90/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
وقوع «وضع عام ؛ موضوع له عام» :
بهترین مثال برای این نوع وضع، وضع اسماء اجناس است (مثل انسان، اسد، ..) این در حالی است که تسدید الاصول وضع اسماء اجناس، را به گونه ای دیگر دانسته است. ایشان می نویسد:
«أنّ الوجدان العرفی القطعیّ یشهد بأنّ من یسمّی ولده فإنّما یجعل الاسم للمولود الشخصی الخاص، کما أنّ الامر کذلک قطعاً فی الطبائع الکلّیة، فالمسمّی بالحنطة أو الشعیر ـ مثلا ـ عند العرف لیس إلّا ذاک الجسم الخارجی الذی یترتّب علیه الآثار المنتظرة. و بعبارة أخری: ما کان بالحمل الشائع حنطة أو شعیراً (سواء کان کلیه الطبیعی متحد الماهیة مع المصادیق فی التدقیقات الفلسفیة أم لا) فإنّ الحنطة لیست إلّا ما یسدّ الجوع، و له خواصّها الاُخر؛ و هو لیس الّا المصادیق الخارجیة و ما هو حنطة بالحمل الشائع)» [1]
توضیح :
1. در وضع اعلام شخصیه، موضوع له وجودات خارجی هستند.
2. در طبایع کلیه هم موضوع له، وجود خارجی گندم است.
3. (ظاهراً مراد ایشان آن است که) وضع عام (یعنی کلی حنطة) و موضوع له خاص (یعنی کلّ حنطة) است. و لذا نحوه وضع، به صورت قضیه حقیقیه است به این معنی که واضع معنای کلی را تصور می کند و لفظ را روی وجودات خارجی قرار می دهد. ولی همه وجودات چون قابل تصویر نیستند، به آنها با عنوان مشیر «کل حنطة» اشاره می کند.
4. این همان حرفی است که از امام درباره «وضع عام ؛ موضوع له خاص» به آن اشاره کردند.
ما می گوییم:
کلام ایشان از جهاتی دارای اشکال است:
اولا : اگر موضوع له حنطة، «حنطة موجود» است همان اشکالات امام ـ تناقض در «حنطة معدوم» و ضروریه شدن قضیه در «حنطة موجود» ـ وارد می شود. و ایشان اگرچه تلاش دارند که این اشکال را جواب دهند ولی از عهده آن بر نیامده اند.
ثانیاً : ایشان خود در بحث مطلق درباره اسم جنس، می نویسند:
«و المراد به کل اسم غیر معرفة و لا دخل علیه تنوین الوحدة و کان مفهومه امراً کلیاً. کانسان و اسد و الحق أنّه موضوع لنفس المعنی الکلی غیر مقیّد بأیّ قید حتی الارسال المفهومی و المصداقی و یشهد له التبادر علی ما عرفت»[2]
پس خود به صراحت قبول دارند که موضوع له اسماء اجناس، مفهوم کلی است.
ثالثاً : ایشان می نویسند «ما هو حنطة بالحمل الشائع» و این جمله با مبنای ایشان در تناقض است. چراکه اگر حنطه یعنی موجود خارجی، در این صورت موجود خارجی به حمل شایع، حنطه نیست بلکه به حمل اولی حنطه است و حمل شائع در صورتی است که مفهوم کلی (انسان) داشته باشیم و مصداق (زید).
**
نکته :
مرحوم شهید خمینی در تحریرات فی الاصول، مطلبی را درباره وضع اسم الله دارند و وضع را در این اسم به نحو «وضع عام ؛ موضوع له عام» بر می شمارند؛ ایشان می نویسند:
«و أما في اسم الجلالة، فالمعروف أنه علم، إلا أن قضية ما ذكرنا في امتناع الوضع العام، امتناع الوضع الكلي، و الموضوع له الجزئي لأنه لا يمكن إسراء الوضع إلى الخارج بالعناوين المشيرة لعدم الأساس لتلك العناوين. و ما ترى في بعض المواقف من مشيريتها، فهو بالنظر إلى طلب المولى و مقصده، فلا تخلط.
فعلى هذا، تكون الجلالة اسما لمعنى كلي لا ينطبق إلا عليه تعالى و تقدس، و ليس علما. و لذلك تكون قضية «اللَّه تعالى موجود» قضية ضرورية فإن وجهه هو كون الموضوع له واجب الوجود، و لو كان موضوعها المصداق الخارجي - أي خالق السماوات و الأرض - فلا بد من إثبات ضرورية تلك القضية، فليتدبر.» [3]
توضیح :
1. درباره اسم جلاله
2. «الله» اسم برای معنایی کلی است که یک فرد و مصداق بیشتر ندارد و لذا عَلَم نیست.
3. چون «الله» معنای کلی است : قضیه «الله تعالی موجودٌ» ضروریه است. چراکه الله تعالی یعنی واجب الوجود و معنای قضیه چنین می شود: «واجب الوجود موجودٌ» و روشن است که آن قضیه ضروریه است.
4. اگر موضوع له الله، مصداق خارجی (خدایی که در خارجی است) بود باید برای اینکه ثابت کنیم «الله موجودٌ» ضروریه است، دلیل اقامه می کردیم.
(دقت کنیم : ضروریه گاه به معنای ضروریه بشرط محمول است و آن قضیه ای است که محمول در موضوع اخذ شده باشد، طبق این تعریف «الله موجودٌ» ضروریه است؛ چراکه الله اگر یعنی موجود الخارجی و قضیه مذکور چنین می شود: «الموجود الخارجی موجودٌ» و اگر یعنی واجب الوجود قضیه مذکور چنین می شود «واجب الوجود موجودٌ» و هر دو قضیه، ضروریه بشرط محمول است.
ولی در اینجا مرادشان از ضروریه بودن آن است که بتوانیم از این قضیه استفاده کنیم که خداوند وجودش متعلق به خود است و دیگری به او افاضه نمی کند. (که معنایی غیر مصطلح از ضروریه است) حال اگر گفتیم «واجب الوجود موجودٌ» معلوم می شود که وجود متعلق به خود تعالی است ولی اگر گفتیم «الله الموجود موجودٌ» این مطلب معلوم نمی شود.)
ما می گوییم :
واجب الوجود اگر به معنای مفهوم واجب الوجود است، «مفهوم واجب الوجود موجود است در خارج» حتی ضرورت به شرط محمول هم نیست بلکه باید ثابت کرد که این «مفهوم در خارج دارای مصداق است».