1401/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
یازده) نظریه مرحوم خویی:
مرحوم خویی در بحثی مفصل درباره مفهوم شرط ابتدا اشاره میکنند که تنها با پذیرش مبنای شخصی ایشان درباره وضع (که قائل به این بودند که وضع عبارت است از تعهد متکلم به اینکه هر گاه خواست معنایی را بیان کند از لفظی خاص بهره بگیرد) و همچنین مبنای ایشان درباره انشاء (که قائل بودند متکلم متعهد است که هرگاه میخواهد خبر دهد از خبر استفاده می کند و هر گاه می خواهد چیزی را انشا کند، از صیغه انشا استفاده میکند)[1] میتوان به مفهوم شرط قائل شد و بر اساس مبنای مشهور در «وضع و انشاء»، چنین امری ممکن نیست.
ایشان در تعریف مفهوم شرط بر اساس مبنای خود می نویسد:
« فقد ذكرنا في بحث الإنشاء و الاخبار ان الجملة الخبرية موضوعة للدلالة على قصد المتكلم الحكاية و الاخبار عن ثبوت النسبة في الواقع أو نفيها عنه »[2]
توضیح:
جمله خبریه وضع شده است تا دلالت کند بر اینکه «متکلم قصد کرده است که از ثبوت یا نفی نسبتی حکایت کند».
ما می گوییم:
1. پس مشهور می گویند جمله خبریه، حکایت می کند از نسبت خارجی در حالیکه مرحوم خوئی میگویند جمله خبریه، حکایت می کند از اینکه متکلم قصد داشته که از این نسبت خارجی خبر دهد. و همچنین جمله انشائیه در نظر مشهور نسبت اعتباری را ایجاد می کند، در حالیکه مطابق نظر مرحوم خویی، جمله انشائی، حکایت می کند از اینکه متکلم، چیزی را اعتبار کرده است.
2. مرحوم خویی مدعی است که چون طبق نظر مشهور جمله انشایی ایجاد اعتبار می کند، پس ایجاد یک اعتبار نافی اعتبارات دیگر نیست (پس جمله انشایی مفهوم ندارد) و جمله خبری هم حکایت از وجود یک نسبت واقعی می کند و اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند. پس مبنای مشهور نمی تواند مُثبت مفهوم باشد.
3. مرحوم خویی از این مطلب نتیجه میگیرند که:
« من هذا البيان قد ظهر أمران: (الأول) أنه بناء على ضوء نظريتنا في باب الوضع لا يمكن وضع الجملة الخبرية للدلالة على ثبوت النسبة في الواقع أو نفيها عنه (الثاني) تعين وضعها للدلالة على إبراز قصد الحكاية و الاخبار عن الواقع نفياً أو إثباتاً و نتيجة هذا أن الجملة الخبرية بمقتضى تعهد الواضع بأنه متى ما قصد الحكاية عن ثبوت شيء في الواقع أو نفيه عنه أن يتكلم بها تدل على أن الداعي إلى إيجادها و تحققها في الخارج ذلك، و عليه فبطبيعة الحال تكون الجملة بنفسها مصممة للحكاية و الاخبار.
ثم أن هذه الدلالة لا تنفك عن الجملة أبداً حتى فيما إذا لم يكن المتكلم في مقام التفهيم و الإفادة في الواقع ما لم ينصب قرينة على الخلاف في مقام الإثبات »[3]
توضیح:
1. با توجه به مبنای ما معلوم شد که:
2. اولاً: جمله خبریه دلالت ندارد بر اینکه «نسبت بین موضوع و محمول در عالم خارج برقرار است» [بلکه دلالت دارد بر اینکه «متکلم قصد کرده است که چنین نسبتی را حکایت کند»]
3. و ثانیاً: جملات خبریه فقط برای دلالت بر «قصد متکلم نسبت به حکایت» وضع شدهاند.
4. پس هرگاه جمله خبریه ای از متکلم شنیده شد، چون متکلم هرگاه قصد حکایت داشته باشد، از این جمله خبریه استفاده می کند، پس معلوم میشود که انگیزه او از بیان این جمله، قصد حکایت گری بوده است.
5. و مادام که قرینهای برخلاف این قصد، موجود نباشد، جمله خبری تنها دلالت بر «قصد متکلم نسبت به حکایت از نسبت واقع» دارد.