1404/07/14
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله حجیت استصحاب/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /ادله حجیت استصحاب
روایت: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ بَدَأَ بِالْكَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِيبُوهُ وَ قَالَ (ع) لَا تَدْعُ إِلَى طَعَامِكَ أَحَداً حَتَّى يُسَلِّمَ. [1]
کسی که قبل از سلام کردن با شما صحبت کند جوابش را ندهید؛ هیچ کسی را سر سفره دعوت نکن مگر این که سلام کند.
سخن از تأدیب و ادب اجتماعی هست، سلام تحیت عام است نه اینکه مخصوص رفقا باشد، بلکه برای همه هست، حداقل مسلمانان، مومنین یا طلبه ها…
خلاصه:
سخن پیرامون حدیث اول زراره بود: (وسائل ج1 ابواب نقایض الوضو باب 1، ص 245، ح 1).
سند حدیث را خواندیم و گفتیم تنها مشکل سندی اضمارش بود؛
اولا: گفته شد اضمار شخصیتی مانند زراره لایضرّ بسند الحدیث.
ثانیا: محدث بحرانی سندی آورده که آمده عن الامام الباقر نقل کرده؛ ملا امین استرآبادی هم که استصحاب را به هیچ وجه قبول ندارد در الفوائد المدنیه گفته است: عن الامام الباقر؛ به صاحب فصول و آقاباقر بهبهانی هم نسبت داده شده که گفته اند عن الامام الباقر.
در متن حدیث هم 4 نکته داریم:
نکته اول: سوالی که زراره مطرح می کند چیست؟ اَلرَّجُلُ يَنَامُ(ای یهجم علیه النوم) وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ أَ تُوجِبُ اَلْخَفْقَةُ وَ اَلْخَفْقَتَانِ عَلَيْهِ اَلْوُضُوءَ؟ آیا یک یا دو تا چرت سبب بطلان وضو می شود یا نمی شود؟
گفته شد سه احتمال در این سوال هست؟
احتمال اول: زراره از امام می پرسیده نوم چیست؟ (شبهه مفهومیه) می خواهد بپرسد ما مفهوم النوم؟
پاسخ داده شد که این از شخصیتی مانند زراره بعید است که مفهوم نوم را نداند.
احتمال دوم: اینکه چرت زدن مانند نوم ناقض مستقل هست یا نیست؟
گفته شد این هم بعید است، لم یقل احدٌ من المسلمین که بگویند خفقة و خفقتان، ناقض مستقل وضو باشند، چطور زراره از امام این سوال را بکند.
احتمال سوم: اینکه شبهه، شبهه حکمیه باشد، به این بیان : قطعا نوم به معنای خرّ و پف ناقض وضو هست اما مقدمات نوم چطور، خفقه هم مقدمه نوم هست، آرام آرام نوم مسلط می شود.
زراره این شبهه حکمیه را دارد که آیا مقدمات هم ناقض هست یا ناقض نیست.
به نظر می رسد این احتمال سوم صحیح است که فقیهی مثل زراره می خواند بداند نظر امام چیست.
نکته دوم: سوال دوم در اینجا این است: فَإِنْ حُرِّكَ إِلَى جَنْبِهِ شَيْءٌ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ؛
این سوال چیست؟ شبهه، حکمیه است یا شبهه، مصداقیه است؟
اینجا شبهه مصداقیه است، یعنی اگر یک چیزی را از کنارش برداشتند و او متوجه نشد هل هذا مصداق للنوم ام لا؟
امام هم سه صورت بیان می کند:
صورت اول: اینکه گوش نشنود؛
صورت دوم: اینکه چشم نبیند؛
صورت سوم: اینکه نه گوش بشنود نه چشم ببینید؛ این صورت سوم ناقض وضو هست.
این سوال دوم از شبهه مصداقیه هست؛ امام هم جواب دادند: لاَ حَتَّى يَسْتَيْقِنَ أَنَّهُ قَدْ نَامَ (گوش و چشم هر دو دیگر متوجه نشوند) حَتَّى يَجِيءَ مِنْ ذَلِكَ أَمْرٌ بَيِّنٌ.
نکته سوم: وَ إِلاَّ فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ وَ لاَ يَنْقُضُ اَلْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّكِّ وَ لَكِنْ يَنْقُضُهُ بِيَقِينٍ آخَرَ
الّا یعنی چه : ان لم یجئ من ذلک امرٌ بیّن؛ اگر امر بینی نیامد که آیا ناقض آمده یا نیامده، ما هو الجزاء؟ جزاء در اینجا چیست؟
سه احتمال در اینجا وجود دارد:
احتمال اول: اینکه جزاء در اینجا محذوف هست، و آن (فلا یجب الوضوء ) و الا ان لم یجئ من ذلک امرٌ بین، فلا یجب، و آنچه که ذکر شده است علت، جای این جزاء را گرفته است.
فلایجب الوضوء، علت چیست؟ علت یک صغری و یک کبری هست:
صغری: فانه علی یقین من وضوئه (یقین داشته که وضو داشته است)
کبری: فلا تنقض الیقین ابدا بالشک، و انما تنقضه بیقین آخر.
چرا فلا یجب الوضوء؟ چون یقین به وضو داشته، یقین هم شکستنی نیست.
ان قلت: حذف جزاء در قرآن و روایات سابقه دارد؟
قلت: بله، ﴿إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ﴾[2] ؛ جزای ان یسرق چیست؟ یعنی فلا عجب؛ تعجبی ندارد، چون برادرش هم سابقه دزدی داشته است.
آیه دیگر: ﴿وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ﴾[3]
احتمال اول: ﴿وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ﴾ یعنی ان یکذبوک فلیس بامرٍ جدیدٍ(امر جدیدی نیست) لانه قد کذّبت رسل من قبلک. این احتمال اول. (انصافا واضح ترین احتمالات هست)
احتمال دوم: اینکه جزاء، فانه علی یقین من وضوئه باشد؛ جمله ، جمله خبریه است، معنای این جمله خبریه این است که باقٍ علی وضوئه؛ این فانه علی یقین من وضوئه مقدمه جمله بعد است، مقدمه اش این است که : ولا تنقض الیقین ابدا بالشک.
مرحوم مظفر در اصول الفقه این احتمال را برگزیده منتها این اشکال هست که این جمله خبریه و لا تصلَح للجزاء.
فراوان جمله خبریه داریم که ارید به الانشاء، معنایش این است که ولیَکن علی یقین من وضوئه؛ ولکن اینکه بگوییم خبریه از آن انشاء اراده شده این احتیاج به قرینه دارد و قرینه ای در اینجا نیست.
احتمال سوم: اینکه جزاء نه محذوف باشد، نه فانه علی یقین من وضوئه باشد، بلکه جزاء ولا تنقض الیقین ابدا بالشک هست؛
اشکالش این است که این جمله معترضه (و الا فانه علی یقین من وضوئه) کار را خراب می کند، بنابراین بهترین احتمال حذف جزاء است و آنچه که ذکر شده تعلیل شده است.
نکته چهارم: «الف و لام» در الیقین چیست؟ 2 احتمال دارد.
احتمال اول: الف و لام عهد باشد؛ مانند فعسی فرعونُ الرسول (موسی)
احتمال دوم: الف و لام جنس باشد؛
اگر الف و لام عهد بود قاعده ای در باب وضو هست، لا تنقض الیقینَ… یقین به وضو را با شک در آن از بین نبر، ولیست بقاعدةٍ کلیةٍ.
اما اگر الف لام جنس باشد می شود قاعده کلی.
پس مشکل دیگر این حدیث این است که اگر الف و لام اگر الف و لام عهد بود تنها استصحاب را در باب وضو حجت می کند نه در همه ابواب.
پاسخ این است که: قطعا این الف و لام، الف و لام جنس است نه الف و لام عهد،.متمم فانه علی یقین من وضوئه... کانّ گفته فانه من طرف وضوئه علی یقین؛ حد وسط یقین است نه یقین به وضو، وقتی حد وسط یقین شد قاعده درست میکند، نه تنها برای وضو بلکه یک قاعده در سایر ابواب هم بکار می آید.
روایات دوم و سوم زراره را می خوانیم؛ می خوانیم اصاب ثوبی دم رعاف ... در طهارت هم به آن استناد شده ، در نتیجه مؤید می شود که والا فانه علی یقین من وضوئه ولا تنقض الیقین ابدا بالشک، این صغری و کبری، صغری و کبرای کلی است و اختصاصی به باب وضو ندارد، اصلا آیه می خواهد بگوید یقین مانند آهن سفت هست و شک هم مانند پنبه هست؛ پنبه که نمی تواند به جنگ با آهن برود.
مؤید دیگرش «ابدا» هست، و لا تنقض بالیقین ابدا بالشک؛ اگر قاعده کلی نبود نیازی به ابدا نبود؛ قاعده کلی هست که ابدا در آن می آید.
این از صحیحه اولی زراره است و جلسه آینده صحیحه ثانیه زراره را مطرح می کنیم که 6 بند دارد.