1404/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب/ مکاتبه قاسانی
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب/ مکاتبه قاسانی
روایت: امام صادق(ع) از پدرشان نقل می کنند که فرمود: أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِكْرِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ وَ تَرْكُ ذِكْرِي يُقْسِي الْقُلُوبَ.[1]
خداوند به موسی وحی کرد که خوشحال نباش که مالت زیاد شده است، در هر حال یاد مرا از یاد نبر؛ کثرت مال ذنوب را از یاد می برد، و ترک ذکر من قلب ها را سنگ می کند.
نکته: اصول الاذکار 9 ذکر است (استعاذه، بسمله، تکبیر، تحمید، تسبیح، تهلیل ، حوقله، استغفار و صلوات؛ (معنای این حرف این است که اذکار دیگری مانند ذکر یونسیه هم هست) نهج الذکر را آقای ری شهری در شرح این نه ذکر نوشته است.
خلاصه:
سخن پیرامون روایات استصحاب بود، از جمله روایات استصحاب این روایت صم للرؤية و افطر للرؤية ؛
قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ وَ أَنَا بِالْمَدِينَةِ، أَسْأَلُهُ عَنِ اَلْيَوْمِ اَلَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِن رَمَضَانَ، هَلْ يُصَامُ أَمْ لاَ فَكَتَبَ اَلْيَقِينُ لاَ يَدْخُلُ فِيهِ اَلشَّكُّ صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ. [2]
محل استدلال: الیقین لا یدخل فیه الشک؛ شیخ فرموده است که این روایت اوضح ما فی الباب، الیقین لایدخل فیه الشک است؛ شما که یقین به ماه شعبان داشتید یوم الشک این یقینتان را نشکند و شعبان را استمرار بده، در ماه رمضان هم اگر شک دارید که عید فطر داخل شده یا نشده رمضان را ادامه بده.
آخوند گفته نه تنها اوضح فی الباب نیست بلکه اصلا دلالت ندارد، چون روایت دارد مسئله ای را در باب صوم بیان می کند که در باب صوم دخول و خروجش باید بالیقین باشد؛
إنّ مراجعة الأخبار الواردة في يوم الشكّ تشرف القطع بأنّ المراد باليقين هو اليقين بدخول شهر رمضان ، وأنّه لا بدّ في وجوب الصوم ووجوب الإفطار من اليقين بدخول شهر رمضان وخروجه ، وأين هذا من الاستصحاب؟! فراجع ما عُقِد في الوسائل لذلك من الباب تجده شاهدا عليه.[3]
این یک مسئله ای را می گوید چه ربطی به استصحاب دارد؟ اگر یقین کردی ماه رمضان هست روزه بگیر، اگر یقین کردی ماه شوال است افطار کن این هیچ ربطی به استصحاب ندارد؛ ایشان کل باب را ارجاع داده اند که ملاحظه کنید؛
ولی به نظر می رسد نیازی به کل باب نداریم و سه روایت باب در احکام ماه رمضان :
روایت اول: وَ عَنْهُ(محمدبن الحسن باسناده عن علی بن مهزیار الاهوازی) عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى(الکلابی، در اختیار معرفة الرجال: أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ عِيسَى كَانَ وَاقِفِيّاً، وَ كَانَ وَكِيلَ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وَ فِي يَدِهِ مَالٌ فَسَخِطَ عَلَيْهِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ. قَالَ: ثُمَّ تَابَ عُثْمَانُ وَ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْمَال؛ از سران واقفیه بود و از آنها جدا شد، سهم امام را به امام رضا برگرداند ولی طرفدار امام رضا هم نشد ولی ثقه است) عَنْ سَمَاعَةَ(بن مهران،ثقه امامی صحیح المذهب؛ او واقفی مصطلح نبود، در زمان حیات امام کاظم می گفت آن امام زمانی که دنبالش هستید ایشان است) قَالَ: صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ بِالرُّؤْيَةِ وَ لَيْسَ بِالظَّنِّ اَلْحَدِيثَ.[4]
استبصار این روایت را از رفاعه نقل کرده در حالی که درستش همین سماعة است.
ماه رمضان با رؤیت هلال ثابت می شود نه با ظن و گمان؛ و این مسئله ای هست که دخول و خروج ماه رمضان باید با یقین باشد.
(حرف آخوند می گوید این اصلا ربطی به استصحاب ندارد بلکه دارد حکمی را بیان می کند)
روایت دوم: وَ عَنْهُ(محمد بن الحسین باسناده عن الحسین بن سعید الاهوازی البته احتمال دارد منظور حسن بن سعید باشد که از فضالة بن ایوب نقل می کند) عَنْ فَضَالَةَ(بن ایوب عضدی، ثقه، امامی، کان ثقة فی حدیثه، مستقیما فی دینه) عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ (از اصحاب امام صادق و امام کاظم، عربی، کوفیٌ، ثقة ، واقفیٌ) عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ(الصیرفی، شیخ در فهرست گفته فطحی، اما نجاشی ثقه گفته است) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: صُمْ لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرْ لِرُؤْيَتِهِ وَ إِيَّاكَ وَ اَلشَّكَّ وَ اَلظَّنَّ فَإِنْ خَفِيَ عَلَيْكُمْ فَأَتِمُّوا اَلشَّهْرَ اَلْأَوَّلَ ثَلاَثِينَ. [5]
با ديدن هلال ماه روزه بگير و با ديدن هلال ماه افطار كن مبادا با شك و گمان سىام ماه شعبان را روزه بگيرى؛ اگر در شب سىام، هلال ماه رؤيت نشد، ماه را سى روز كامل محسوب كنيد.
این روایت هم اصلا کاری به استصحاب ندارد و حکمی را بیان می کند که ماه رمضان باید ورودش با یقین باشد و خروجش هم با یقین باشد.(حرف آخوند)
روایت سوم: وَ عَنْهُ(محمد بن الحسن باسناده عن سعد بن عبدالله اشعری القمی) عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ مُوسَى(الورّاق، ثقه؛ استاد: دو عباس داریم: یکی عباس بن موسی ابوالفضل الوراق هست و این فرد ایشان هست که ثقه است؛ اما یک عباس بن موسی النخاس هم داریم؛ راجع به وراق نجاشی گفته ثقه، من اصحاب یونس؛ در این روایت هم داریم عن یونس بن عبدالرحمن؛ اما عباس بن موسی النخاس هم هو ایضا ثقة، میرزای استرآبادی صاحب مَنهج المقال گفته این وراق همان عباس بن موسی النخاس است، آقاباقر وحید بهبهانی که بر کتاب او پاورقی زده گفته است و الظاهر من الوجیزة و البلغة الاتحاد، گفته است از ظاهر وجیزه علامه مجلسی هم بر می آید هر دو یک نفر هستند، مرحوم مامقانی در ج38 تنقیح المقال ص 506-7 گفته است این ادعای اتحاد بسیار عجیب است، ثانیا مرحوم مجلسی یا صاحب البلغه لم یذکر منهما الا ذکر الوراق، وسکوت عن النخاس، و کیف یمکن استفادة الاتحاد؛ استاد: او وراق است چون از اصحاب یونس است و فهم نجاشی هست ولی خیلی چانه نمی زنیم چون هر دو ثقه هستند) عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ(ثقه، از اصحاب اجماع ) عَنْ أَبِي أَيُّوبَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ اَلْخَرَّازِ(ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ فَرِيضَةٌ مِنْ فَرَائِضِ اَللَّهِ فَلاَ تُؤَدُّوا بِالتَّظَنِّي. [6]
یک واجب هست با گمان انجامش ندهید...
استاد: ما یک سوال داریم و آن این که چه اشکالی دارد ما هر دو را از روایات بفهمیم؛ یک حکم در اینجا داریم این است که عدم وجوب صوم یوم الشک، ماه شعبان روز آخرش شک داریم که ماه رمضان است یا نیست؛ می گوییم روزه نگیر به دلیل اینکه:
دلیل اول: علی بن محمد قاسانی گفته ؛ استصحاب شعبان کن؛
دلیل دوم: بخاطر این سه روایت.
چرا اصرار می کنید که بگویید این روایات یک چیز را می گوید؛ به آخوند می گوییم روی چه حسابی این برداشت را دارید؟
آخوند پاسخ می دهد، تیتر شیخ حر را ببینید: باب ان علامة شهر رمضان وغيره رؤية الهلال ، فلا يجب الصوم إلاّ للرؤية أو مضي ثلاثين ، ولا يجوز الافطار في آخره إلا للرؤية أو مضي ثلاثين ، وانه يجب العمل في ذلك باليقين دون الظن[7] ، علامت ماه رمضان رؤیت هلال است و جایز نیست افطار در آخر ماه رمضان مگر با رؤیت هلال شوال، یا اینکه 30 روز از ماه رمضان گذشته باشد…
نکته: این تیترهای شیخ حر فتوای شیخ حر است یعنی آنچه را که او از روایات فهمیده به عنوان تیتر ذکر کرده است مگر اینکه قرینه ای باشد که فتوای ایشان نیست، و اساس بر این هست که تیترهای وسائل فتوای شیخ حر هست مگر اینکه اینکه قرینه بیاید بر اینکه فتوای شیخ حر نیست و اینجا قرینه ای نیست و آخوند با توجه به این تیتر بیان کرده است. البته پاسخ این است که فتوای شیخ حر و برداشت او برای مجتهد دیگر که نتیجه نمی دهد، هر مجتهدی یک برداشتی دارد، اگر شیخ حر از روایات این را فهمیده نباید گفت روایت هم همین را می گوید، فعلی هذا تنافی نیست که ما یک حکم را (عدم وجوب صوم یوم الشک) را از دو روایت بفهمیم یک روایت، روایت علی بن محمد قاسانی است که استصحاب در آن هست و سه روایت دیگر که روی این نکته تاکید کرده که با یقین داخل ماه شوید و با یقین از ماه بیرون بیایید.
فعلی هذا اینکه گفته اند اوضح ما فی الباب … باید گفت مقداری مبالغه است اما این را هم که آخوند می گوید اصلا دلالت نمی کند (وأين هذا من الاستصحاب؟!) این هم کم لطفی است.
روایت بعد بر حجیت استصحاب:
روایت هفتم :
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ(بن عبدالله الاشعری قمی، امامی ثقه) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(بن عیسی، شیخ القمیین، الذی یلقی السلطان، کسی که برقی را از قم تبعید کرد بخاطر اینکه از ضعفا نقل روایت می کرد، سهل بن زیاد را گفت کم عقل است، علی بن محمد بن شیر قاسانی را هم گفته عقاید منکری دارد) عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ(السراد، ثقه) عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ(کان خازنا للمنصور و الهادی و المهدی، خزانه دار و نفوذی ائمه در دستگاه بنی عباس بود) قَالَ: سَأَلَ أَبِي أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا حَاضِرٌ إِنِّي أُعِيرُ اَلذِّمِّيَّ، ثَوْبِي وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ يَشْرَبُ اَلْخَمْرَ وَ يَأْكُلُ لَحْمَ اَلْخِنْزِيرِ فَيَرُدُّهُ عَلَيَّ فَأَغْسِلُهُ قَبْلَ أَنْ أُصَلِّيَ فِيهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ صَلِّ فِيهِ وَ لاَ تَغْسِلْهُ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ فَإِنَّكَ أَعَرْتَهُ إِيَّاهُ وَ هُوَ طَاهِرٌ وَ لَمْ تَسْتَيْقِنْ أَنَّهُ نَجَّسَهُ فَلاَ بَأْسَ أَنْ تُصَلِّيَ فِيهِ حَتَّى تَسْتَيْقِنَ أَنَّهُ نَجَّسَهُ. [8]