« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

1402/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث: عام و خاص

مقدمه 1: معنای لغوی

لغت عام در عربی به معنای همگانی است و از ریشه «ع م م» است. این ریشه در مقابل خصوصیت است. و «خاص» از ریشه «خ ص ص» است که معنای «الانتساب إلی شیء متفرداً دون غیره»[1] است و لذا عام به معنای عدم تفرّد و عدم اختصاص به چیزی است.

برخی از زبان شناسان، «عمّ» به معنای «عمو» را هم از همین ریشه دانسته اند و معتقدند که چون عمو اختصاص به برادرزادگان خود ندارد و وظیفه تربیت و تأمین مایحتاج آنها اختصاصاً بر عهده او نیست، به او «عم» گفته می‌شود.[2]

مقدمه 2: معنای اصطلاحی

1. در کلمات فقهای متقدم عام به صورت های مختلف تعریف شده است اما مرحوم آخوند این تعریف ها را تعریف حقیقی برنمی شمارد و معتقد است که آنها قابل نقض هستند.

2. منتهی الدرایه در توضیح کلام مرحوم آخوند به برخی از این تعاریف اشاره کرده است:

«منها: ما عن الغزالي من «أنه اللفظ الواحد الدال من جهة واحدة على شيئين فصاعداً».

و منها: ما عن أبي الحسن البصري من «أنه اللفظ المستغرق لجميع ما يصلح له.»

و منها: أنه ما دل على مسميات باعتبار أمر اشتركت فيه مطلقاً جزئية أي دفعة لا بدلا، كما في المنكر.

و منها: ما عن المحقق في المعارج من «أنه اللفظ الدال على اثنين فصاعداً من غير حصر.»

و منها: ما عن العلامة في النهاية من «أنه اللفظ الواحد المتبادل بالفعل لما هو صالح له بالقوة مع تعدد موارده.»

و منها: ما عن شيخنا البهائي قدس سره من «أنه اللفظ الموضوع لاستغراق أجزائه أو جزئياته».»[3]

3. این کتاب همچنین تعریف دوم را (که مرحوم آخوند آن را برمی گزیدند) از این جهت با مشکل مواجه می‌داند که مانع اغیار نیست، چرا که:

«لدخول المثنى و المجموع و أسماء العدد و العمومات المخصصة في التعريف الثاني»[4]

توضیح:

    1. لفظ «اثنین» و یا «رجلین» شامل همه آنچه صلاحیت دارد می شود ولی عام نیست

    2. همچنین است لفظ «مجموع».

ما می‌گوییم: ظاهراً لفظ «مجموع» را می توان از مصادیق عام دانست و لذا جمله‌ی «مجموع انسان ها خوب هستند» عام است.

اللهم إلا أن یقال: مراد ایشان، لفظ «مجموع» نیست، بلکه مراد مصادیق مجموع است. مثلاً در «اکرم علماءً»، علما جمع است ولی چون با الف و لام قرین نشده است، عام نیست.

    3. و همچنین لفظ «پنج» که عام نیست ولی شامل «مایصلح له» می شود (لفظ «پنج»، شامل معدودهای خود می شود و مثلاً اگر می‌گوییم «پنج گربه»، هر پنج گربه را در بر می گیرد)

    4. و همچنین است «عام‌هایی که تخصیص خورده‌اند»

[ما می‌گوییم: درباره «عام مخصص» ظاهراً مشکلی متوجه تعریف نیست، چرا که لفظ عام بماهو لفظ، شامل مصادیق و «مایصلح له» می شود و صرفاً مصادیق تخصیص خورده از تحت حکم خارج هستند.]

    5. [ما می‌گوییم: اما مشکل اصلی این تعریف آن است که شامل الفاظ مطلق هم می شود. چرا که لفظ مطلق (انسان) هم «همه آنچه بر آنها قابل صدق است»، را در بر می گیرد و همه آنها را در خود غرق می‌کند.]

4. منتهی الدرایه همچنین تعریف دوم را با این مشکل هم مواجه می داند که جامع افراد هم نیست چرا که:

«لخروج جملة من العمومات عن التعريف الثاني المذكور، كالنكرة في سياق النفي، و العموم المستفاد من القرينة كمقدمات الحكمة»[5]

توضیح:

    1. نکره در سیاق نفی (لا یذهب احدٌ) عام است ولی لفظ در این عبارت «مستغرق جمیع مایصلح له» نیست.

[ما می‌گوییم: اگر مراد از لفظ، لفظ احد باشد، اشکال وارد است ولی «نکره در سیاق نفی» یک لفظ نیست بلکه در ضمن جمله است و لذا اگر مراد مجموع الفاظ (یعنی کل جمله) باشد، اشکال منتهی الدرایة وارد نیست]

    2. همچنین عموم اگر از مقدمات حکمت (و مثل آن) فهم شود، لفظ دال بر استغراق نیست، بلکه این ادله حکمت است که چنین استغراقی را می فهماند. [ما می‌گوییم: اینکه عموم مستفاد از مقدمات حکمت تحت تعریف عام داخل نباشد، نقطه قوت تعریف است چرا که عموم مستفاد از مقدمات حکمت، نباید تحت تعریف عام قرار گیرد و باید از آن خارج باشد. (چنانکه در فرق بین عام و مطلق خواهیم آورد)]

5. مرحوم شیخ عبدالحسین رشتی در شرح کفایة، با اشاره به همین اشکال می‌نویسد که اگر قرار باشد «عموم حاصل از مقدمات حکمت» هم مشمول معنای لفظ عام شود، باید «مطلق»ها را هم عام به حساب آوریم.[6]

6. مرحوم صاحب فصول بر سایر تعریف ها هم اشکالات متعددی را وارد کرده است.

 


[1] . التحقیق فی کلمات القرآن، ج8، ص227؛ ج3، ص67.
[2] . همان.
[3] . منتهی الدرایة، ج3، ص448.
[4] . همان، ص449.
[5] . همان.
[6] . شرح کفایة الاصول، ج1، ص297؛ به نقل از پاورقی ایضاح الکفایة، ج3، ص251.
logo