« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر سومتقریر سوم

مرحوم مروّج در «منتهی الدرایة» از قول برخی از اساتیدشان، احتمال می دهند که مراد مرحوم آخوند «داعی واضع» است.

ایشان می نویسد:

« و ان كان مرجعه إلى أخذ اللحاظ بنحو الداعي، بأن يكون داعي الواضع في وضع الحرف للمعنى هو كونه حالة لغيره .. يمكن توجيه ما أفاده (قده): «بأنّ ضيق الأغراض الداعية إلى الإنشاءات موجب لضيق دائرة المنشآت و المجعولات، نظير الأوامر العبادية، فإنّ ضيق الأغراض الداعية لها يوجب ضيقاً في ناحية المتعلقات بحيث لا يبقى لها إطلاق يعم صورة خلوها عن قصد دعوة الأمر. و في المقام لمّا كان غرض الواضع من وضع الحروف دلالتها على معانيها حال كونها ملحوظة باللحاظ الآلي، فلا محالة تتضيق دائرة موضوع وضعه أيضا، لكن لا بنحو التقييد، لما مر من استحالة تقيد المعنى باللحاظ المتأخر عنه، و من المعلوم أنّ من لوازم تضيق دائرة الوضع عدم صحة استعمال أحدهما موضع الآخر» هذا ملخص ما يستفاد من بيان بعض أعاظم أساتيذنا (قده)»[1]

توضیح :

    1. ممکن است مراد مرحوم آخوند، «انگیزه و داعی واضع» باشد.

    2. ممکن است بتوان به نفع این توجیه گفت: وقتی اغراض و انگیزه هایی که باعث انشاء می شود، مختلف باشد، منشأ و مجعول هم مختلف می شود. (و لذا جای هم به کار برده نمی شوند)

    3. مثال : «قصد قربت» در متعلق اوامر، اخذ نمی شود (به جهت اشکال دور) ولی می دانیم غرض شارع از امر به یک عبادت، وقتی حاصل می شود که «قصد قربت» داشته باشیم. همین غرض شارع، باعث می شود که نتوانیم «اوامر عبادی شارع» را مطلق (چه با قصد قربت و چه بی قصد قربت) بدانیم.

پس : «غرض» می تواند شئ را مقیَّد کند.

ما می گوییم :

    1. اینکه داعی بتواند، «موضوع له» را مقید کند، مربوط به جای است که «دارنده داعی» نسبت به ما، «مولویت» داشته باشد؛ در حالیکه واضع، مولویت ندارد.

    2. قیاس وضع با اوامر عبادی، قیاس مع الفارق است. چراکه در آنجا دلیل اول (صلّ) مطلق است لفظاً و دلیل دوم (غرض مولا را باید تأمین کرد) آن را به حکم عقل، مقیّد می کند. پس آنجا هم «غرض مولا» مقیِّد امر نیست بلکه دلیلی که می گوید «غرض مولا را حاصل کن»، مقیِّد است. و این در حالی است که در ما نحن فیه، داعی و غرض اگرچه موجود است ولی امری مبنی بر «تحصیل غرض واضع» نداریم.

    3. اگر بگویید: واضع خدا است و باید غرض او را تأمین کرد.

می گوییم : «امر به تأمین غرض» نهایة موضوع له را مقیَّد می کند. یعنی باعث می شود موضوع له خاص شود (معنی + آلیت) و این همان مطلبی است که آخوند آن را قبول ندارد.

پس : این تقریر هم، نمی تواند مشکله مطلب مرحوم آخوند، را حل کند.

 


[1] . منتهی الدرایة ؛ ج1 : ص49.
logo