« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

6 اشکال ششم6 اشکال ششم

 

مرحوم بجنوردی در «منتهی الاصول» می نویسد:

«و استشكل عليه شيخنا الأستاذ (قده) أولا - بأن المعنى و الموضوع له - في حد ذاته - إما مستقل و إما غير مستقل، و إلا يلزم ارتفاع النقيضين، و لا جامع بين النقيضين حتى يكون هو الموضوع له»[1]

توضیح :

    1. مرحوم نائینی بر آخوند اشکال کرده است که:

معنا (موضوع له) یا مستقل است و یا غیر مستقل (و شقّ ثالثی هم وجود ندارد، چراکه مستلزم ارتفاع نقیضین است)

    2. «قدر جامعی» هم بین این دو نقیض (مستقل و غیر مستقل) نیست تا آن را موضوع له بدانیم.

ایشان سپس به دلیلی که مرحوم نائینی برای مدعای خود (اینکه جامعی بین معنای مستقل و معنای غیر مستقل وجود ندارد) ارائه می دهند، اشاره می کند:

«و أما ما أفاده في وجه عدم الجامع بأن المفاهيم و المعاني بسيطة في الأذهان لا تركب لها أصلا، و شبهها بالاعراض الخارجية أي كما أن الاعراض بسيطة في الخارج لا تركب لها من المواد و الصور، فكذلك المعاني و الصور الذهنية بسائط عقلية ليست مركبة من الأجناس و الفصول، حتى نقول بأن الجامع بينهما هو المعنى الجنسي، و ما به الامتياز هو الفصل أي الاستقلال و عدم الاستقلال»[2]

توضیح :

    1. مفاهیم در ذهن، «بسیط» هستند و مرکب نیستند. در نتیجه چنین نیست که قدر جامعی داشته باشد (همانند جنس) و ما به الامتیازی در آنها باشد (همانند فصل) تا اینکه بگوئیم: من و ابتداء وضع شده اند برای ابتداء ـ به عنوان جنس ـ و استقلال و عدم استقلال، فصل آنها می باشند.

    2. مفاهیم در ذهن، همانند «اعراض» هستند که در خارج بسیط هستند و ماده و صورت ندارند.

مرحوم بجنوردی سپس بر استاد خویش اشکال می کند:

«و أنت خبير بما في هذا الإشكال، لأن عدم إمكان خلو شي‌ء عن قيد و نقيضه في الواقع لا ينافي عدم تقيد ذلك الشي‌ء بذلك القيد و لا بنقيضه، مثلا الرقبة - في حاق الواقع - لا يمكن أن تخلو من قيد الإيمان و نقيضه، و لكن مع ذلك ما وضع له لفظ الرقبة لا مقيد بالايمان و لا بعدمه. و لذا قلنا في أول تقرير كلام صاحب الكفاية (قده) الّذي هو صاحب هذا القول أن الموضوع له هي الماهية المهملة التي في حد نفسها لا مستقلة و لا غير مستقلة.»[3]

توضیح :

اینکه مطلق در عالم واقع، یا «مقید» است و یا «غیر مقید»، باعث نمی شود تا بگوئیم موضوع له لفظ، معنای مطلق و طبیعت مهمله نیست.

و ادامه می دهد:

«ففيه أنه غير تام في حد نفسه، لأنه لا شك في أن امتياز المفاهيم الذهنية بعضها عن بعض قد يكون بتمام الذات كالأجناس العالية، و قد يكون ببعض الذات كالأنواع المتداخلة تحت جنس واحد، كمفهوم الإنسان و البقر مثلا، و قد يكون بالعوارض الزائدة على أصل الذات و ذلك كالأصناف و الأشخاص المتداخلة تحت نوع واحد. و لو لا خوف الإطالة و الخروج عن الفن لأعطينا المقام حقه.

هذا، مع أنه أجنبي عن المقام، لأنه على فرض كون المعنى في حد ذاته بسيطا يمكن أن يكون غير مقيد بأمر خارج عن ذاته و لا بنقيضه الخارج أيضا، كما بينا ذلك في مثال الرقبة و قيد الإيمان و نقيضه، و الا لزم إنكار باب المطلق بالمرة.»[4]

توضیح :

    1. مفاهیم بسیط نیستند و با هم اختلاف دارند که این اختلاف یا به «تمام ذات» است و یا به «جزء ذات» و یا به «لوازم ذات».

    2. و برفرض که بگوئیم: «مفاهیم بسیط هستند»، باز هم منافات ندارد که نسبت به وجود و عدم قیدی، مطلق باشند.

    3. اگر حرف شما درست باشد، باید معنای مطلق را بالکل منکر شوید.

ما می گوییم :

درباره مناظره این دو محقق بزرگ، نکاتی قابل بررسی است:

    1. چنانکه ملاحظه شد، مرحوم بجنوردی می گوید که: مرحوم نائینی می فرماید: از طرفی مفهوم یا مستقل است و یا غیر مستقل و از سوی دیگر، مفاهیم بسیط هستند. پس نمی تواند لفظ برای قدر جامع وضع شده باشد و نمی تواند برای شقّ ثالث وضع شده باشد.

مرحوم بجنوردی هم یک جواب نقضی می دهند (که این در همه مفاهیم مطلق می آید) و در جواب حلّی می گویند:

    2. تقسیم «مفهوم» به اینکه در خارج مستقل است و غیر مستقل، تقسیم شئ به «امری خارج از ذات شئ» است (تقسیم به اوصاف به حال متعلق) چراکه مفهوم (طبق بیان آخوند) در حدّ ذات (و به حمل اولی) نه مستقل است و نه غیر مستقل و آنچه مستقل و غیر مستقل است، وجود خارجی آن مفهوم است. پس اینکه مرحوم نائینی گویا به دو فرض اشاره دارد (یکی آنکه قدر جامع باشد ـ که چون مفهوم بسیط است، قدر جامعی نیست ـ و یا شقّ ثالثی باشد ـ که چون ارتفاع نقیضین است، باطل است) حرف کاملی نیست بلکه فرض ثالثی هست و آن اینکه: مفهوم، «بسیط» است و در حدّ ذات نه مستقل است و نه غیر مستقل.

در عین حال این مفهوم بسیط می تواند بر مفاهیم دیگری که زیر مجموعه آن هستند، اطلاق شود مثلاً مفهوم انسان، بسیط است (توجه شود که ماهیت انسان، مرکب است از «حیوان» و «ناطق» ولی مفهوم انسان بسیط است) و در عین حال بر مصادیق مفاهیم بسیطه «زن» و «مرد» اطلاق می شود. [یعنی نمی توان گفت مفهوم انسان، مفهوم زن است ولی می توان گفت، مصداق زن و مصداق مرد، مصداق انسان هستند]

    3. پس باید توجه داشت: اینکه مرحوم بجنوردی برای فرار از اشکال، گویا می خواهند بگویند، مفاهیم «بسیط» نیستند، نیز حرف درستی نیست. (به همان علتی که آوردیم) و اینکه می گویند: مفهوم با مفهوم دیگر یا به «تمام ذات» و یا به «جزء ذات» و یا به «عوارض خارج از ذات» اختلاف دارند، نیز حرف درستی نیست. این اختلافات، اختلافات ماهیات با یکدیگر است و نه مفاهیم با یکدیگر! چراکه مفاهیم تبیان «بالذات» دارند و آنچه جزء و تمام ذات و خارج از ذات است، در ماهیت مطرح است.

 

7 اشکال هفتم7 اشکال هفتم

مرحوم اصفهانی در «نهایة الدرایة» به مرحوم آخوند اشکال کرده است:[5]

«ان الاسم و الحرف لو كانا متحد في المعنى، و كان الفرق بمجرد اللحاظ الاستقلالي و الآلي لكان طبيعي المعنى الوحداني قابلا لأن يوجد في الخارج على نحوين كما يوجد في الذهن على طورين مع أنّ الحرفي كأنحاء النسب و الرّوابط لا يوجد في الخارج إلاّ على نحو واحد و هو الوجود لا في نفسه، و لا يعقل أن توجد المعنى النسبة في الخارج بوجود نفسي [1] فانّ القائل لهذا النحو من الوجود ما كان له مهيّة تامّة ملحوظة في العقل كالجواهر و الأعراض غاية الأمر أنّ الجوهر يوجد في نفسه لنفسه، و العرض يوجد في نفسه لغيره‌»[6]

ما می گوییم :

ظاهر این حرف ـ که از شأن مرحوم اصفهانی به دور است ـ توسط مقرّر حضرت آیت الله وحید[7] و آیت الله فاضل[8] مورد اشاره واقع شده است. کلام مرحوم اصفهانی، توسط آیت الله وحید چنین معنی شده است:[9]

توضیح :

اسم و حرف اگر «هم معنا» باشند و تفاوت آنها به «لحاظ استقلالی و آلی» باشد، لازمه اش آن است که طبیعت معنی (که واحد است) نیز در خارج به دو نحوه استقلالی و آلی، موجود باشد؛ در حالیکه معنای حرفی در خارج به یک نحوه موجود است.


[1] . منتهی الاصول ؛ ج1 : ص39.
[2] . همان ؛ ایضاً ن ک : فوائد الاصول : ج1 ص48.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . نکته : باید توجه داشت که طبق تقریر مرحوم اصفهانی ـ که پیش از این خواندیم ـ فرق اسم و حرف در نگاه مرحوم آخوند به «مجرد لحاظ» نبود، بلکه تفاوت آنها به تفاوت در علقه وضعیه مربوط بود و لذا ممکن است بگوییم: این اشکال ناظر به کلام آخوند نیست. بلکه اشکال مستقلی است ولی اساتید بزرگوار، آن را تحت عنوان «اشکال مرحوم اصفهانی بر مرحوم آخوند»، مطرح کرده اند.
[6] نهایة النهایة : ج1 ص51 و 52.
[7] . تحقیق الاصول : ج1 ص100.
[8] . سیری کامل در اصول فقه شیعه : ج1 ص386.
[9] . این مطلب توسط آیت الله فاضل هم مورد اشکال واقع شده است که از جهاتی با تقریر آیت الله وحید، متفاوت است.
logo