89/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
تمایز علوم
1. نظریه اول : تمایز علوم به تمایز موضوعات
2. مقدمه : آیا علوم، به موضوع احتیاج دارند؟
***
3. نظریه اول : علم نیاز به موضوع دارد .
برای این نظریه، ادله ای اقامه شده است :
بررسی دلیل اول :
1. بیان استدلال :
صغری : هر علمی دارای غرض واحدی است.
کبری : الواحد لایصدر الا عن الواحد به این بیان که مسائل متعدد بما هی متعدد نمی توانند پدید آورنده غرض واحد باشند پس باید مسائل متعدد با جامعی به هم پیوند بخورند که همان موضوع است. پس غرض واحد (معلول واحد) باید دارای علت واحد (موضوع واحد) باشد.[1] -[2]
***
توضیح قاعده الواحد:
نکته مقدماتی: الواحد گاهی گفته میشود و مراد «واحد بسیط» است که هیچ جهت ترکیب نداد. در این جا واحد مقابل مرکب است. و گاهی گفته میشود و در مقابل کثیر است در اینجا واحد در مقابل «اثنین» است. واحد در فرض دوم واحد عددی است.
قاعده الواحد، متشکل از دو قضیه است :
الف) «الواحد لا یصدر منه الا الواحد»
* عبارت مرحوم حاجی سبزواری :
«فإن كل علة لا بد أن يكون لها خصوصية بحسبها يصدر عنها المعلول المعين كما أن للنار خصوصية بالنسبة إلى الحرارة و هي الصورة النوعية النارية و للماء خصوصية بالنسبة إلى البرودة. فذاك و ذا فيما نحن فيه كالنور و الظلمة كل يقتضي خصوصية في العلة يناسب صدوره. و إذا تحقق في بسيط و صدق عليه هذان المفهومان أعني مصدر ذاك و مصدر ذا فكل اقتضى في ذلك البسيط ما بحذا أي الخصوصية الخاصة فيتركب ذلك البسيط. و إذا أحكمت هذا البيان فلا تحتاج إلى البيانات الطويلة الذيل و تقدر أن تدفع الشبهات الفخرية التي في هذا المقام»[3]
روشن است که در این قضیه «الواحد» در طرف علت به معنای بسیط است که دارای هیچ جهت ترکیب نیست ولی «الواحد» در طرف معلول به معنای واحد عددی است یعنی «معلول دو تا نیست». پس قاعده می گوید «واحد بسیط حقیقی» علت است تنها برای یک چیز (اگرچه واحد بسیط نباشد) و نه دو چیز؛ پس این قضیه، در صدد اثبات آن است که معلولِ واحد بسیط، یک چیز است (البته باید توجه داشت که اگر واحد، من جمیع الجهات علت است، چون به هیچ جهت کثرت در او نیست. معلول نیز باید یک چیز باشد. همچنین بسیط باشد. چرا که اگر مرکب باشد، علت باید هم اجزاء آن را و هم خودش را ایجاد کند و این محتاج جهات متعدده در علت است.
ب) « الواحد لا یصدر الا من الواحد»
در این قضیه، واحد به معنای بسیط (مقابل مرکب) نیست بلکه به معنای واحد عددی است (یعنی یک چیز و نه دو چیز) و قضیه می گوید: اگر معلول، یک چیز باشد، علت آن هم یک چیز است و نه اینکه دو چیز علت آن باشد. پس واحد های اعتباری (که در حقیقت کثیر هستند) نمی تواند علت واحد حقیقی (یک چیز) باشند.
* عبارت ملاصدرا (ره) در اسفار اربعة :
«قلت: .. انّ المرکب لا يخلو إما أن يكون له جزء صوري أو لم يكن و صورة الشيء هي تمامه و جهة وجوده و وحدته و قد مر أن وجود كل شيء هو بعينه وحدته و ما يكون وحدته ضعيفة كالعدد حتى يكون وحدته عين الكثرة و الانقسام كان وجوده أيضا ضعيفا فالكثير بما هو كثير غير موجود بوجود آخر غير وجودات الآحاد و المعدوم بما هو معدوم لا تأثير له و مثل ذلك الوجود أي الذي كالأعداد و المقادير كان تأثيره عين تأثير الآحاد و الأجزاء فعلة كل موجود متأصل له وحدة حقيقية لا بد أن يكون وحدتها وحدة حقيقية أقوى من وحدة معلولها فكل مركب فرض كونه علة لموجود وحداني فلا بد أن يكون له جزء صوري هو في الحقيقة علة.»[4]
برهان صدرا : وحدت عین وجود است و اگر معلول واحد است باید وجودِ علت از آن اقوی باشد و در نتیجه علت نیز باید واحد باشد.