« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم



 

7 اشکال هفتم7 اشکال هفتم

مرحوم اصفهانی در «نهایة الدرایة» به مرحوم آخوند اشکال کرده است:[1]

«ان الاسم و الحرف لو كانا متحد في المعنى، و كان الفرق بمجرد اللحاظ الاستقلالي و الآلي لكان طبيعي المعنى الوحداني قابلا لأن يوجد في الخارج على نحوين كما يوجد في الذهن على طورين مع أنّ الحرفي كأنحاء النسب و الرّوابط لا يوجد في الخارج إلاّ على نحو واحد و هو الوجود لا في نفسه، و لا يعقل أن توجد المعنى النسبة في الخارج بوجود نفسي [1] فانّ القائل لهذا النحو من الوجود ما كان له مهيّة تامّة ملحوظة في العقل كالجواهر و الأعراض غاية الأمر أنّ الجوهر يوجد في نفسه لنفسه، و العرض يوجد في نفسه لغيره‌»[2]

ما می گوییم :

ظاهر این حرف ـ که از شأن مرحوم اصفهانی به دور است ـ توسط مقرّر حضرت آیت الله وحید[3] و آیت الله فاضل[4] مورد اشاره واقع شده است. کلام مرحوم اصفهانی، توسط آیت الله وحید چنین معنی شده است:[5]

توضیح :

اسم و حرف اگر «هم معنا» باشند و تفاوت آنها به «لحاظ استقلالی و آلی» باشد، لازمه اش آن است که طبیعت معنی (که واحد است) نیز در خارج به دو نحوه استقلالی و آلی، موجود باشد؛ در حالیکه معنای حرفی در خارج به یک نحوه موجود است.

بر این تقریر از کلام مرحوم اصفهانی اشکال شده است که ما حصل اشکالات آن است که:

    1. چه کسی گفته، اگر اسم و معنی هم معنی باشند، لازم است در خارج هم طبیعت معنی به دو نحوه وجود، موجود باشد (چنانکه عرض در ذهن می تواند به دو نحوه لحاظ شود ولی در خارج به یک نحوه موجود است)

    2. اینکه معنای حرفی در خارج به یک نحوه موجود است، ربطی به صدر استدلال ندارد. چراکه طبیعت معنی، معنای حرفی نبود تا تالی فاسد استدلال باشد.

مرحوم شهید صدر نیز به این اشکال اشاره کرده و می نویسد:

«و كأنَّه (قده) يفترض مطابقة عالم الخارج مع الذهن في أنحاء الوجود أصلاً موضوعيّاً مسلماً فيعترض بأن المعنى الواحد لو كان يوجد في الذهن على طورين آليّ و استقلالي لزم أن يوجد في الخارج كذلك مع أنَّ المعنى الحرفي لا يوجد خارجاً إلا في غيره.

و لكن لا مأخذ للأصل الموضوعي المزعوم، إذ لا برهان على ضرورة التطابق بين الوجود الذهني و الوجود الخارجي، بل البرهان على خلافه، فان العرض لحاظه في الذهن يمكن أن يكون مستقلاً عن موضوعه مع انَّه في الخارج لا يوجد إلا في موضوعه.»[6]

8 اشکال هشتم8 اشکال هشتم

«تحقیق الاصول» بر مرحوم آخوند، اشکالی کرده است:

«أولا: فی قوله: الآلیة و الاستقلالیة تأتی من ناحیة اللحاظ و الّا فلا فرق جوهری بینهما. فإنّ اللحاظ لیس إلاّ الوجود الذهنی، فإذا لم یکن فی حاقّ المعنی و ذاته لا آلیة و لا استقلالیة، فإنّ لحاظه ـ أی وجوده ـ لا یغیّره عمّا هو علیه.

و بعبارة أخری: لیس الوجود إلاّ أن ینقلب النقیض إلی النقیض، بأن یکون الشئ موجوداً بعد أن کان معدوماً، فالوجود لا یغیّؤ الماهیة و الحقیقة بل یظهرها بعد أن لم یکن لها ظهورٌ.

و إذا کان اللحاظ ـ سواء من الواضع أو المستعمل ـ لیس إلاّ وجود المعنی، فکیف یکون المعنی باللحاظ آلیاً تارة و استقلالیا أخری؟»[7]

توضیح :

    1. مرحوم آخوند می گوید: آلیت و استقلالیت، ناشی از «لحاظ» است.

    2. لحاظ یعنی «تصور» و این یعنی «وجود ذهنی».

    3. لحاظ و تصور کاری که می کند آن است که «ماهیت» را از عدم به وجود می آورد. و چنین نیست که ماهیت را دارای «معنایی خاص» بکند.

    4. پس : لحاظ کردن یعنی «ایجاد»، نمی تواند آلیت و استقلالیت بسازد.

ما می گوییم:

لحاظ کردن گاهی به معنای تصور کردن و «موجود کردن به وجود ذهنی» است. در این صورت «یک مفعولی» است (لاحظه = تصوّره)

9 اشکال نهم9 اشکال نهمولی گاهی به معنای «به صورت خاصی موجود کردن» است در این صورت، «دو مفعولی» است. «لاحظه آلیاً». در این صورت «لحاظ» گرچه موجود به وجود ذهنی است ولی نوعی «اعتبار ذهنی» است. پس لحاظ در این جا به معنای «مطلق ایجاد کردن» و «وجود یافتن» نیست. بلکه به معنای «ماهیت را با صفتی خاص موجود کردن» است. (چنانکه در جعل مرکب و جعل بسیط گفته شده است)

 

مرحوم امام بنابر آنچه در «تهذیب الاصول» آمده است، می فرماید:

«و أنت خبير بالمغالطة الواقعة فيه حيث ان ما رتبه من البرهان على نفى الجزئية مبنى على تسليم الاتحاد بين الأسماء و الحروف و انهما من سنخ واحد جوهرا و تعقلا و دلالة فحينئذ يصح ان يبنى عليه ما بنى، من انه لا مخصص و لا مخرج من العمومية. مع انك عرفت التغاير بينهما في جميع المراحل و سيأتي ان الموضوع له في مورد نقضه من قوله: «سر من البصرة إلى الكوفة» مما يتوهم كلية المستعمل فيه. خاص أيضا. فارتقب.» [8]

توضیح:

اینکه مرحوم آخوند می فرماید: لحاظ نمی تواند باعث «جزئیت» شود، مبتنی بر این است که مرحوم آخوند ابتدا تصور کرده اند: «اسم و حرف هم معنی هستند» بعد گفته اند فرق آنها نمی تواند به سبب «لحاظ های آلی و استقلالی» باشد.

در حالی که این مصادره به مطلوب است. بلکه اگر کسی بگوید اسم و حرف هم معنی نیستند و یکی برای «ابتدای آلی» و دیگری برای «ابتدای استقلالی» وضع شده است و این دو معنی، با یکدیگر مغایر است، دیگر فرق آنها را به «لحاظ» نمی داند تا بر او اشکال شود.

ما می گوییم:

در این باره توجه کنید به اولین اشکالی که مطرح کردیم.

 


[1] . نکته : باید توجه داشت که طبق تقریر مرحوم اصفهانی ـ که پیش از این خواندیم ـ فرق اسم و حرف در نگاه مرحوم آخوند به «مجرد لحاظ» نبود، بلکه تفاوت آنها به تفاوت در علقه وضعیه مربوط بود و لذا ممکن است بگوییم: این اشکال ناظر به کلام آخوند نیست. بلکه اشکال مستقلی است ولی اساتید بزرگوار، آن را تحت عنوان «اشکال مرحوم اصفهانی بر مرحوم آخوند»، مطرح کرده اند.
[2] نهایة النهایة : ج1 ص51 و 52.
[3] . تحقیق الاصول : ج1 ص100.
[4] . سیری کامل در اصول فقه شیعه : ج1 ص386.
[5] . این مطلب توسط آیت الله فاضل هم مورد اشکال واقع شده است که از جهاتی با تقریر آیت الله وحید، متفاوت است.
[6] . بحوث فی علم الاصول : ج1 ص243.
[7] . تحقیق الاصول : ج1 ص101.
[8] . تهذیب الاصول : ج1 ص42.
logo