88/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
تقسیمات الواجب :الواجب المطلق والمشروط/الفصل الرابع:فی مقدمة الواجب /المقصد الاول:فی الامر
موضوع: المقصد الاول:فی الامر/الفصل الرابع:فی مقدمة الواجب /تقسیمات الواجب :الواجب المطلق والمشروط
مقدمات و شروط واجب از دو حال خارج نیست:
- یا واجب مطلق است: واجبی که وجوبش فعلی مطلق است مثل صلات عند دلوك الشمس در این صورت مقدمات و شروط آن هم مطلق میشود در این صورت مسلماً بحث از ملازمه بین وجوب شرعى ذى المقدمه و وجوب شرعی مقدمه جریان پیدا می کند البته ممکن است وجود ملازمه را نپذیریم ولی اصل بحث ملازمه حتماً جاری میشود.
مثال واجب مطلق: صلاة عند دخول وقت اقم الصلاة لدلوك الشمس» که مطلق است. مثال مقدمه واجب مطلق وضو و تیمم و غسل... که به تبع واجب، مطلق است.
- يا واجب مشروط (مقید) است واجبی است که مشروط به شرط است که یا زمان است یا قید زمان است مثل صلات و یا مشروط به قید دیگری است انسان وقتی که حج بر او واجب میشود که مستطیع شود یا وجوب صوم مشروط به قدرت است.
- در این صورت مقدمات (شروط آن هم مشروط میشود.
مثال واجب مشروط و مقدمه واجب مشروط:
«تبعیت مقدمه واجب از ذى المقدمه»
چون در اطلاق و اشتراط شرط یا مقدمه تابع ذى المقدمه است یعنی اگر ذی المقدمه مطلق بود مقدمه هم مطلق میشود و اگر ذی المقدمه مشروط بود مقدمه اش هم مشروط میشود؛ بنابراین مقدمه در اطلاق و اشتراط تابع ذي المقدمه است.
«تذنيب»
آخوند بحث جدیدی را ذیل واجب مطلق و مشروط مطرح میکند و نام آنرا تذنیب می گذارند؛ محور اصلی بحث در این تذنیب این است که اطلاق و استعمال واجب در چه زمانی حقیقی است و در چه زمانی این اطلاق و استعمال مجازی است.
آخوند(ره) اجمالاً میفرماید اطلاق واجب بر سه گونه است:
1. اطلاق واجب عند حصول شرط در این صورت اطلاق و استعمال واجب، بعد حصول شرط انجام می شود یعنی شرط حاصل شده و بعد حصول شرط اطلاق واجب انجام میشود در این مورد چون این اطلاق بعد حصول شرط واقع شده است پس این اطلاق حقیقی است. به عبارت دیگر اگر با توجه به حصول خارجی شرط اطلاق واجب انجام شود این اطلاق حقیقی است.
مانند اینکه به فردی رط استطاعت برایش حاصل شده است گفته شود: «الحج واجبٌ علیک»
2. اطلاق واجب به لحاظ حال حصول شرط در این صورت اطلاق و استعمال واجب به لحاظ حال حصول شرط انجام میشود یعنی شرط حاصل نشده ولی حصول آن را لحاظ می کنیم و به عبارتی به شرط وجود لحاظی میدهیم یا به عبارت دیگر بر فعلی اطلاق واجب می کنیم ولی به لحاظ حال حصول شرط در این مورد اگر چه شرط آینده در حاصل میشود اما كانه حاصل است لذا این اطلاق و استعمال و یا جری و نسبت حقیقی است.
مانند اینکه فرض میکنیم فرد در بیست سال دیگر مجتهد است و به اعتبار حال حصول این شرط به او نسبت اجتهاد میدهیم و می گوییم: «أنت مجتهد»
3. اطلاق واجبٌ قبل از حصول شرط: در این صورت اطلاق و استعمال واجب قبل از حصول شرط انجام میشود یعنی شرط نه در خارج حاصل شده و نه وجود لحاظی به آن بدهیم.
• مانند اینکه استطاعت که شرط وجوب حج است نه در خارج حاصل شده باشد و نه حصول آن لحاظ شود یعنی بدون هیچ سابقه ایی به یکنفر گفته شود: «الحج واجب علیک» در این مورد چون شرط به هیچ نحو(خارجاً و لحاظاً) حاصل نشده است لذا این اطلاق و استعمال مجازی است.
• و یا مانند اینکه به کسی گفته شود آیت الله در حالیکه او خارجاً و لحاظاً آیت الله نیست بلکه صرفا نام او را آیت الله گذاشته باشند این اطلاق و استعمال، مجازی است.
تذنيب
تطبيق توضیحات فوق با عبارت صاحب کفایه (ره)
لا يخفى أن إطلاق [به معناى استعمال] الواجب على الواجب المشروط [مثل الحج واجب علیک]
1. بلحاظ [مع لحاظ] حال حصول الشرط على الحقيقة [قيد اطلاق] مطلقا [ناظر به اختلاف قولين، مشهور میگویند قید شرط هیئت است ولی شیخ میگوید: قید، شرط ماده است و بنابر هر دو قول اطلاق مشتق حقیقی است].
2. و أما بلحاظ حال قبل حصوله
• فكذلك على الحقيقة على مختاره [شيخ] قدس سره في الواجب المشروط لأن الواجب و إن كان أمرا استقباليا عليه إلا أن تلبسه بالوجوب في الحال [اطلاق نطق]
• و مجاز على المختار [آخوند] حيث لا تلبس [الواجب] بالوجوب عليه [المختار] قبله [حصول شرط] كما عن البهائي رحمه الله تصريحه بـ«أن لفظ الواجب مجاز في المشروط بعلاقة الأول أو المشارفة».
«و أما الصيغة مع الشرط فهي حقيقة على كل حال لاستعمالها علی مختاره قدس سره فی الطلب المطلق و على المختار في الطلب المقيد على نحو تعدد الدال والمدلول كما هو الحال فيما إذا أريد منها المطلق المقابل للمقيد لا المبهم المقسم فافهم».[1]
مرحوم آخوند محل نزاع در تقسیم واجب مطلق و مشروط را در این تذنیب که دو بخش دارد بیان می فرمایند.
- بخش اول: اطلاق و كلمه الواجب
بخش دوم: اطلاق و استعمال صیغه وجوب
«بخش اول اطلاق و كلمه الواجب»
اطلاق و استعمال كلمه الواجب یا در واجب مطلق است یا در واجب مشروط و در هر کدام از دو حال خارج نیست.
- اطلاق و استعمال کكلمه الواجب بر واجب مطلق برای این اطلاق یک حالت قابل فرض است:
• اطلاق و استعمال كلمه الواجب بر واجب مطلق بعد از حصول شرط در خارج (حصول خارجی شرط در میان اصولیین در اینکه اگر لفظ الواجب را بر واجب مطلق اطلاق کنیم این استعمال و اطلاق حقیقت است تردیدی وجود ندارد یعنی واجبی که شرطش حاصل شده اطلاق و استعمال آنرا حقیقی میشمارند.
- اطلاق و استعمال کلمه الواجب بر واجب مشروط برای این اطلاق نیز دو حالت قابل فرض است
• اطلاق و استعمال كلمه الواجب بر واجب مشروط قبل از حصول شرط در خارج (حصول خارجی شرط):
• اطلاق و استعمال كلمه الواجب بر واجب مشروط قبل از لحاظ وجود شرط (وجود لحاظی):
بیان محل نزاع: اگر فعلی دارای شرط و قیدی بود آیا اطلاق کلمه الواجب بر آن، قبل از حصول خارجی یا قبل از اینکه وجود آن شرط را لحاظ کنیم اطلاق و استعمال حقیقی است یا مجازی؟
آخوند(ره) در این تذنیب این بحث را مطرح کرده و میگوید اگر کلمه الواجب را بر فعلی که مشتق است قبل از حاصل شدن شرطش یا قبل از لحاظ شرطش اطلاق کنیم در اینکه آیا این استعمال حقیقی است یا مجازی؟
دو مسلک وجود دارد:
- مسلک شیخ انصاری (شاذ) در مقابل مشهور این استعمال حقیقی است.
ایشان می فرماید این اطلاق و استعمال حقیقی است اگر چه شرط فعل هنوز حاصل نشده یا حصولش را لحاظ نکرده باشیم چون کلیه قیود و شروط واجب، به ماده بر می گردد و هیئت آزاد است؛ به عبارت دیگر وجوب فعلی و واجب استقبالی است و چون وجوب قيدى ندارد لذا حقيقتاً . است که گفته شود «الحج واجب» و این استعمال هم صحيح استعمال حقیقی است و در مثل الحج واجب عند الاستطاعة » قيد «عند الاستطاعة»، قيد ماده فعل (حج) است نه قید هیئت امر (حج).
- مسلک مشهور و آخوند: این استعمال مجازی است.
ایشان می فرمایند: این اطلاق و استعمال مجازی است چون هنوز وجوبی نیامده تا استعمال حقیقی باشد؛ و وجوب زمانی می آید که استطاعت بی آید؛ از این رو اگر قبل از حصول استطاعت بر حج، اطلاق الواجب شد و قيد «إن استطعت» هم قید وجوب بود نه قيد الواجب (فعل) پس چگونه به حج میتوان واجب اطلاق کرد در حالیکه هنوز وجوبی نیامده پس این اطلاق و استعمال در غير ما وضع له بوده و مجازی است.