1400/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
2. «وعن ياسر الخادم، عن الرضا (عليه السلام) قال : سألته عن الميسر ؟ قال : التفل من كلّ شيء، قال : الخبز والتفل ما يخرج بين المتراهنين من الدراهم وغيره.»[1]
ما میگوییم:
1. روایت از تفسیر عیاشی است و سند ندارد
2. در تفسیر عیاشی به جای «تفل»، کلمه «ثقل» ضبط شده است.[2]
3. «ثَقَل» به معنای هر چیز نفیس است و «ثَقل» به معنای افزایش دو چیز نسبت به هم است. ثِقل هم به معنای دفائن زمین است. در حاشیه بحار الانوار احتمال داده شده است که این لغت تصحیف «شتل» باشد و آن را «ما تقومر علیه، ثُمَّ اعطی شطر منه خراجاً لرئیسهم و مفتیهم»[3]
4. ظاهراً یاسر خادم خود این کلمه را تعریف کرده است که عبارت است از دراهم و چیزهایی دیگر که بین شرط کنندگان رد و بدل می شود. اما در بحار عبارت چنین است: «قال الحسین: الثقل ما یخرج بین...» که ممکن است این عبارت از عیاشی باشد و مراد از حسین هم یکی از مشایخ عیاشی (حسین بن اشکیب ابو عبد الله) باشد.
با توجه به این نکته (ورود کلمه «الحسین» در تفسیر عیاشی و نبودن آن در متن وسائل و همچنین نبودن کلمه «الخُبز» در تفسیر عیاشی و بی معنی بودن این کلمه) می توان گفت «الخبز» تصحیف «الحسین» است.
5. روایت دلالتی مستقیم بر حرمت «رهان» ندارد، بلکه در مقام تبیین این کلمه است. ولی به قرینه اینکه این کلمه در تبیین «میسر» به کار رفته است، می توان حکم میسر را در مورد مطلق «رهان» ثابت دانست.
إن قلت: با توجه به اینکه در معنای کلمه «میسر»، «لعب» نهفته است، میتوان گفت که مراد از «متراهنین» در روایت «بازیگران همراه با رهان» است.
قلت: ممکن است روایت را چنین معنی کنیم که در مقام توسعه در مفهوم «میسر» است و حکم آن در مورد هر نوع «مراهنه» ثابت می داند.
6. البته در هر صورت روایت به سبب احتمال های متعدد، قابل تمسک نیست و مجمل است.
3. «وعن على بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن حفص بن البختري ، عن أبي عبد الله عليهالسلام أنّه كان يحضر الرمي والرهان»[4]
ما می گوییم:
با توجه به آنچه در معنای رهان گفتیم می توان گفت این روایت مشعر به حضور امام در «مسابقات سوارکاری همراه با رهان» است.[5]
4. «محمّد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمّد بن عيسى ، عن محمّد بن موسى ، عن أحمد بن الحسن ، عن أبيه ، عن علي بن عقبة ، عن موسى بن النميري ، عن العلاء بن سيابة ، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال : سمعته يقول: لا بأس بشهادة الذي يلعب بالحمام ، ولا بأس بشهادة المراهن عليه ، فإنّ رسول الله صلىاللهعليهوآله قد أجرى الخيل وسابق وكان يقول : إن الملائكة تحضر الرهان في الخف والحافر والريش وما سوى ذلك فهو قمار حرام»[6]
ما میگوییم:
1. سند روایت به سبب محمد بن موسی بن عیسی همدانی تضعیف شده است (او را علامه و ابن غضائری هم تضعیف کرده اند و هم رمی به غلو کردهاند و ابن ولید میگوید که او جعل حدیث میکرده است[7] )
2. عدم حضور ملائکه در «رهان» (و یا «دوری از رهان» که در روایات دیگر مطرح شده است)، فی حد نفسه ملازمه ای با حرمت ندارد، بلکه ظهور در استحباب عملی دارد که ملائکه در آن حاضر میشوند و ظهور در کراهت عملی دارد که ملائکه از آن دوری می کنند.
این مطلب را به سخن مرحوم سبزواری در کفایة ضمیمه کنید که تعبیر «لا سبق الا فی...» را دال بر فضیلت مسابقات در این موارد و عدم فضیلت مسابقات در سایر موارد می دانست.[8]
3. اما در این روایت، به قرینه «ما سوی ذلک قمار حرام»، حرمت «رهان در غیر موارد خاص» استفاده میشود.
ولی این در صورتی است که «ذلک» را به «رهان در خف و حافر و ...» برگردانیم و بگوییم «ما سوی ذلک» یعنی «هرچه غیر از رهان در این موارد» است حرام است و بگوییم مراد تحریم «مطلق رهان» است.
ولی اگر بگوییم مراد از «هرچه غیر از رهان در این موارد»، مسابقات همراه با رهن است (چرا که لفظ قمار یعنی «لعب با رهان» و «ما سوی ذلک قمارٌ» یعنی «ما سوی»هایی که مسابقه است)، روایت فقط مسابقات رهانی را تحریم می کند.
و همچنین است اگر ذلک را به «خف و حافر و ریش» برگردانیم و بگوییم روایت می گوید «غیر از این ها، قمار حرام است»، که در این صورت یعنی هر نوع مسابقهای (حتی اگر رهان نداشته باشد )حرام است (و البته این احتمال بعید است به خصوص با توجه به مفرد بودن ذلک)
4. اما حمل «ما سوی ذلک»، بر «مطلق رهان در غیر موارد منصوصه» (و نه مسابقات مع الرهان) خلاف ظاهر است.