« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

89/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

    1. مبنای «جعل علامیت» [1]

مرحوم اصفهانی در نهایة الدرایة می نویسد :

«ثمّ إنّه لا شبهة في اتّحاد حيثية دلالة اللفظ على معناه و كونه بحيث ينتقل من سماعه إلى معناه مع حيثيته دلالة سائر الدوّال كالعَلَم المنصوب على رأس الفرسخ، فانه أيضاً ينتقل من النّظر إليه إلى أنّ هذا الموضع رأس الفرسخ، غاية الأمر أنّ الوضع فيه حقيقيّ، و في اللفظ اعتباريّ، بمعنى أنّ كون العلم موضوعاً على رأس الفرسخ خارجي ليس باعتبار معتبِر بخلاف اللفظ فانه كأنه وضع على المعنى ليكون علامة عليه فشأن الواضع اعتبار وضع لفظ خاص على معنى خاص‌»[2]

توضیح :

مرحوم اصفهانی می نویسد همانطور که یک علامتی را در رأس فرسخ قرار می دهیم و این نشانگر آن است که اینجا آغاز یک فرسخ است ، همانطور هم لفظ را علامت قرار می دهیم و نشانگر آن معنی است. پس با دیدن آن علامت خارجی به معنای «رأس فرسخ» منتقل می شویم و با شنیدن این لفظ به معنای مورد نظر انتقال پیدا می کنیم.

البته تفاوتی نیز وجود دارد و آن اینکه علامت های خارجی ، دارای نصب و وضع تکوینی هستند ولی لفظ دارای وضع اعتباری است.

همین مطلب توسط امام نیز پذیرفته شده است و ایشان می نویسد :

«ثم انّ الوضع ـ علی ما یظهر من تعاریفه ـ هو جعل اللفظ للمعنی و تعیینه للدلالة علیه»[3]

جواهر الاصول در تقریر کلام ایشان می نویسد :

«ثمّ إنّه ـ بعد ما أحطّتَ خُبراً بما ذكرنا ـ: من أنّ الوضع: عبارة عن جعل اللّفظ علامة للمعنى»[4]

برای توضیح بیشتر لازم است یادآور شویم که علاوه بر عالم عین (خارج) و عالم ذهن، عقلا عالم و وعائی به نام وعاء و ظرف عقلائی دارند که در آن اعتباراتی را تصویر می کنند مرحوم اصفهانی به طور مفصل ثابت کرده اند که اعتباریات نه موجوداتی در عالم عین هستند و نه موجوداتی در عالم ذهن بلکه علامیّت نیز یکی از اعتباراتی است که عقلاء در این وعاء اعتبار عقلائی، جعل کرده اند.

چنانکه از مباحث آیت الله وحید برآمده، ایشان می نویسند مرحوم اصفهانی برای مطلب خویش، مؤیداتی را ذکر می کنند، از جمله این مؤیّدات آن است که :

«و الثانی : إنّه کما ان الکلمة المستعملة لذلک العمل التکوینی هو «الوضع» کذلک هذه الکلمة هی التی تستعمل للدلالة علی هذا العمل الاعتباری، فیقال : هذا اللفظ «موضوع» للمعنی الکذائی، و الذی جعله دالّا علیه یسمی بـ«الواضع».[5]

ما می گوییم :

آنچه به عنوان مؤید برای مطلب مرحوم اصفهانی ذکر شده است و در کلام شخص ایشان هم آمده است، باعث آَشفتگی مطلب شده است. چراکه در وضع های خارجی هم آنچه صورت می پذیرد به وضع اعتباری است. به این معنی که ابتداء معنایی (رأس الفرسخ، ورود ممنوع، یک طرفه بودن) تصور می شود بعد برای آن علامتی لحاظ می شود (تا اینجا مقدمات وضع است) و بعد این علامت برای آن معنی وضع می شود اعتباراً. دقیقاً چنانچه معنای حیوان ناطق تصور می شود و لفظِ «انسان» لحاظ می شود و این لفظ برای آن معنی وضع می شود پس این شکل یا این لفظ، به عنوان علامت آن معنی جعل می شود.

تا اینجا وضع پایان پذیرفته است. اما استعمال این لفظ یا این علامت به آن است که آن را بر زبان جاری کنیم و یا آن را در مکانی خاص نصب می کنیم.

مرحوم اصفهانی همین نصب و وضع علامت بر رأس الفرسخ را وضع نامیده است در حالی که این کار، «استعمال علامت وضع شده» است و لذاست که گاه استعمال درست و صحیح و گاه استعمال غلط است. (چنانچه اگر در جایی راه یک طرفه نباشد و این علامت نصب شده باشد، استعمال غلط است)

نکته : اعتباری بودن با برخی از مبانی دیگر هم سازگار است پس یک نوع از «اعتبار» ، عبارت است از جعل علامیت و چنانچه در ادامه می آوریم مبانی دیگری نیز با اعتباری بودن وضع سازگار است.

 


[1] . حضرت امام در جواهر الاصول ص25 و مناهج الاصول ص57.
[2] . ج1 ص47.
[3] . مناهج الاصول ؛ ج1 ص57.
[4] . جواهر الاصول ؛ ج1 ص85.
[5] . تحقیق الاصول علی ضوء ابحاث آیة الله العظمی الوحید الخراسانی ؛ سید علی حسینی میلانی ؛ ج1 ص75.
logo