« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

90/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم



اشکال مستفاد از کلام محقق بجنوردی بر «وضع عام ؛ موضوع له خاص» :

مرحوم بجنوردی در منتهی الاصول می نویسد:

«و أخرى يوضع بإزاء مصاديق ذلك المعنى العام فيصير من قبيل ما هو متحد اللفظ و متكثر المعنى، و يكون - في الحقيقة - من قبيل المشترك اللفظي، لأن المشترك اللفظي - حقيقة - عبارة عن كون لفظ واحد موضوعا لمعاني متعددة، سواء أ كان بأوضاع متعددة منفصلة بعضها عن بعض، أو بجمعها في لحاظ واحد. و بعبارة أخرى مناط كون المشترك مشتركا لفظيا تعدد الموضوع له بالنسبة إلى لفظ واحد، لا تعدد الوضع و لحاظ الموضوع له. و هذا القسم يسمى بالوضع العام و الموضوع له الخاصّ. و لا ريب في إمكانه»[1]

توضیح :

    1. این نوع وضع ممکن است.

    2. اما این نوع وضع، سر از اشتراک لفظی در می آورد.

    3. در «اشتراک لفظی» یک لفظ برای معانی متعدد وضع می شود، چه با یک بار وضع کردن این عمل صورت پذیرد و چه با چند بار وضع کردن.

ما می گوییم :

    1. مرحوم شیخنا الاستاذ فاضل لنکرانی[2] نیز به این مطلب اشاره دارد و اشتراک لفظی را پذیرفته است و به همین جهت، صحت «وضع عام ، موضوع له خاص» را بعید دانسته و به همین جهت نیز «وضع عام ؛ موضوع له خاص» را رد کرده است.

    2. به نظر ما اگر اشکالات دیگر «وضع عام ؛ موضوع له خاص» را جواب دادیم، از پذیرش این امر ابائی نداریم و لزوم اشتراک لفظی ضرری به این نوع وضع نمی زند. و آنچه بعید است جایی است که هزاران وضع، هزاران معنا را برای لفظی واحد وضع کند. ولی اگر با یک وضع معانی متعددی برای لفظ واحدی قرار داده شود، نه تنها محال نیست بلکه استبعادی نیز ندارد.

*

جمع بندی امکان «وضع عام ؛ موضوع له خاص» :

این قسم از وضع، به تقریری که از حضرت امام شناختیم، ممکن نیست بلکه تقریر ایشان (طبق مبنای ایشان که ما نیز پذیرفتیم) سر از «وضع خاص ؛ موضوع له خاص» در می آورد. [3]

نکته : توجه شود که آنچه درباره وضع در مفهوم «کل ..» آوردیم، اگرچه «وضع خاص ؛ موضوع له خاص» است ولی با «وضع خاص ؛ موضوع له خاص» در اعلام شخصیه متفاوت است و لذا می توان آن را در وضع حروف جاری دانست.

ضمن اینکه مرحوم شهید خمینی[4] و مرحوم شهید صدر[5] و مرحوم فاضل[6] نیز این قسم را ممکن نمی دانند.

**

د) امکان «وضع خاص ؛ موضوع له عام» :

چنانکه ملاحظه شد، مرحوم آخوند، این قسم از اقسام اربعه را ممکن نمی دانستند، این در حالی است که مرحوم محقق رشتی[7] این نوع را ممکن بر می شمارد:

«و قد یلاحظ معنی و یجد فیه آخر و یضع اللفظ بإزائه لا من حیث کونه ذلک المعنی بل من حیث اشتماله علی ذلک الآخر ..

الحاصل أن الوضع إذا تعلّق بالفرد باعتبار وجود صفة فيه سرى [الوضع] إلى كلّ ما تجد فيه تلك الصّفة إمّا على وجه الاشتراك المعنوي بأن يكون غرض الواضع من وضعه للفرد كونه مثالا للكلّي الموجود فيه و جعله مرآة لملاحظة حاله و يكون الموضوع له هو ذلك الكلّي كسائر المشتركات المعنوية و يكون الفرق بينهما مع عموم الموضوع له فيهما في كيفية الوضع و في آلة الملاحظة»[8]

توضیح :

    1. گاه معنایی را ملاحظه می کندو در عین حال همراه با آن، معنای دیگری را می یابد، در این صورت واضع لفظ را بر همین معنای اول می گذارد اما از این جهت که مشتمل بر معنای دیگری است.

    2. وقتی زید با تمام خصوصیات و صفاتی که دارد (حیوان ناطق، سفید، ابن عمرو و ..) ملاحظه شد [وضع خاص]، در این هنگام وضع به هر چیزی که آن صفت در آن است، سرایت می کند (یعنی همه آن ها تصور می شوند)

    3. گاهی علت اینکه واضع در هنگام وضع، زید را تصور کرده است آن است که زید را به عنوان مثال برای کلّی (انسان که در ضمن زید موجود است) لحاظ کرده است.

    4. در این جا «وضع خاص ؛ موضوع له عام» است.

    5. فرق «وضع عام ؛ موضوع له عام» و «وضع خاص ؛ موضوع له عام» آن است که در دوّمی «زید» تصور می شود و در اوّلی مفهوم کلی انسان.

 


[1] . منتهی الاصول. ؛ سيد ميرزا حسن موسوى بجنوردى (ره) ؛ ج1 ص34
[2] . سیری کامل در اصول فقه. ؛ مرحوم فاضل لنکرانی (ره) ؛ ج1 ص298
[3] . این مطلب در کلمات آیت الله شیخ محمد مؤمن (تسدید الاصول ج1 ص24) نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
[4] . تحریرات فی الاصول. ؛ سيد مصطفی خمینی (ره) ؛ ج1 ص81
[5] . بحوث فی علم الاصول. ؛ تقریرات سید محمد باقر صدر (ره) ؛ ج1 ص92
[6] . سیری کامل در اصول فقه. ؛ مرحوم فاضل لنکرانی (ره) ؛ ج1 ص298
[7] . (1234 – 1312 هجری قمری).
[8] . بدائع الافکار. ؛ ج1 ص40
logo