« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم



بازگشت به بحث انشاء :

گفتیم: مشهور می گویند: انشاء عبارت است از «ایجاد معنی باللفظ فی نفس الامر» (که به معنای وعاء اعتبار عقلایی دانسته شد).

درحالیکه مرحوم آخوند می فرمود: انشاء عبارت است از «ایجاد معنی باللفظ فی نفس الامر».

با توجه به آنچه در بحث اعتبارات آوردیم، معلوم شد: مراد مشهور، آن است که انشاء از «اعتبارات عقلایی حقیقی» است و مراد مرحوم آخوند، آن است که انشاء از «اعتبارات عقلایی انشایی» است.

حال که دانستیم مراد مرحوم آخوند از «نفس الامر» چیست، مناسب است به بقیه مطالب آخوند اشاره کنیم:

**

بررسی مبنای مرحوم آخوند خراسانی در باب انشاء :

ایشان در «کفایه» می نویسد:

«ثم لا يبعد أن يكون الاختلاف في الخبر و الإنشاء أيضا كذلك فيكون الخبر موضوعا ليستعمل في حكاية ثبوت معناه في موطنه و الإنشاء ليستعمل في قصد تحققه و ثبوته و إن اتفقا فيما استعملا فيه فتأمل»[1]

توضیح :

وضع، موضوع له و مستعملٌ فیه، در خبر و انشاء یکی است [«بعتُ» ـ چه خبری باشد و چه انشایی ـ به یک معنی هستند؛ ولی همانطور که حرف و اسم ـ مِن و ابتداء ـ به یک معنی بودند و در یک معنی استعمال می شدند و در عین حال «مِن» استعمال می شد برای آنکه «لیرادَ منه معناه آلة لغیره» و «ابتداء» استعمال می شد برای آنکه «لیرادَ منه بما هو هو»، «بعتُ» گاه استعمال می شود تا حکایت از نسبتی کند [خبر] و گاه استعمال می شود تا معنایش را ایجاد کند [یعنی «بعتُ» وضع شده برای آنکه نسبت بین «فاعل» و «ماده» را بیان کند و در همان معنی هم استعمال شده است ولی گاه استعمال می شود تا «حکایت» کند و گاه استعمال می شود تا «ایجاد» کند]

ایشان در جای دیگر «کفایة» می نویسد:

«و أما الصيغ الإنشائية فهي على ما حققناه في بعض فوائدنا موجدة لمعانيها في نفس الأمر أي قصد ثبوت معانيها و تحققها بها و هذا نحو من الوجود و ربما يكون هذا منشأ لانتزاع اعتبار مترتب عليه شرعا و عرفا آثار كما هو الحال في صيغ العقود و الإيقاعات.» [2]

 

توضیح :

    1. صیغه های عقود، «ایجادی» هستند.

    2. یعنی معنای خود را در «نفس الامر» ایجاد می کنند.

    3. أی [تفسیری است از موجودة] : قصد شده است که معانی این صیغ به وسیله این صیغ ثابت شود و به وسیله این صیغ، محقق شود.

    4. هذا [ایجاد انشایی] نوعی از وجود است.

    5. حال این وجود انشایی [که ما آن را اعتبار عقلایی انشایی نامیدیم] گاه منشأ می شود که اعتبار عرفی یا شرعی [اعتبار عقلایی حقیقی] بر آن مترتب شود.

نکته : معمول شارحین نظریه آخوند و کسانیکه متعرض نظریه ایشان شده اند، می نویسند که کلام مرحوم آخوند درباره جملاتی است که گاه به صورت انشایی به کار می روند و گاه به صورت خبری (مثل بعتُ)

«الظاهر أنّ مورد البحث هو الجمل التي يراد بها الإنشاء تارة و الاخبار أُخرى، و أمّا ما يختص بأحدهما، كصيغة - افعل - التي تستعمل دائماً في إنشاء المادة على اختلاف الأغراض الداعية إلى الإنشاء، و كالجملة الاسمية مثل - زيد قائم - التي يراد بها الاخبار دائماً، فهو خارج عن هذا البحث، فالمبحوث عنه فعلاً هو ما يراد به الإنشاء في استعمال و الاخبار في آخر كلفظ بعت» [3]

در این باره گفتنی است:

مرحوم آخوند دو مدعی دارند:

الف. اینکه موضوع له و مستعمل فیه در «انشاء و خبر»، یکی است و تنها شرط استعمال آن دو متفاوت است = این بحث درباره جملات مشترکه است.

ب. انشاء وضع شده است برای «ایجاد معنی به وسیله لفظ در نفس الامر» = این بحث درباره همه جملات است.

پس می توان گفت ظاهراً مراد مرحوم آخوند آن است که:

در همه انشائات، لفظ جمله انشائیه، ایجاد کننده «اعتبار عقلایی انشایی» است. اما در برخی از آنها، جمله انشائیه با جمله خبریه دارای موضوع له و مستعمل فیه واحدی است؛ ولی در برخی دیگر، جمله انشائیه، موضوع له و مستعمل فیه خاص خودش را دارد (و با جملات خبریه مشترک نیست).

 

پس هر دو مدعای مرحوم آخوند را به طور مجزا بررسی می کنیم:

مدعای اول :

در جمله های مشترکه، موضوع له و مستعملٌ فیه یکی است. و فرق انشاء و اخبار، تنها به «لیراد ایجاد المعنی» و «لیراد اخبار المعنی» است.

ما می گوییم :

    1. سابق بر این، وقتی مبنای مرحوم آخوند درباره وضع حروف را بررسی کردیم، گفتیم 5 تقریر از کلام ایشان، شده است (تقریر مرحوم نائینی = اشتراط واضع/ تقریر مرحوم اصفهانی = قید برای علقه وضعیه/ تقریر منتهی الدرایة = داعی واضع/ تقریر منتقی الاصول = حال وضع/ تقریر مرحوم شیخ مرتضی حائری = اختلاف در وضع). این تقریرها در اینجا هم مطرح می شود.

در آنجا در ضمن 8 اشکال، نقد کلام ایشان را مرور نمودیم که برخی از آنها را، نقدهایی صحیح دانستیم.

    2. همان سخن، در اینجا هم جاری است.

    3. پس مدعای اول مرحوم آخوند، پذیرفتنی نیست.

    4. توجه شود که اگر این مدعا پذیرفته نشد، به مدعای دوم ضرری وارد نمی شود. چراکه ممکن است بگوییم: لفظی که با آن انشاء صورت می پذیرد، مشترک لفظی است با لفظی که در خبر استعمال می شود. (یعنی موضوع له و مستعمل فیه آنها متفاوت است و تنها لفظ مشترک دارند)[4] و در عین حال لفظی که انشاء را پدید می آورد: ایجاد می کند معنای خود را در وعاء اعتبار عقلایی انشایی. (همانطور که جملاتی که مختص به انشاء هستند ـ مثل إفعل ـ چنین هستند).

 


[1] . کفایة الاصول : ص12.
[2] . همان : ص66.
[3] . منتهی الدرایة : ج1 ص48.
[4] . توجه شود که رابطه اسم و حرف در کلام آخوند، «ترادف» است ولی رابطه اخبار و انشاء، «اشتراک لفظی» است.
logo