« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

92/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم



     امر دوم:

بحث مهمی در کلمات اصولیون ـ تبعاً لمیر سید شریف ـ وجود دارد که تحت عنوان بساطت مشتق مطرح می شود. اصل بحث از میر سید شریف جرجانی است.

صدر المتالهین در شرح مشاعر عبارت وی را ذکر کرده و می نویسد:

«و لقد اعجبنی کلام السید الشریف فی حاشیة المطالع و هو «أن مفهوم الشیء لا یعتبر فی مفهوم المشتق کالناطق و الا لکان العرض العام داخلا فی الفصل، و لو اعتبر فی المشتق ما صدق علیه الشیء، انقلب مادّة الامکان الخاص ضروریة فإن الشیء الذی له الضحک هو الإنسان و ثبوت الشیء لنفسه ضروری، فذکر الشیء فی تفسیر المشتقات بیان لما یرجع الیه الضمیر الذی فیها. انتهی کلامه. و هو قریب ممّا ذکره بعض أجلّة المتأخرین فی حاشیته القدیمة لإثبات اتّحاد العرض و العرضی، فعلم أن مصداق المشتق و ما یطابقه أمر بسیط لیس یجب فیه ترکیب بین الموصوف و الصـفة، و لا الشـیء معتبر فی الصفة لا عاماً و لا خاصاً»[1]

توضیح:

    1. در مفهوم مشتق ـ مثل ناطق ـ مفهوم شیء اخذ نشده است [به اینکه ناطق عبارت باشد از «شیءٌ له النطق»] چراکه در این صورت عرض عام (مفهوم شیء) داخل در فصل (ناطق) می شود.

    2. و مصداق شیء هم داخل در مفهوم مشتق نیست [به اینکه ضارب عبارت باشد از «مصداق شیء» که ثبت علیه الضرب : در جایی که به زید می گوییم ضارب، مراد از مصداق شیء شخص زید است و در جایی که درباره عمرو صحبت می کنیم، مراد شخص عمرو است.] چراکه در این صورت قضیه زیدٌ ضارب که ممکنه است تبدیل می شود به زیدٌ زیدٌ له الضرب که ضروریه است.

    3. پس اصلاً شیء در مفهوم مشتق نیست. امّا اینکه گفته می شود ضارب یعنی «شیء له الضرب» و در مفهوم ضارب، شیء را داخل می کنند، در حقیقت شیء اشاره به «هو» مستتر در ضارب است. [یعنی چون ضارب شبه فعل است و در درون خود ضمیر دارد. این شیء اشاره به آن ضمیر دارد و نه آنکه در مفهوم مشتق دخیل باشد.]

    4. صدرا سپس می فرماید: این سخن همانند مطلبی است که مرحوم ملا جلال الدین دوانی دارد و با استناد به آن اثبات کرده است که عرض (اسود) و عرضی (سواد) متحد هستند.

مرحوم دوانی سپس نتیجه می گیرد: پس معلوم می شود که مصداق مشتق، امری بسیط است و ترکیب بین ذات و مبدء در آن اخذ نشده است و «شیء» هم در آن معتبر نیست.

ما می گوییم:

    1. مراد میر سید شریف از مفهوم شیء روشن است ولی درباره مصداق شیء باید توجه داشت که مراد «وجود خارجی شیء» نیست (چراکه وجود نمی تواند داخل مفاهیم شود) بلکه مراد آن است که اگر ناطق را بر انسان حمل می کنیم، مصداق «شیء له النطق» انسان است و اگر بر زید حمل می کنیم، مصداق «شیء له النطق» زید است. ولی بازهم مفهوم آن مصداق در مفهوم مشتق اخذ شده است و نه آنکه وجود آن مصداق دخیل در مشتق باشد.

    2. آنچه در عبارت صدرا آمد، عیناً عبارت میر سید شریف در شرح مطالع است (با چند تغییر مختصر در برخی از ضمایر) میر سید شریف این حاشیه را بر عبارت قطب الدین شیرازی آورده است. رازی می نویسد:

«المشتق و إن کان فی اللفظ مفرداً الا أنّ معناه شیءٌ له المشتق منه فیکون من حیث المعنی مرکباً»[2]

    3. مرحوم خراسانی به همین مطلب اشاره کرده است و می نویسد:

«أن مفهوم المشتق على ما (حققه المحقق الشريف في بعض حواشيه بسيط منتزع عن الذات باعتبار تلبسها بالمبدإ و اتصافها به غير مركب و قد أفاد في وجه ذلك أن مفهوم الشي‌ء لا يعتبر في مفهوم الناطق مثلا و إلا لكان العرض العام داخلا في الفصل و لو اعتبر فيه ما صدق عليه الشي‌ء انقلبت مادة الإمكان الخاص ضرورة فإن الشي‌ء الذي له الضحك هو الإنسان و ثبوت الشي‌ء لنفسه ضروري) هذا ملخص ما أفاده الشريف على ما لخصه بعض الأعاظم.»[3]

    4. نکته مهم آن است که صدر المتألهین در الشواهد الربوبیه قول دیگری را هم در این باره مطرح می کند. وی می نویسد:

«مفهوم المشتق عند الجمهور من علماء الكلام متحصل من الذات و الصفة و النسبة و عند بعض المحققين هو عين الصفة لاتحاد العرض و العرضي عنده بالذات و الفرق بكون الصفة عرضا غير محمول إذا أخذ في العقل بشرط لا شي‌ء و عرضيا محمولا إذا أخذ لا بشرط و هذا كالفرق بين الجزء الصوري و الفصل و كذا بين الجزء المادي و الجنس. و عند بعض هو الذات مع النسبة إلى المبدإ على وجه يكون النسبة داخلة في المفهوم و المبدأ خارجاً»[4]

توضیح:

    1. قول اول در مشتق آن است که مشتق از ترکیب ذات و صفت و نسبت تشکیل شده است.

    2. بعضی از محققین مشتق را عین مبدء می دانند (با فرق به شرط لا و لا بشرط).

    3. و گروه سومی مشتق را عبارت از ذات + نسبت می دانند. به این معنی که نسبت داخل در مفهوم است ولی مبدء خارج است.

 


[1] . شرح رسالة المشاعر، ص228.
[2] . شرح المطالع، ص11.
[3] . کفایه الاصول، ص51.
[4] . الشواهد الربوبية فى المناهج السلوكية، ص: 44.
logo