« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم



مرحوم آخوند سپس اشکالی را مطرح می کند:

«إن قلت على هذا لم يبق فرق بين الاسم و الحرف في المعنى و لزم كون مثل كلمة من و لفظ الابتداء مترادفين صح استعمال كل منهما في موضع الآخر و هكذا سائر الحروف مع الأسماء الموضوعة لمعانيها و هو باطل بالضرورة كما هو واضح.»[1]

توضیح :

    1. لازم می آید اسم و حرف «هم معنی» شوند.

    2. پس می توان آنها را در جای یکدیگر استعمال کرد.

    3. این بالضرورة باطل است.

سپس جواب می دهند:

قلت الفرق بينهما إنما هو في اختصاص كل منهما بوضع حيث [إنه‌] وضع الاسم ليراد منه معناه بما هو هو و في نفسه و الحرف ليراد منه معناه لا كذلك بل بما هو حالة لغيره كما مرت الإشارة إليه غير مرة فالاختلاف بين الاسم و الحرف في الوضع يكون موجبا لعدم جواز استعمال أحدهما في موضع الآخر و إن اتفقا فيما له الوضع و قد عرفت بما لا مزيد عليه أن نحو إرادة المعنى لا يكاد يمكن أن يكون من خصوصياته و مقوماته.»[2]

*

تقریرات مختلفی از جواب مرحوم آخوند شده است :

تقریر اولتقریر اول

 

مرحوم نائینی در «اجود التقریرات»، این کلام مرحوم آخوند را به «اشتراط واضع» تعبیر کرده است.[3] به این معنی که :

«واضع شرط کرده است که وقتی می خواهیم «ابتداء» را در معنای اسمی به کار ببریم از لفظ «ابتداء» استفاده کنیم و هر گاه می خواهیم این مفهوم را در معنای حرفی استعمال کنیم، از لفظ «من» بهره بگیریم.

مرحوم نائینی سپس بر این تقریر اشکال کرده و می نویسد:

«و اما حديث اشتراط الواضع فمما لا محصل له فان الاشتراط المذكور هل هو اشتراط في ضمن الوضع أو في خارجه و ما الدليل عليه أو على لزوم اتباعه في اشتراطه ما لم يرجع إلى الجهات الراجعة إلى الموضوع أو الموضوع له ثم على تقدير لزوم الاتباع فليكن كأحد الأحكام الشرعية التي توجب مخالفته استحقاق العقاب فلم لا يصح الاستعمال بحيث يعد من الأغلاط»[4]

توضیح :

    1. اینکه واضع شرط کرده است: آیا «شرط» داخل در موضوع له است و یا خارج از موضوع له؟

    2. اگر داخل در موضوع له است، پس موضوع له «مقید» است و این به معنای خاص شدن «موضوع له» است.[5]

    3. اگر خارج از موصوع له است: چرا باید از «شرط واضع» تبعیت کنیم؟ در حالیکه این شرط هیچ دخالتی در موضوع له ندارد و شرط گزارنده هم هیچ حقی نسبت به ما ندارد.

    4. بر فرض که گفتیم واضع خداست (مثل مرحوم نائینی) و گفتیم باید از این شرط تبعیت کنیم (هم چنانکه از احکام شرعیه دیگر باید تبعیت کنیم)، چرا استعمال این کلمات به جای یکدیگر غلط باشد؟

به عبارت دیگر : تبعیت نکردن از دستورات شارع حرام است نه اینکه باعث شود کلام، «غلط» شود.

ما می گوییم :

    1. با این تقریر، لفظ «بوضع» در عبارت مرحوم آخوند، «فی اختصاص کل منهما بوضع»، به معنای «شرط» می شود.

    2. ممکن است کسی به مرحوم نائینی بگوید «اگر شرط گذار، خداست و می گوید: باید اسم را در معنای اسمی و حرف را در معنای حرفی استعمال کنی، مرادش بیان «حکم وضعی» است و نه «حکم تکلیفی». یعنی «امر به اطاعت شرط» در حقیقت مثل اوامر شرعی در «معاملات» است که ارشاد به صحت و فساد می باشد. پس خداوند می گوید که اگر در این معنی استعمال نکنی، غلط است»

در جواب می گوییم :

غلط یعنی «استعمال لفظ در غیر موضوع له بدون مناسبت» و اگر معنای اسم و حرف یکی است (بنابر فرض)، استعمال اسم و حرف به جای یکدیگر، غلط نخواهد بود تا امر الهی ارشاد به فساد باشد.

 


[1] . کفایة الاصول : ص12.
[2] . همان.
[3] . اجود التقریرات ؛ ج1 : ص15.
[4] . همان.
[5] . منتقی الاصول ؛ ج1 : ص89.
logo