه به همراهی با جوهر لحاظ شود (لا بشرط)
3. امّا نکته مهم آن است که این دقیقاً همان معنایی است که در تقسیمات ماهیت آمده است با این تفاوت که در آنجا جوهر به شرط لای از عوارض یا لا بشرط از آنها و یا به شرط شیء نسبت به آنها لحاظ شده است و در اینجا عرض چنین است. اضف الی ذلک آنکه در «ناطق»، سخن درباره عرض نیست بلکه در ناطق، باز هم این جوهر است که گاه همراه و یا غیر همراه لحاظ شده است.
همچنین مرحوم آخوند نیز پس از تبیین کلام میر سید شریف می فرماید:
«إلى هذا يرجع ما ذكره أهل المعقول في الفرق بينهما من أن المشتق يكون لا بشرط و المبدأ يكون بشرط لا أي يكون مفهوم المشتق غير آب عن الحمل و مفهوم المبدإ يكون آبيا عنه»[2]