1404/02/14
بسم الله الرحمن الرحیم
روایات ادله عدم تنجز علم اجمالی در شبهه غیرمحصوره/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /روایات ادله عدم تنجز علم اجمالی در شبهه غیرمحصوره
روایت: عن رسول الله (ص): يا أباذر! تعيش وحدك ، وتموت وحدك ، وتدخل الجنة وحدك ، يسعد بك قوم من أهل العراق يتولون غسلك وكفنك ودفنك؛ يا أباذر! لا تسأل بكفك شيئا وإن أتاك شيء فاقبله.[1]
تنها زندگی می گنی تنها می میریری و تنها وارد بهشت می شوی، کسانی از اهل عراق افتخار می کنند که متولی غسل و کفن و دفن کردن تو شوند (مالک اشتر تجهیزش کرد) یا اباذر، گدایی نکن ولی اگر خواستند به شما هدیه ای بدهند بپذیر.
خلاصه:
آیا علم اجمالی در شبهه غیرمحصوره منجز هست یا منجز نیست؟
اجماع اقامه شده بود که منجز نیست، بناء عقلا بر این بود که منجز نیست، گفته شد در اینجا مهم روایات باب هست که 4 طایفه روایت بود:
طایفه اول: روایات جبن بود که هم خوانده شد و هم تحلیل، حداقلش این است که این روایات در حد استفاضه است و خبر واحد نیست.
طایفه دوم: روایاتی که می گوید با عامل ظالم (کارمند طاغوت) اهل معامله باشید و به جرم این که او طاغوتی است پس همه اموالش حرام است، معامله با او را قطع نکنید.
این طایفه دوم از روایات در جلد 17 وسائل ص 218 باب 52، ح 1، 3، 5، 4 و باب 53 ح2 و 3:
(این روایات را برای این میخوانیم که بگوییم شبهه غیرمحصوره وجوب اجتناب ندارد)
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ(شیخ طوسی) بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ سَعِيدٍ(سند شیخ به او صحیح است) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(محمدبن ابن ابی عمیر، ثقه، از مشایخ الثقات هست) عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ(ثقه، امام کاظم جمله این در رابطه با او دارد که معتقدیم این جمله تجلیل است یعنی در دلم بزرگ است، برخی لثقیل علی الفؤاد را نقطه ضعف گرفتند چون اسمش اسم ابن ملجم است و اسم پدرش اسم حجاج است و تداعی کننده دو خبیث هست، پاسخ دادیم که اسم این جنایتکاران علم برای آنها نشده بود، در ثانی ائمه با اسم کاری ندارند، واینکه رمی به کیسانیه داده شده راجع به همه اصحاب ائمه یک چیزی نسبت داده اند حتی به زراره،… چه بسا بخشی از اینها را خود ائمه گفته اند تا دست از سر اینها بردارند و برخی هم ساختگی است) قَالَ: قَالَ لِي أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا لَكَ لاَ تَدْخُلُ مَعَ عَلِيٍّ فِي شِرَاءِ اَلطَّعَامِ إِنِّي أَظُنُّكَ ضَيِّقاً قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ فَإِنْ شِئْتَ وَسَّعْتَ عَلَيَّ قَالَ اِشْتَرِهِ.[2]
حضرت فرمود: با علی بن یقطین چرا معامله نمی کنی؟ احساس می کنم که در تنگنا قرار داری (فکر می کنی درآمد علی از جوایز و اموال بنی العباس هست و حرام است) عرض کردم بله، اگر بفرمایید امر ولایی تان روی سر بنده هست، فرمود با علی بن یقطین معامله کن.
این روایت دو تحلیل دارد:
یک. علی بن یقطین عامل ظالم است و معلوم نیست همه اموالش از آنها باشد بلکه اموال حلال هم دارد.
دو. این استناد به این دلیل است، ولی با اطمینان می گوییم این قصه امر ولایی است، به قرینه اینکه فَإِنْ شِئْتَ وَسَّعْتَ عَلَيَّ، اگر می خواهید در تنگنا نباشم امر بفرمایید، از امام دستور ولایی گرفته، چون شبهه غلط اندازی هست.
نکته: علی بن یقطین متوجه حرام بوده، و از اموال حرامشان استفاده نمی کرده، فاجترِح ممکن است امر ولایی باشد و ممکن است که امام یک تاییدی از اموال علی بن یقطین کرده باشد، و می خواهند بگویند حساب او جداست، چون هر سال چندین شیعه را به حج می فرستاد، عامل نفوذی امام کاظم بود، پس فاجترح این احتمال هم هست که امام اطمینان دارد که حرام در اموال او نیست، فعلی هذا با این روایت نمی شود تنجز را از شبهه غیرمحصوره برداشت حداقل احتمال هست و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.
وَ(اسناد شیخ به حسین بن سعید) عَنْهُ(حسین بن سعید) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ(الثمالی، پسر ابوحمزه هست، ابوحمزه در زمانش مانند لقمان یا سلمان بود، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم را درک کرد، و در این مدت بر صراط مستقیم بوده و پدر سه شهید، چه بسا برخی از اینها در رکاب زید به شهادت رسیده باشند، جامع الرواة هم ثقةٌ فاضلٌ دارد) عَنْ رَجُلٍ(روایت مرسله شد؛ اگر بگوییم ابن ابی عمیر چون روایت را نقل می کند درست هست پاسخ می دهیم اگر ابن ابی عمیر بی واسطه نقل کند درست است نه با واسطه، محمدبن ابی حمزه مانند زراره نیست که از هر کسی نقل نکند) قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَشْتَرِي اَلطَّعَامَ فَيَجِيئُنِي مَنْ يَتَظَلَّمُ وَ يَقُولُ ظَلَمَنِي فَقَالَ اِشْتَرِهِ. [3]
می گوید من گندم خریدم یکی از کشاورزان گفت این ها را به زور از من گرفته اند، فرمود بخر.
از حیث سند این روایت خوبی است ، لااقل اطلاقش شبهه محصوره و غیرمحصوره را می گیرد، اگر شبهه محصوره باشد یعنی علم اجمالی دارم که تمام ثروتش از این حقوق است و از این جوائز، این علم اجمالی است و حرام است و یجب الاجتناب اما شبهه غیرمحصوره هم هست که اموال زیادی او دارد که یکی اش از طرف طاغوت است و الا اموال حلالی هم دارد . بنابراین بالاطلاق شامل شبهه غیرمحصوره می شود.
اشکال: در روایت می گوید این گندم را از من به زور گرفته .
پاسخ: این گندم را نمی گوید، بلکه می گوید این کارگزار به من زور گفته، نه اینکه همین گندم را از من به زور گرفته باشد، به دلیل اینکه امام فرمود اشتره، چون دلیلی ندارید که این گندم همان گندمی باشد که به زور گرفته شده است نه اینکه امام فرموده باشد بخر ولو اینکه همین گندم را به زور از او گرفته باشد، نباید اینگونه معصوم را معرفی کرد.
تصویر امام این است که از کجا این گندم همان گندم ها بوده است شبهه غیرمحصوره هست. این گندم معلوم نیست همان گندم باشد.
مسئلة: اگر جایی دعوت شدیم که میزبان اهل حساب سال نیست می توان از غذای او خورد؟ بله، به دلیل شبهه غیرمحصوره ، اینطور نیست که به تمام اموالش خمس و زکات تعلق باشد، چه بسا مالی را استفاده کرده باشد که به آن خمس تعلق نگرفته باشد.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ: مِثْلَه ؛ اینجا در پاورقی داردلم نعثر عليه في التهذيب المطبوع؛ در تهذیب این روایت محمدبن ابی حمزه هست:
عَنْهُ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَشْتَرِي اَلطَّعَامَ فَيَجِيئُنِي مَنْ يَتَظَلَّمُ فَيَقُولُ ظَلَمُونِي فَقَالَ «اِشْتَرِهِ». [4]
پاورقی درست گفته، دیگر ما عین این روایت را نداریم؛ بله ابن محبوب عن العباس(عباس بن معروف خرّبوذ هست) عن الحسن عن زرعه عن سماعه، اما اینکه این روایت از محمد بن علی بن محبوب باشد لم نعثر و درست هم هست.