« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله حجیت استصحاب/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب

 

روایت: امام صادق(ع): حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ.[1]

دنیا چیست؟

دنیا این جلوه های برجسته اش نیست، دنیا زیبایی هایی دارد (جنگل و دریا...) منظور از حب دنیا، دلبستگی های به دنیاست، دلبستگی های به دنیا گناه زاست، یعنی کسی که دلبسته ریاست شد، تمام مقدمات را طی می کند که به آن برسد،گاهی حب دنیا حب ریاست است گاهی حب مال هست، دوست دارد پولدار شود.

خلاصه:

استصحاب 5 دلیل داشت که اهم ادله استصحاب اخبار بود، از اخبار هم سه حدیث زراره اولی، زراره ثانیه و زراره ثالثه بودند.

حدیث صحیحه زراره اولی را گفتیم و بیان شد که بر استصحاب دلالت دارد، حدیث صحیحه زراره ثانیه را هم گفتیم دلالت دارد، حدیث ثالثه زراره را شیخ حر در دو جا نقل کرده است:

ج8 ص 216 ابواب الخلل الواقع فی الصلاة باب 10 ح 3؛ ج8 ص 220 کتاب الصلاة ابواب الخلل الواقع فی الصلاه باب 11 ح3:

نکته: یکی از مواردی که باعث شد که آیت الله بروجردی به فکر جامع الاحادیث بیوفتد، تقطیع های شیخ حر است.

شیخ طوسی هم در تهذیب یک جا این حدیث را نقل کرده بدون آنکه تقطیعی باشد:

این حدیث دو سند دارد:

سند اول: وَ عَنْهُ‌ (محمدبن یعقوب کلینی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ أَبِيهِ‌ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ‌ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ‌ (با این سند حدیث مسند هست)

سند دوم: وَ عَنْهُ‌ (محمدبن یعقوب کلینی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ‌(از مشایخ کلینی و ثقه) عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ‌(نیشابوری) عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ‌ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ‌

وَ عَنْهُ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ أَبِيهِ‌ وَ(تحویل السند) مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ‌ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ‌ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: قُلْتُ لَهُ مَنْ لَمْ يَدْرِ فِي أَرْبَعٍ هُوَ أَوْ فِي ثِنْتَيْنِ وَ قَدْ أَحْرَزَ اَلثِّنْتَيْنِ قَالَ «رَكَعَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ وَ هُوَ قَائِمٌ بِفَاتِحَةِ اَلْكِتَابِ‌ وَ يَتَشَهَّدُ وَ لاَ شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِذَا لَمْ يَدْرِ فِي ثَلاَثٍ هُوَ أَوْ فِي أَرْبَعٍ وَ قَدْ أَحْرَزَ اَلثَّلاَثَ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا أُخْرَى وَ لاَ شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ لاَ يَنْقُضِ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ وَ لاَ يُدْخِلِ اَلشَّكَّ فِي اَلْيَقِينِ وَ لاَ يَخْلِطْ أَحَدَهُمَا بِالْآخَرِ وَ لَكِنَّهُ يَنْقُضُ اَلشَّكَّ بِالْيَقِينِ وَ يُتِمُّ عَلَى اَلْيَقِينِ فَيَبْنِي عَلَيْهِ وَ لاَ يَعْتَدُّ بِالشَّكِّ فِي حَالٍ مِنَ اَلْحَالاَتِ‌». [2]

زراره میگويد: به امام (باقر يا امام صادق عليهما السّلام) عرض كردم: كسى كه نمى‌داند(شک دارد) در ركعت چهارم است يا دوم، اما گمان او به ركعت دوم است(اینکه دو رکعت را خوانده یقینی هست اما شک دارد دو رکعت بعد را هم خوانده یا نه)، حكمش چيست‌؟

فرمود: دو ركعت نماز ايستاده با سوره حمد تنها با دو ركوع و چهار سجده به جا آورد، سپس تشهّد مى‌خواند و ديگر چيزى بر او نيست؛ و اگر نمى‌داند كه آيا در ركعت سوم است يا چهارم، ولى گمان به سه ركعت دارد، برمى‌خيزد و يك ركعت ديگر بر آن مى‌افزايد و ديگر چيزى بر او نيست و نبايد اين يقين خود را با شك باطل كند و شك را در يقين داخل كند و هيچ‌كدام را به يكديگر نياميزد؛ ولى با يقين، شك را باطل كند و نماز را با يقين تمام كند و بنا را بر آن گذارد و در هيچ حالى از حالات نبايد به شك اعتنا نمايد(یعنی مبطل نداند چون این شک راه علاج دارد).

نحوه استدلال:

استدلال به این روایت روشن است لا ینتقض الیقین بالشک. ما در استصحاب همین را می خواهیم که شک ناقض یقین نیست و یقین را ادامه بده، منتها این روایت یک اشکال عمده دارد که مهم تر از اشکالاتی هست که به آن دو روایت وارد بود.

اشکال این روایت:

اشکال این است که این روایت صلاة احتیاط را بیان می کند اما هل یؤتی بصلاة الاحتیاط موصولةً ام مفصولةً؟ نماز احتیاط را بچسبانیم به نماز یا نه؟ بعد از نماز بدون اینکه روبرگردانده شود و حرفی بزند بلند می شود و نماز احتیاط را بخواند.

نظریه شیعه این است که مفصولةً بیاور، اما عامه می گویند موصولةً بیاور.

ظاهر این روایت موصولةً هست، وَ لاَ يَنْقُضِ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ وَ لاَ يُدْخِلِ اَلشَّكَّ فِي اَلْيَقِينِ وَ لاَ يَخْلِطْ أَحَدَهُمَا بِالْآخَرِ؛ هیچ جای این روایت ندارد که صلاة احتیاط را مفصولةً بجا بیاورید.

هنا مطلبان:

مطلب اول: مبنای شیعه که می گوید مفصولة آورده شود چیست؟

مبنایشان این روایت معتبر هست:

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(بن ابی الخطاب، ثقه)‌ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ(بن یزید بن ذبیان، ثقه (جامع الرواة)) عَنْ مُوسَى بْنِ عِيسَى(مختلطٌ، له خصال الملوک، توثیق ندارد) عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ(کوفی،ثقهٌ،له کتاب) عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى اَلسَّابَاطِيِّ‌(فطحی، ثقه، فارس بوده، عربی امام صادق را گاهی درست متوجه نمی شده، پس علاوه بر فطحی بودن ضابط هم نبوده و این روایت سندا ضعیف است) قَالَ‌: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنَ اَلسَّهْوِ فِي اَلصَّلاَةِ فَقَالَ أَ لاَ أُعَلِّمُكَ شَيْئاً إِذَا فَعَلْتَهُ ثُمَّ ذَكَرْتَ أَنَّكَ أَتْمَمْتَ أَوْ نَقَصْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِذَا سَهَوْتَ فَابْنِ عَلَى اَلْأَكْثَرِ فَإِذَا فَرَغْتَ وَ سَلَّمْتَ فَقُمْ فَصَلِّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ فَإِنْ كُنْتَ قَدْ أَتْمَمْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ فِي هَذِهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَنَّكَ كُنْتَ نَقَصْتَ كَانَ مَا صَلَّيْتَ تَمَامَ مَا نَقَصْتَ‌.[3]

گفت: از امام صادق (ع) درباره‌ی بخشی از فراموشی در نماز پرسیدم. فرمود: «آیا چیزی به تو نیاموزم که اگر انجامش دهی، سپس یادت آمد که [نماز را] کامل یا ناقص خوانده‌ای، بر تو [اشکالی] نخواهد بود؟» گفتم: «آری [بیاموز]». فرمود: «هرگاه [در شماره‌ی رکعت‌ها] دچار فراموشی شدی، بر اساس بیشتر [یادت آمده] بنا کن [و ادامه بده]. پس هنگامی که [نماز را] به پایان رساندی و سلام دادی، برخیز و هر مقدار که گمان می‌کنی کم گذاشته‌ای نماز بخوان. پس اگر [نماز اولت] کامل بوده باشد، در این [نماز دوم] اشکالی بر تو نیست و اگر یادت آمد که [نماز اول] ناقص بوده، آنچه [اکنون] خواندی، کامل‌کننده‌ی آن کمبود خواهد بود.»


logo