« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

اقل و اکثر استقلالی و ارتباطی/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /اقل و اکثر استقلالی و ارتباطی

 

روایت: عن رسول الله: یا علی! أربعة لا ترد لهم دعوة : إمام عادل ، ووالد لولده ، والرجل يدعو لاخيه بظهر الغيب ، والمظلوم ، يقول الله عزوجل : وعزتي وجلالي لانتصرن لك ولو بعد حين. [1]

چهار گروهند که دعایشان رد خور ندارد: امام عادل، دعای پدر برای فرزندش، اینکه کسی برای برادر دینی اش در غیابش دعا کند، و دعای مظلوم هم ردخور ندارد، خداوند فرمودند: به عزت و جلالم سوگند که کمک مظلوم هستم.

خلاصه:

شکر خدا قسمت اول بحث شبهه تحریمیه به پایان رسید، گفته شد شبهه تحریمیه 4 بخش دارد:

یا منشأ آن فقدان النص هست، یا اجمال النص هست یا تعارض النصین هست یا اشتباه الامور الخارجیه هست. منتها آنچه کاربرد داشت منشأ چهارم بود، تعارض الامور الخارجیه.

در دو بخش بحث کردیم: شبهه محصوره و شبهه غیرمحصوره و همچنین ملاقي شبهه محصوره را هم بحث کردیم. هذا کله فی المتباینین.

یقع البحث فی القسم الثانی:

آنجا که شبهه بین اقل و اکثر باشد؛ شبهه گاه وجوبیه هست و گاه تحریمیه:

شبهه وجوبیه گاه شبهه منشأش فقدان النص هست، گاه اجمال النص هست و گاه تعارض النصین هست و گاه امور خارجیه هست؛ لکن شبهه وجوبیه یک فرعی دارد که شبهه تحریمیه ندارد و آن اینکه شبهه وجوبیه گاه اشتباهش بین اقل و اکثر استقلالی هست و گاه اقل و اکثر ارتباطی.(این امتیازش از شبهه تحریمیه است).

شبهه بسیط و مرکب:

گاه شبهه بسیط هست: شبهه بسیط در آن جایی هست که واجب اجزاء ندارد، مثل ردّ الامانة و العاریة، رد الامانه اجزاء ندارد، یا امانت را پس می دهد یا پس نمی دهد، متعلقش ممکن است تمام الامانه یا بعض الامانه باشد اما اصل این واجب بسیط است و مرکب نیست.

گاه شبهه مرکب هست: واجبی که مرکب هست گاه واجب استقلالی هست و گاه واجب ارتباطی هست؛ واجب استقلالی وجوب جدا و منحاز دارد، واجب ارتباطی وجوب درهم تنیده دارد؛ واجب استقلالی یغایر الوجوبَ الارتباطی ملاکاً، غرضاً طاعةً و امتثالاً.

اول مثال می زنیم و بعد وارد فرع می شویم.

یک. واجب استقلالی:

سه مثال از واجب استقلالی تعبدی و توصلی:

مثال اول واجب استقلالی تعبدی: نمی دانم چهار نماز از من فوت شده یا پنج نماز؛ نمی دانم نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء همگی فوت شده یا چهارتا نماز. این اقلی دارد که 4 تاست و اکثری دارد که 5 تاست. (مثال واجب تعبدی)

مثال دوم واجب استقلالی تعبدی: نمی دانم ده روز روزه از من فوت شده یا نه تا، نه تا اقل استقلالی هست و ده تا اکثر استقلالی هست، اینها در هم تنیده نیستند.

مثال سوم واجب استقلالی توصلی: نمی دانم دِینی که به طلبکار دارم یک میلیون هست یا دو میلیون، اینجا اقل یک میلیون هست و اکثر هم دو میلیون هست، این دو در هم تنیده هم نیستند، هر مقداری را که انجام دادیم، انجام دادیم.

دو. واجب ارتباطی:

آنهایی که در هم تنیده هستند و مستقل نیستند؛ مانند نماز که طهارت، استقبال، اقوال و افعال دارد... اینها در هم تنیده شده هستند، ارکان و غیرارکان دارد، اینطور نیست که اگر کسی بگوید اگر 9 جزء نماز را آوردم به اندازه این 9 جزء تکلیف از من ساقط شده، بلکه هیچ چیز را حساب نمی کنند، فرضا نماز ده جزء هست یا ده جزئش را آورده ایم یا هیچ چیزش را نیاوردایم.

فرق بین اقل و اکثر استقلالی و اقل و اکثر ارتباطی:

این دو ملاکاً و غرضاً جدا هستند؛ در اقل و اکثر استقلالی روی تک تک جدا گانه حساب می شود، بطور مثال ماه رمضان 30 روز هست، اگر ده روزش را روزه گرفتیم و بیست روز روزه نگرفتیم، به اندازه ده روز پاداش میدهند و به اندازه بیست روز هم مجازات می کنند، دیگر نمی گویند چون بیست روز را انجام ندادی آن ده روز را حساب نمی کنیم. ملاکاً غرضاً اطاعتاً و امتثالاً، در اقل و اکثر استقلالی اطاعتش به هر مقداری هست که انجام دادیم.

در اقل و اکثر ارتباطی اطاعتش آن گاه هست که همه اجزاء را بیاوریم، اگر همه اجزاء را نیاوریم امتثال نکرده ایم؛ درست هست ارکان و غیرارکان داریم اما اگر سلام بر پیامبر را ریائاً آوردیم کل نماز باطل هست؛ در اقل و اکثر ارتباطی همه اجزاء یک بسته هستند.

(فالاقل و الاکثر قسمان، استقلالیٌ و ارتباطیٌ)

حکم اقل و اکثر استقلالی و ارتباطی:

در استقلالی روشن است و نیازی به بحث چندانی ندارد؛ در اقل و اکثر استقلالی احتیاط چه بسا مستحباً باشد ولی واجباً نیست، نمی دانیم 4 نماز قضا شده یا 5 تا، اینجا واجب نیست احتیاط کنیم و 5 نماز را قضا کنیم اما اگر احتیاطا 5 نماز خواندیم اشکالی ندارد.

مثال دیگر. زیر دوش در حال غسل کردن هستیم و موقع خارج شدن شک داریم که جزئی انجام شده یا نه استحباباً یک بار دیگر غسل می کنیم (البته استحباب هم مرز دارد و آن مرز وسواس هست، اگر دیدیم با امر استحباب وسواسی می شویم واجب است که این احتیاط را ترک کنیم، چون وسواس من الشیطان).

پس در اقل و اکثر استقلالی احتیاط وجوباً راه ندارد چون شک، در اصل تکلیف هست نه در مکلف به؛ اگر شک در اصل تکلیف داریم در چنین جایی رُفع ما لا یعلمون. مثلا یقین دارم که 4 نماز نخواندم، اینجا مکلف به روشن هست، شک دارم که پنجمی را هم نخواندم یا خواندم، اینجا شک بدوی هست و در شک بدوی حکم برائت است.

هذا کله در اقل و اکثر استقلالی.

یقع الکلام فی الاقل و الاکثر الارتباطیان:

این هم بر دو قسم است:

قسم اول: شک در اجزاء هست مانند اجزاء نماز.

قسم دوم: شک در شرایط هست مانند کالاستقبال و الطهارة

پس در اقل و اکثر ارتباطی گاه شک در اجزاء هست و گاه شک در شرائط هست؛ در هر کدام از این دو سه نظریه هست:

سه نظریه در شک در اجزاء:

نظریه اول: برائت جاری می کنیم، شک می کنیم آیا جلسه استراحت (بعد از سجده دوم) در نماز واجب هست یا نه؟، اهل سنت واجب نمی دانند، در ایام حج حجاج ممکن است شک کنند که آیا واجب است یا واجب نیست(البته شیعه شک در وجوب جلسه استراحت ندارد و باید در حد اینکه مسمی صدق کند بنشیند)؛ این نماز اعاده دارد یا ندارد؛ طبق فتوای امام اعاده لازم ندارد و می توان به همان اکتفا کرد.

یا اگر شک کردیم آیا استعاذه قبل از سوره حمد واجب است یا واجب نیست، یک نظر این است که رُفع ما لا یعلمون، اینجا می توان برائت جاری کرد و رد شد.

نظریه دوم: احتیاط باید کرد؛ می گویند اگر در جزئی شک کردیم باید احتیاط کنیم چون شک در مکلف به است، نمی دانیم که آیا جلسه استراحت واجب است یا نیست (فرض هم این است که حرام نیست) اینجا احتیاط کند و بنشیند.

یا در حج ، رمی جمرات را می توان از طبقه دوم انجام داد یا نه؟ یا سعی صفا و مروه از طبقه دوم جایز هست یا نیست؟ یا همینطور طواف، از طبقه دوم جایز هست یا جایز نیست؟

اگر می شود احتیاط کرد و می توان در طبقه اول انجام داد، در طبقه پایین رمی جمره بکنیم، یا در طبقه پایین سعی صفا و مروه یا طواف کنیم.

فعلی هذا یک نظریه این است که اینجا احتیاط واجب است.

نظریه سوم: تفصیل می دهیم.

 


logo