« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تفاصیل باب استصحاب/ تفصیل سوم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تفاصیل باب استصحاب/ تفصیل سوم

 

روایت: عن رسول الله(ص): مَا أَنْفَقَ مُؤْمِنٌ مِنْ نَفَقَةٍ هِيَ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ. [1]

مؤمن هر چه انفاق كند،نزد خداوند از حق گوئى در حال رضا و خشم محبوبتر نيست.

خلاصه:

گفته شد سه نظریه در باب استصحاب هست: حجیة الاستصحاب مطلقا؛ عدم الحجیة الاستصحاب مطلقا؛ التفصیل؛

تفصیل اول: تفصیل شک در مقتضی بود که گفتند استصحاب در شک در مقتضی حجت نیست، و استصحاب در شک در رافع حجت است.

تفصیل دوم: تفصیل محقق سبزواری: که اگر شک در وجود رافع داشتید استصحاب حجت است، شک داریم که آیا نوم که ناقض وضو هست آمده یا نیامده است، اما آنجا که شک در وجود رافع باشد اینجا استصحاب حجت نیست،بللی آمده اما نمی دانیم بولٌ، ام مذیٌ؟ آیا مذی ناقض هست یا ناقض نیست؟ (این می شود رافعیت الموجود)

التحقيق أن الحكم الشرعي الذي تعلق به اليقين، إما أن يكون مستمرا - بمعنى أن له دليلا دالا على الاستمرار بظاهره - أم لا (یعنی اقتضا مسلم است و گاهی هم اقتضا نیست). وعلى الاول(که مقتضی هست)، فالشك في رفعه على أقسام: الاول: إذا ثبت أن الشئ الفلاني رافع للحكم، لكن وقع الشك في وجود الرافع (وقع الشک در اینکه نوم تحقق پیدا کرده یا نه). والثاني: ان الشئ الفلاني رافع للحكم، لكن معناه مجمل (اتموا الصیام الی اللیل، آیا لیل استتار القرص است یا ذهاب الحمرة المشرقیه است؟ اینجا می دانیم که لیل پایان صوم است اما نمی دانیم که چیست) … والثالث: ان معناه معلوم وليس بمجمل، لكن وقع الشك في اتصاف بعض الاشياء به وكونه فردا له لعارض، كتوقفه على اعتبار متعذرٍ، وغير ذلك(مجمل نیست ولکن شک دارم که آیا مصداقش هست یا نیست). الرابع: وقع الشك في كون الشئ الفلاني هل هو رافع للحكم المذكور أم لا ؟… وانما یعقل ذلك في الصورة الأولى(استصحاب در صورت اول در شک در وجود رافع نه در رافعیت الموجود) من تلك الصور الأربعة دون غيرها من الصور لانّ في غيرها من الصور لو نقضَ الحكم بوجود الامر الذي شك في كونه رافعا لم يكن النقض بالشك بل انما حصل النقضُ باليقين …[2]

و اما تفصیل سوم: تفصیل محقق خوانساری هست در کتاب مشارق الشموس فی شرح الدروس: ایشان گفته است که استصحاب در شک در رافع حجت است چه وجود الرافع و چه رافعیت الموجود، لکن به شرط اینکه این موجود مفهوما اجمال نداشته باشد، به عبارت دیگر اجمال ، و ابهام بر دو گونه است:

صورت اول: اینکه اجمال و ابهام منشأش امر خارجی است، نمی داند أهذا البلل بول ام مذیٌ، فان کان بولا فناقض و ان کان مذیا فغیر ناقض.

اینجا اشتباه در امور خارجیه است، اینجا را محقق سبزواری گفتند استصحاب جاری نیست اما ایشان(محقق خوانساری) می گویند جاری هست.

صورت دوم: آنجا که اجمال مفهومی هست، در اجمال مفهومی استصحاب جاری نیست؛ مثال اجمال مفهومی، می گویند تا مغرب می توانی نماز عصر را بخوانی؛ هل المغرب استتار القرص ام ذهاب الحمرة المشرقیه؟ بنابراین اگر ذهاب الحمرة المشرقیه باشد ساعت 5 که مغرب است و 5 و 20 دقیقه اذان مغرب است و می توان نماز عصر را خواند؛ اما اگر استتار القرص باشد دیگر نمی توانیم.

محقق خوانساری گفته است در اینجا که اجمال مفهومی است استصحاب جاری نیست، به دلیل اینکه با استصحاب شما می خواهید ابهام زدایی کنید، برای روشن شدن چند مثال می زنیم:

مثال اول: ما وضو گرفتیم، شک داریم وضو باطل شده یا نه؟ استصحاب می کنیم طهارت را یعنی می گوییم وضو داریم.

مثال دوم: این آب سابقا کر بوده است، بخاطر گرمای هوا نمی دانیم از آب چیزی کم شده تا از کریت افتاده باشد یا کم نشده، ما کریت را استصحاب می کنیم یعنی رفع ابهام می کنیم و می گوییم آب کر هست.

مثال سوم: در روایت لباس طاهری را که به ذمی عاریه دادیم که مشروب خوار هم هست نمی دانیم نجاستی به لباس اصابت کرده یا نکرده امام فرمود وقتی به او دادید طاهر بود الان شک در نجاستش داری، طهارت را استصحاب می کن و از لباس ابهام زدایی می کنیم یعنی بگو انه طاهرٌ؛ ما با استصحاب می خواهیم ابهام زدایی کنیم.

اما الان سوال این است که آنجا که اجمال مفهومی داریم شک داریم که آیا مغرب آمده است یا نیامده است، لیل آمده یا نیامده؟

اینجا ابهام زدایی نمی شود چون فرض این است که نمی دانیم که لیل چیست، استتار القرص است یا ذهاب الحمرة المشرقیه است. در اینجا ابهام زدایی نمی شود، مثلا می خواهید بگویید تا الان روز بوده من روز بودن را استصحاب می کنم؟ استصحاب می کنم یعنی اینکه می گویم این فاصله بین استتار القرص، نهار است یا لیل است؟ چون نمی دانم نمی توانم با استصحاب رفع ابهام کنم؛ لذا استصحاب در اجمال مفهومی جاری نیست.

پس خط محقق خوانساری از جناب محقق سبزواری اینجا جدا شد، محقق سبزواری مطلقا گفتند در رافعیت الموجود استصحاب جاری نیست، محقق خوانساری می گوید: من می گویم کدام موجود؟ موجودی که ابهامش در امور خارجیه است اینجا استصحاب جاری است و از شما جدا می شویم، ولو رافعیت الموجود است ولی شک در امور خارجیه است، اما آنجا که اجمال مفهومی باشد من هم اینجا استصحاب را جاری نمی دانم.

استاد: لکن یرد علیه: ما با استصحاب رفع ابهام نمی کنیم، ما با استصحاب فقط کشف تکلیف می کنیم، اصلا کاری نداریم به اینکه مغرب استتار القرص است یا ذهاب الحمرة المشرقیه است، اصلا نمی خواهیم اثبات کنیم که مغرب چیست، لیل چیست، بلکه با استصحاب می خواهیم کشف از تکلیف کنیم، با این مبنا در رافعیت الموجود چه منشأ شک ما امور خارجیه باشد چه اجمال المفوم باشد کشف تکلیف می کند، یعنی شک داریم که آیا مغرب شرعی شده است یا نشده است استصحاب نهار می کنیم و می گوییم نشده است، نماز عصر را اگر نخوانده ایم ادائا بخوانیم، اگر روزه هستیم روزه را افطار نکنیم، آنچنان که وقتی دارم سحر می خورم شک دارم فجر شده یا نشده لیل را استصحاب می کنم، ثمره اش این است که می توانیم بخوریم تا یقین کنیم که تمام شده؛ بنابراین تفصیل محقق خوانساری هم مقبول نیفتاد.

تفصیل بعدی تفصیل بین احکام تکلیفیه و وضعیه است.

 


logo