« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله حجیت استصحاب/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب

 

روایت: امام باقر(ع): مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي لَا تُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ يَا لَيْتَنِي لَا أُؤَاخَذُ إِلَّا بِهَذَا.[1]

از گناهانی که خداوند نمی بخشد استصغار الذنب است، اینکه انسان گناهی را کوچک بشمارد، بگوید ای کاش گناهم همین بود، اینکه چیزی نیست، این سبب می شود که گناه صغیره گناه کبیره شود. (هیچ گناهی را نباید سبک شمرد، کسی از امام سوال کرد که گناه صغیره و گناه کبیره کدام است؟ امام فرمود هر گناهی کبیره است، نگاه نکن چه کردی بلکه نگاه کن چه کسی را معصیت کردی)

خلاصه:

روایت دوم زراره در باب استصحاب محور بود، گفته شد این روایت 6 سوال دارد و 7 جواب؛ 4 سوالش ربطی به استصحاب ندارد، اما دو سوالش مربوط به استصحاب هست که یک سوالش را دیروز مطرح کردیم، که فلیس ینبغی لک ان تنقض الیقین بالشک ابدا، یقین را با شک نشکن؛ گفته شد این یقین ، یقین قبل از صلاة است نه یقینی که حین صلاة پیدا شده، آنوقت این سوال مطرح شد که مگر یقین به طهارت نباید داشته باشیم؟

جوابش این است که یقین به احراز طهارت باید داشته باشیم که با استصحاب احراز شده.

مگر نجاست مانع نیست؟

گفته شد ، احراز النجاسة مانع است نه نجاسة الواقعیه.

اما سوال ششم:

قُلْتُ إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي اَلصَّلاَةِ قَالَ «تَنْقُضُ اَلصَّلاَةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ اَلصَّلاَةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى اَلصَّلاَةِ لِأَنَّكَ لاَ تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ» .

من گفتم: اگر جستجو نكردم ولى آلودگى را در حال نماز مشاهده كردم، تكليف من چيست‌؟ حضرت فرمود: (الف) اگر به هنگام تماس با نجاست شك كرده باشى و بدون جستجو، وارد نماز شده باشى، بايد نمازت را بشكنى و بعد از شستن لباس نمازت را از سر بخوانى(اینجا نقض الیقین بالیقین است)؛ (ب) و اگر به هنگام نماز، احتمال آلودگى در بين نبوده و در اثناى نماز، آلودگى را تر و تازه با چشم ببينى، نمازت را از همان جا قطع مى‌كنى و لباست را تطهير مى‌كنى و به دنباله نمازت از آن‌جا كه باقى مانده است، ادامه مى‌دهى تا به پايان برسانى. علت آن است كه قبل از مشاهده نجاست يقين نداشتى كه لباست آلوده باشد و چه بسا در حال نماز و لحظه‌اى قبل از مشاهده، آلودگى حاصل شده باشد، و لذا لازم نيست كه يقين قبلى را با اين شك و ترديد درهم بشكنى كه شايد از اول نماز با لباس آلوده به نماز مشغول شدی.

در عبارت: فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ؛ یقین چه یقینی است؟

احتمال اول: یقین قبل العزم علی الصلاة باشد، فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ (آن یقینی که قبل از عزم به نماز داری هست).

احتمال دوم: اینکه این یقین به طهارت وقت شروع نماز است، فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ، آن یقینی که به هنگام شروع نماز داشتی با آن یقین وارد شدی، می خواستی قنوت بخوانی متوجه شدی که آن نجاستی که دنبالش بودی اینجاست.

پاسخ این است که ظاهر این حدیث این است که این یقین، یقین قبل العزم علی الصلاة است، قبل از اینکه تصمیم به نماز خواندن بگیرم یقین داشتم، مشغول نماز که شدم هم یقین داشتم، در اثناء نماز فهمیدم.

اگر این احتمال دوم باشد استصحاب نیست بلکه قاعده یقین است.

در قاعده یقین شک به استدامه نیست بلکه شک در خود یقین است، مثلا در استصحاب شک داریم در بقاء طهارت روز جمعه، (در طهارت روز جمعه شک ندارم) در قاعده یقین شک به آن یقین می خورد، اگر یقین به طهارت عند بدء الصلاة باشد می شود قاعده یقین، یعنی من به اطمینان می رسم که آن یقین من لا یقین بوده است.

چه سوال سوم، چه سوال ششم، دلالت بر استصحاب می کند، چون دو رکن استصحاب هست: یقین سابق، و شک لاحق؛ در سوال سوم هم امام فرمود فلیس ینبغی لک ان تنقض الیقین بالشک، کدام یقین؟ یقین قبل از نماز (این از یقین سابق) و شک لاحق هم این است که شک دارم که آیا این دم در حین نماز اصابت کرده است یا برای بعد از نماز است (شک دارم یعنی نمی توانم قسم بخورم که این دم ، دمِ قبل از صلات است یا بعد از صلاتی است، اما دیگری را می توانم قسم بخورم، که من ساعت 11 وضو گرفتم و لباسم هم طاهر بوده است، فلیس ینبغی لک ان تنقض الیقین بالشک ابدا، آن یقین سابق و این شک لاحق)

در سوال ششم فلیس ینبغی ان تنقض الیقین بالشک، سزاوار نیست که یقین را با شک بشکنید، یقین قبل العزم علی الصلاة، ساعت 11 و نیم یقین داشتم فلیس ینبغی لک ان تنقض الیقین بالشک، سزاوار نیست که آن یقینی که ساعت 11 و نیم داشتیم را بشکنیم، هم یقین به طهارت از حدیث داشتیم و هم یقین به طهارت از خبث؛ طهارت از حدث روشن است ، مثلا کسی خوابیده بود و بوسیله خواب محدث شد، یا بیدار بود با و محدث شد، با طهارت این حدث از بین می رود.

ساعت 11 و نیم طهارت از حدث حاصل کرد (با وضو،غسل و تیمم) (خبث: دم ، بول و غائط، منی) ساعت 11 و نیم هم طهارت از حدث را داشت و هم طهارت از خبث را، اما ساعت 12 لباسش مرطوب است، نمی داند این نجاست از کجا آمده، از اول نماز بوده یا از حالا که متوجه شده آمده؛ اینجا یقین سابق داریم در ساعت 11 و نیم و شک لاحق داریم، پس ارکان استصحاب هست.

پس روایت دوم زراره یدل علی اعتبار الاستصحاب هم فی الفقرة الثالثه و هم فی الشکل الثانی من الفقره السادسه ، فلا شبهة فی دلالته علی الاستصحاب، من حیث الفقه.

اما فقه السند: فذکرها(روایت دوم زراره) الشیخ الصدوق فی علل الشرایع عن الامام مسنداً، عنه و یا قلت له نگفته است، بله در تهذیب مضمره هست، قال قلت اصاب ثوبی... و در روایت دارد قال … دیگر نگفته قال الامام .

و گفته شد اضمار بزرگی مانند زراره به اعتبار حدیث ضربه وارد نمی کند. چراکه زراره در عصر خودش هم بزرگ بوده و از هر کسی روایت نقل نمی کند بلکه از بزرگی نقل می کند که کلامش حجت است، و آن بزرگ یا امام باقر یا امام صادق علیهما السلام است.

(خاندان آل اعین ولایتی بودند ، برادرها و برادرزاده های زراره ولایتی بودند مگر یکی از آنها و آن عبدالله بن بکیر بن اعین که صار فطحیاً ، ولی بعد از مرگ عبدالله سراغ امام کاظم رفت (انحراف مقطعی داشته است) لذاست که روایاتش معتبر است)

اما روایت سوم زراره: مربوط به شک در نماز و صلاة احتیاط است. این روایت را شیخ ح بریده بریده ذکر کرده است.

(صحیحه سوم در اصول الفقه مطالعه شود)

 


logo