« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله نافیان حجیت استصحاب/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله نافیان حجیت استصحاب

 

روایت: امام صادق (ع): أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هُلْكُ الرِّجَالِ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ وَ تُفْتِيَ النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.[1]

تو را از دو خصلتی که راز و رمز هلاکت رجال بوده نهی می کنم؛ اینکه اعتقاد نادرست پیدا کنی (اعتقادی که مبنا ندارد) و اینکه فتوا بدهی به مردم به آنچه که نمی دانی؛

خلاصه:

قرار بود امروز قبل از ورود در تفاصیل استصحاب دیدگاه اخباری ها را راجع به استصحاب بگوییم؛ دیدگاه اخباری ها (چه معتدلشان و چه افراطیشان) نفی حجیت استصحاب هست و آن را چیزی مثل قیاس میدانند که نباید باورش داشت؛

استاد: تا قرن دهم که دوران پدر شیخ بهائی است استصحاب به عنوان یک دلیل عقلی مطرح بوده است نه دلیل نقلی، و سید مرتضی با استصحابی که دلیل عقلی هست مخالفت کرده است.[2]

محقق حلی هم در مقدمه معتبر به صراحت می گوید: لیس هذا حجةً[3] .

بعد تا قرن پنجم نگاه به استصحاب یک نگاه دلیل عقلی بوده است؛ از استدلال اخباری ها بر می آید که آنها هم همین استصحاب را رد می کنند و منظور اصولی های شیعه هم آن استصحاب عقلی نیست بلکه استصحاب نقلی مستند به صحاح زراره و روایات دیگری که در این مقوله هست مرادشان می باشد.

و اما استدل النافون لحجیة الاستصحاب: به 4 دلیل:

الحق المبین (کاشف الغطاء) و بغیة الطالبین (سید عبدالله شبّر):

و احتج محقق البحرانی فی الدرر النجفیه علی عدم حجیة الاستصحاب بوجوههم:[4]

دلیل اول: احدها عدم ظهور دلالةٍ شرعیة علی اعتباره [5] (هیچ دلیل شرعی بر حجیت استصحاب نداریم).

استاد: ما تکلیفمان را با این آقایان روشن کردیم و روی تک تک رویات بحث کردیم که آیا دلالت دارند یا ندارند، آنها که دلالت داشت را اثبات کردیم و آنها که دلالت نداشت را رد کردیم پس این که می گویید هیچ نقلی نداریم انصافا درست نیست.

دلیل دوم: حداکثر با استصحاب به ظن یا گمان می رسید، گمان اینکه این آب کر است چون در گذشته کر بوده، یا گمان اینکه متوضأ هستم چون در گذشته متوضأ بوده ام؛ ان الظن لا یغنی من الحق شیئاً، و قد قامت ادلةُ القاطعه من الآیات و الروایات علی عدم العمل فی احکامه تعالی (عمل به ظن نباید کرد)

پاسخش این است که دو گمان داریم، یکی گمان بی پشتوانه ؛ که ما هم می گوییم ان الظن لا یغنی من الحق شیئاً، یکی هم گمان با پشتوانه، و استصحاب گمان با پشتوانه است، بنابراین باید عمل کرد، مثل شهادت العدلین؛ شما بینه را یقینا حجت می دانید، ولی این بینه برای شما یقین نمی آورد ولی پشتوانه دارد، و پشتوانه اش ادله اعتبار بینه است.

(پس دلیل دومشان این است که می گویند حداکثر استصحاب مظنه می آورد و الظن لا یغنی من الحق شیئاً)

اشکال: اگر پشتوانه دارد استصحاب باید از امارات باشد نه از اصول عملیه.

پاسخ: امارات دلیل های واقع نما هستند، اصول دلیل های حیرت زدا هستند، بنابراین بله استصحاب پشتوانه دارد اما محتوای این پشتوانه چیست؟ اگر محتوای این پشتوانه واقع نمایی بود اماره می شد ولی محتوایش حیرت زدایی است فلذا اصل هست.

دلیل سوم: قبول داریم که از بعضی از ادله استصحاب استفاده می شود اما این ادله یک زبان ندارد، برخی از اینها حجیت را بر مسند می نشاند و برخی از اینها نفی از حجیت می کند و حکم کلی نیست، قاعده کلیه و قاعده مطّرده نیست، فقط بعض الادله این را می رساند.

(استاد: اینکه می گویم نظرشان همان استصحاب عقلی هست همینجاست)

و يدل على عدم حجية الاستصحاب بالمعنى المتنازع فيه وجوه: [6]

أحدها: عدم ظهور دلالة شرعية على اعتباره؛ [7]

که این دلیل را نقد کردیم.

و ثانيها: أن مفاده- بناء على ما ذكروه- إنّما هو الظن، و قد قامت الأدلة القاطعة من الآيات و الروايات- كما بسطنا الكلام فيه في كتاب (المسائل)- على عدم جواز العمل على الظن في أحكامه تعالى، …[8]

و ثالثها: أنه لا يخفى على من تتبع الأخبار ، و غاص في لجج تلك البحار أنه قد ورد من الشارع في بعض الصور حكم يوافق الاستصحاب بالمعنى الذي ذكروه و في بعضها ما يخالفه، و بذلك يعلم أن الاستصحاب ليس حكما كليا، و لا قاعدة مطّردة تبنى عليها الأحكام الشرعية. و من تأمل في أحاديث مسألة المُتيمّم إذا وجد الماء بعد الدخول في الصلاة (کسانی که استصحاب را دلیل عقلی میدانستند همین مثال را زده اند که کسی اگر آب نداشت و تکلیفش تیمم بود، ایستاد به نماز و در اثناء نماز آب پیدا کرد چه کار کند؟) التي هي المثال الدائر عندهم للاستصحاب ظهر له صحة ما قلناه؛ فإن بعضها قد دل على أنه ينصرف من الصلاة و يتوضأ ما لم يركع(اگر به رکوع نرسیده نمازش را بشکند و وضو بگیرد و با وضو نماز بخواند)؛ و بعضها على أنه يمضي في صلاته مطلقا ركع أو لم يركع(برخی روایات می گوید چه به رکوع رسیده باشد و چه نرسیده باشد ادامه بدهد)، و بعضها على أنه ينصرف بعد أن صلّى ركعة و يتوضأ و يبني على ما مضى(بنابراین این اختلافات گویای آن است که استصحاب لیس قاعدة کلیه). [9]

(از این مثالها می فهمیم که آن استصحاب مورد نظر بزرگان بوده)

استاد: حرف ما این است که ما مطلقا حجیت استصحاب را معتقد نیستیم بله ما هم می گوییم استصحاب حجت است مادامی که دلیل شرعی بر خلافش نباشد؛ اگر دلیل شرعی بر خلافش پیدا شد ما هم حسابی برای استصحاب قائل نیستیم، پس اینکه شما چنین تصور کنید که اصولی ها دربست می گویند استصحاب حجت است اینطور نیست.

دلیل چهارم: و رابعها: أن هذا الموضع من المواضع الغير المعلوم حكمه تعالى منه، و قد تواترت الأخبار في مثله، بوجوب التوقف و العمل بالاحتياط. [10]

دلیل چهارمشان این است که در موارد استصحاب حکم الله روشن نیست، در جاهایی که حکم الله را نمی دانیم باید توقف کنیم و عمل به احتیاط داشته باشیم؛ اخوک دینک فاحتط لدینک.

جواب این سخن این است که با ادله استصحاب دیگر غیر المعلوم حُکمه نیست بلکه حکمش روشن است، موضوع فاحتط لدینک آنجاست که غیر المعلومه حکمه باشد، و ما با استصحاب به علم می رسیم.

تمام حرف این است: اخباری ها در نفی استصحاب غیر از این ادله را ندارند، شیخ یوسف بحرانی (که از اخباری های معتدل است یعنی مثل ملا امین استرابادی یا میرزا محمد اخباری نیست) هم این ادله را آورده است.

فعلی هذا بحث در مبانی استصحاب به پایان رسید اما بحث عمده ، بحث تفاصیل استصحاب هست، بحثی که دنبال می کنیم این است که 11 نظر در باب استصحاب هست، و باید دید قائلین به حجیت استصحاب از این 11 نظر کدام نظر را می پذیرند که باشد برای جلسه آینده .

 


[4] الحق المبین ویلیه بغیه الطالبین، شیخ جعفر کاشف الغطاء و سیدعبدالله بن محمدرضا الشبر، ص176.
logo