« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب/ حدیث اربعمائه

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب/ حدیث اربعمائه

 

روایت: عن رسول الله (ص): خَصْلَتَانِ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ مَفْتُونٌ فِيهِمَا الصِّحَّةُ وَ الْفَرَاغُ [1]

دو خصلت است که خیلی ها را با آن امتحان می کنند؛ یکی سلامتی و دیگری فراغت (دست باز بودن در استفاده از امکانات)

خلاصه:

روایات استصحاب را می خواندیم؛ سه صحیحه زراره را خواندیم، از دلالتشان هم گفته شد و برخی فقط همین صحاح را ذکر کرده اند و باقی روایات را ذکر نکرده اند.

حدیث چهارم: موثقه اسحاق بن عمار بود که 4 احتمال در موردش بود و ما احتمال استصحاب را تقویت کردیم.

حدیث پنجم: حدیث اربعمائه هست؛ قبل از بیان سند این روایت

ان امیرالمومنین علّم اصحابه فی مجلس واحد اربع مأئه باب ممن یصلح للمسلم في دينه ودنياه...

امیرالمومنین در یک مجلس 400 مورد را فرمود که در دین و دنیا به کار مردم می آید...

حَدَّثَنَا أَبِي(علی بن الحسین ابن موسی بن بابویه القمی پدر شیخ صدوق، کان شیخ القمیین، و وجههم، و ثقتهم فی عصره، و فقیههم ؛ کان عالماً، زاهداً، فقیها، ورعاً، صدوقاً ، کان تاجرا، له دکان فی السوق، یتجر فیه بزهد و العفاف و قناعة بکفاف… توسط حسین بن نوح نوبختی به امام زمان پیغام دادند که چراغ خانه ام کور است دعا کنید روشن شود، از طرف حضرت هم پیغام رسید که خداوند به تو دو مولود مبارک خواهد داد) رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ‌(ابن ابی خلف، القمی، جلیل القدر، شیخ هذه الطائفه، و وجهها ، کثیر التصانیف، ثقه) قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ اَلْيَقْطِينِيُّ (جلیل القدر فی اصحابنا، ثقهٌ عینٌ کثیر الروایة ، حسن التصانیف، روی عن ابی جعفر الثانی مکاتبة و مشافهةً؛ شیخ صدوق گفته است من روایتی که تنها در سندش محمد بن عیسی بن عبید یقطین باشد نقل نمی کنم، از او پرسیدند و نقد کردند که شما چطور این حرف را می زنید، مَن مثل ابی جعفر؟ شیخ صدوق را نقد کردند که شما چطور این ثقه جلیل را اینگونه راندید)‌ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى(بن الحسن بن راشد،مولی المنصور، ابن غضائری او را ضعیف گفته است) عَنْ جَدِّهِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ(مولی بنی العباس، وزیر مهدی و موسی و هارون؛ بهبهانی گفته است تمام این تضعیفات از ابن غضائری هست و ما اطمینان به تضعیف او نداریم، حتی برخی معتقدند این کتاب جعلی است و به نام ابن غضائری است و بعد شاهد می آورد روایت الاجلا مثل احمد بن محمد بن عیسی یشیر الی الاعتماد علیه، وقتی احمد بن محمد بن عیسی از او روایت نقل می کند معلوم می شود انسان پیش پاافتاده ای نبوده است. اینکه در دستگاه خلافت بودند چه بسا نفوذی اهل بیت در دستگاه بودند) عَنْ أَبِي بَصِيرٍ (الاسدی، ثقه) وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ(الثقفی، ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي(امام باقر) عَنْ جَدِّي(از سیدالشهدا) عَن آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‌: أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌ عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ‌ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ‌ ...[2]

اصل این روایت در خصال است ولی آن مقداری که ما با آن سر و کار داریم آنی هست که شیخ حر در وسائل آورده:

وَ فِي اَلْخِصَالِ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ فِي حَدِيث اَلْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ‌: مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَشَكَّ فَلْيَمْضِ عَلَى يَقِينِهِ فَإِنَّ اَلشَّكَّ لاَ يَنْقُضُ اَلْيَقِينَ اَلْوُضُوءُ‌ بَعْدَ اَلطَّهُورِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ فَتَطَهَّرُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلْكَسَلَ فَإِنَّ مَنْ كَسِلَ لَمْ يُؤَدِّ حَقَّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَنَظَّفُوا بِالْمَاءِ مِنْ نَتْنِ اَلرِّيحِ اَلَّذِي يُتَأَذَّى بِهِ تَعَهَّدُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ يُبْغِضُ مِنْ عِبَادِهِ اَلْقَاذُورَةَ اَلَّذِي يَتَأَنَّفُ بِهِ مَنْ جَلَسَ إِلَيْهِ إِذَا خَالَطَ اَلنَّوْمُ اَلْقَلْبَ وَجَبَ اَلْوُضُوءُ إِذَا غَلَبَتْكَ عَيْنُكَ وَ أَنْتَ فِي اَلصَّلاَةِ فَاقْطَعِ اَلصَّلاَةَ وَ نَمْ فَإِنَّكَ لاَ تَدْرِي لَعَلَّكَ أَنْ تَدْعُوَ عَلَى نَفْسِكَ‌. [3]

ما در استصحاب غیر از این نمی خواهیم که یقین را با شک نقض نکنیم، شک کمر یقین را نمی شکند…

برخی گفته اند این روایت هیچ ربطی به استصحاب ندارد، بلکه قاعده یقین را می گوید به سه قرینه ای که در این روایت هست؛ این سند را باید مطالعه کرد و دلالتش را هم ملاحظه کنید جلسه آینده بحث خواهد شد.

 


logo