« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسن خمینی

1400/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

راه حل مرحوم نائینی درباره قسم اول از عبادات مکروهه:

مطابق با تقریر مرحوم خویی، محقق نائینی با ذکر مقدمه‌ای، برای حل مشکل در قسمت اول از عبادات مکروهه، راه‌حل اختصاصی خود را طرح کرده است.

مقدمه ایشان چنین است:

«انه لا شبهة في ان الأمر الناشئ من قبل النذر المتعلق بعبادة مستحبة كصلاة الليل أو نحوها متعلق بعين ما تعلق به الأمر الاستحبابي و نتيجة ذلك لا محالة هي اندكاك الأمر الاستحبابي في الأمر الوجوبيّ، لاستحالة ان يكون كل من الأمرين محفوظاً بحده بعد ما كان متعلقهما واحدا، و لازم الاندكاك و الاتحاد هو اكتساب كل منهما من الآخر جهة، فالامر الوجوبيّ يكتسب جهة التعبدية من الأمر الاستحبابي، و الأمر الاستحبابي يكتسب جهة اللزوم من الأمر الوجوبيّ، فيتحصل من اندكاك أحدهما في الآخر امر واحد وجوبي عبادي.

و الوجه في ذلك ما أشرنا إليه من انه إذا كان متعلق كل من الأمرين عين ما تعلق به الأمر الآخر فلا بد من اندكاك أحدهما في الآخر، و إلا لزم اجتماع الضدين في شي‌ء واحد و هو محال، هذا في النذر.

و اما الأمر الناشئ من قبل الإجارة المتعلقة بعبادة مستحبة كما في موارد النيابة عن الغير، فلا يكون متعلقاً بنفس العبادة المتعلقة بها الأمر الاستحبابي ليندك أحدهما في الآخر و يتحد، بل يكون متعلق أحدهما غير متعلق الآخر، فان متعلق الأمر الاستحبابي على الفرض هو ذات العبادة، و متعلق الأمر الناشئ من قبل الإجارة هو الإتيان بها بداعي الأمر المتوجه إلى المنوب عنه، لوضوح ان ذات العبادة من دون قصد النيابة عن المنوب عنه لم يتعلق بها غرض عقلائي من المستأجر و لأجل ذلك تبطل الإجارة لو تعلقت بها. و على هذا الضوء يستحيل اتحاد الأمرين و اندكاك أحدهما في الآخر في موارد الإجارة على العبادات»[1]

توضیح:

    1. اگر جایی عبادتی (که مستحب است) مورد نذر واقع شد، همان چیزی که متعلق امر استحبابی است، متعلق امر به وفای نذر می باشد

    2. در نتیجه امر استحبابی در امر وجوبی (وفای به نذر) مندک می‌شود (یکی می شود) چرا که وقتی متعلق دو امر یک چیز است، محال است دو امر مستقل نسبت به آن موجود باشد. (چرا که محال است دو ضد –وجوب، مستحب- در یک جا با هم جمع شوند)

    3. در نتیجه امر استحبابی جهت وجوب می گیرد و واجب می شود و امر وجوبی به نذر (که توصلی است) جهت تعبدیّت می گیرد و تعبدی می شود و در نتیجه یک امر وجوبی تعبدی حاصل می‌شود.

    4. ولی اگر جایی عبادتی (که مستحب است) مورد اجاره واقع شد (مثلاً کسی را اجیر کردید که از طرف شما به مشاهد مشرّفه برود)، متعلق اجاره همان متعلق امر عبادی نیست.

    5. متعلق عبادت –مثلاً- زیارت است ولی متعلق امر (وفای به عقد اجاره) «زیارت با قصد نیابت» است (چرا که «زیارت بدون نیابت»، مورد نظر اجیر کننده نیست و غرض عقلایی از اجاره هم آن است که منفعت آن به اجیر کننده برسد) (و لذا اگر کسی را اجاره کند که عبادت کند و قصد نیابت نداشته باشد، اجاره باطل است چرا که منفعت آن به اجیر کننده نمی‌رسد)

    6. در نتیجه، در چنین صورتی دو امر در هم داخل نمی‌شوند (ادغام نمی‌شود)

ما می‌گوییم:

    1. ماحصل فرمایش ایشان آن است که:

متعلق هر دو امر یکی است: ادغام دو امر در یکدیگرمتعلق هر دو امر یکی است: ادغام دو امر در یکدیگر

متعلق امر عارض، «متعلق امر مفروض+ توجه به منوب عنه» است: ادغام صورت نمی‌گیردمتعلق امر عارض، «متعلق امر مفروض+ توجه به منوب عنه» است: ادغام صورت نمی‌گیردامر عارض شده بر امر دیگرامر عارض شده بر امر دیگر

    2. مرحوم نائینی بعد از ذکر مقدمه بالا می نویسد:

«ان الإشكال في اتصاف العبادة بالكراهة في هذا القسم انما نشأ من الغفلة عن تحليل نقطة واحدة و هي ان متعلق النهي فيها غير متعلق الأمر، فان متعلق الأمر هو ذات العبادة و متعلق النهي ليس هو ذات العبادة، ضرورة انه لا مفسدة في فعلها و لا مصلحة في تركها، بل هو التعبد بهذه العبادة، فانه منهي عنه لما فيه من المشابهة و الموافقة لبني أمية لعنهم اللَّه.

و عليه فلا يلزم اجتماع الأمر و النهي في شي‌ء واحد. هذا من ناحية. و من ناحية أخرى ان النهي المتعلق به بما انه تنزيهي فهو غير مانع عن جواز الإتيان بمتعلقه و التعبد به، بل هو بنفسه متضمن للترخيص في الإتيان بمتعلقه بداعي امتثال الأمر المتعلق به.

نعم لو كان النهي المتعلق به تحريمياً لكان مانعاً عن الإتيان بمتعلقه و التعبد به، و موجباً لتقييد إطلاق المأمور به بغير هذا الفرد المتعلق به النهي بداهة ان الحرام يستحيل ان يكون مصداقا للواجب. و عليه فلا محالة يقيد إطلاق دليل الأمر بغير هذا المورد.

و ملخص ما أفاده هو ان متعلق النهي في هذا القسم بما انه مغاير لمتعلق الأمر فلا يكون منافياً له، فانه في طول الأمر و يكون كموارد الإجارة المتعلقة بالعبادات المستحبة»[2]

توضیح:

    1. اشکال وارد شده به قسم اول عبادات مکروه (مثال کراهت روزه عاشور) ناشی از یک اشتباه است.

    2. اشکال کننده ها توجه نکرده‌اند به اینکه:

    3. اولاً متعلق نهی غیر از متعلق امر است. متعلق امر ذات عبادت است ولی متعلق نهی تعبّد به این عبادت است (یعنی اینکه خود را به این عبادت بیآرائیم به جهت اینکه مشابهت به بنی امیّه دارد) (و الا، نفس صوم مفسده ندارد و ترک آن هم مصلحت ندارد)

    4. و ثانیاً: اصلاً نهی کراهتی عامل فساد یک عبادت نیست چرا که در ذات کراهت، این نکته مستتر است که مکلف می تواند آن عبادت را (با قصد امر) انجام دهد

    5. البته اگر نهی، تحریمی بود، ترخیص موجود نبود و لذا باید امر به عبادت را تخصیص می‌زدیم و مقید می‌کردیم (صوم غیر عاشورا مستحب است)

ما می‌گوییم:

    1. صومصومماحصل فرمایش مرحوم نایینی آن است که:

امر استحبابی

صوم به قصد امر استحبابیصوم به قصد امر استحبابینهی کراهتی


[1] . محاضرات‌ في ‌الأصول، ج4، ص314.
[2] . همان، ص316.
logo