« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم



«الخامس : أنها لو كانت موضوعة للمفاهيم الكلية لما صحّ ما صرّح به القوم على ما حكي من أن للحروف و الضمائر معان حقيقية و معان مجازية و ما صرحوا به من لزوم الحمل على بعض المعاني لكون اللفظ حقيقة فيه دون غيره إذ جميع الأفراد المستعمل فيها اللفظ على ذلك التقدير من المجاز من غير الحقيقة و فيه نظر»

    1. گفته اند حروف و ضمائر دارای معنای مجازی و معنای حقیقی است، در حالیکه اگر موضوع له آنها عام و مستعمل فیه آنها خاص باشد، همه استعمالات آنها مجازی است.

مرحوم مجاهد این دلیل را نمی پذیرد.

ما می گوییم :

    1. اینکه قوم تصریح کرده باشند به اینکه حروف و ضمایر دارای معنای حقیقی و مجازی است، بنابر مشی لغویون است که به این دقائق توجه نداشته اند و مرادشان آن است که یک مستعملٌ فیه اولیه برای این الفاظ هست و یک مستعملٌ فیه ثانوی که از آن مستعملٌ فیه اولیه منتزع می شود.

و حال اگر «مستعمل فیه اولیه» حقیقی بود، مستعمل فیه ثانوی، معنای مجازی است و اگر مستعمل فیه اولیه مجازی بود، مستعمل فیه ثانوی «مجاز در مجاز» است. توجه کنیم که «مجاز در مجاز» از زمره مسائل ادبی است. مرحوم قزوینی می نویسد:

«سبک المجاز فی المجاز و هو أن یستعمل اللفظ فیما یناسب مناسب الموضوع له لعلاقة بینه و بین ذلک المناسب لا لعلاقة بینه و بین نفس الموضوع له»[1]

    2. این اشکال بر مثل مرحوم آخوند وارد نیست.

*

«السادس : أنها لو كانت موضوعة للمفاهيم الكلية للزم اتحاد معنى الحرف مع معنى الاسم فإن من و إلى على هذا التقدير موضوعان لمطلق الابتداء و الانتهاء الذي هو معنى اسم و التالي باطل فإن معنى الاسم معنى مستقل بالمفهومية يصلح لأن يحكم عليه و به بخلاف معنى الحرف»

    2. اگر وضع در حروف «عام» و موضوع له «عام» باشد، فرقی بین اسم و حرف نخواهد بود.

مرحوم مجاهد این دلیل را نمی پذیرد.

ما می گوییم : این اشکال از مهمترین اشکالات به این مبنا است که مرحوم آخوند از آن پاسخ گفته و دیگران نیز به آن پرداخته اند. در آینده و در ذیل بحث از مبنای مرحوم آخود به این اشکال خواهیم پرداخت.

مرحوم مجاهد در ادامه اشکال و جوابی را مطرح می کند:

«لا يقال لو كانت موضوعة للجزئيات لما صح إرجاع الضمير إلى المفهوم الكلي و التالي باطل لأنا نقول ليس المراد من الجزئيات الجزئيات الحقيقية بل ما يعمّها و الإضافية و الإشارة إلى الجنس إشارة إلى الجزئي الإضافي بالنسبة إلى مطلق ما يشار إليه فتدبر»[2]

توضیح :

    1. ان قلت : اگر موضوع له ضمایر، معنای عام باشد، نمی شود آن را درباره «مفاهیم کلی» به کار برد در حالیکه این کار ممکن است (مثلاً می گویند مفهوم الانسان هو الحیوان الناطق)

    2. قلنا : مراد از جزئی، جزئی حقیقی نیست بلکه مراد جزئی اضافی است و مفهوم های مورد اشاره ضمیر (مفهوم الانسان) نسبت به مطلق مفاهیم، جزئی اضافی است.

ما می گوییم: سابقاً تفاوت مبنایی که خاص را به معنای جزئی حقیقی می داند (امام خمینی)، با مبنایی که آن را به معنای جزئی اضافی می دانست، اشاره کردیم و در آینده به طور مفصل در بررسی نظریه امام خمینی به آن می پردازیم.

 

بررسی اقوال ببررسی اقوال ب

 

کلمات بزرگان در مورد اموری که وضع در آنها به نحو «وضع عام ؛ موضوع له عام» دانسته شده است، مختلف است و نمی توان حکمی واحد درباره آنها صادر کرد. در نتیجه باید هر یک از آنها را به تنهایی بررسی کنیم.

مواردی که مورد بحث واقع شده اند عبارتند از:

234567891011121314234567891011121314[3]

 

11در ادامه این موارد را ـ که هر یک دارای اقوال متعددی هستند ـ تک تک بررسی می کنیم.



[1] . تعلیقة علی معالم الاصول : ج1 ص143.
[2] . مفاتیح الاصول : ص44.
[3] . قضیه «مؤوله» قضیه ای است که «حروف و یا امثال حروف» در ناحیه محمول آن قرار دارد. مثل قضیه «زیدٌ فی الدار» و «عمرو علی السطح» و «الجسم له البیاض» : مناهج الوصول ج1 ص89.
logo