1404/02/07
بسم الله الرحمن الرحیم
شبهه غیرمحصوره/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /شبهه غیرمحصوره
روایت: عن رسول الله (ص): قلت : يا رسول الله زدني؟ قال صلىاللهعليهوآله : إياك وكثرة الضحك ، فإنه يميت القلب ويذهب بنور الوجه. قلت : يا رسول الله زدني؟ قال صلىاللهعليهوآله : انظر إلى من هو تحتك ولا تنظر إلى من هو فوقك ، فإنه أجدر أن لا تزدري نعمة الله عليك.[1]
یا رسول الله بیشتر نصیحت کنید؛ فرمود از خنده زیاد بپرهیز که باعث مردن دل می شود و نور صورت را میبرد، عرض کردم باز هم مرا نصیحت کنید؛ فرمود: به پایین تر از خودت نگاه کن نه به بالاتر از خود، اگر اینطور شد این سبب می شود که شاکر خدا باشی.
خلاصه:
گفته شد که شبهه تحریمیه دو صورت دارد: گاهی شبهه محصوره هست و گاهی شبهه غیرمحصوره هست، در شبهه غیرمحصوره دو بحث هست، یک بحث این است که شبهه غیرمحصوره چیست؟
تعریف الشبهة غیر المحصوره، بحث دوم اینکه آیا علم اجمالی در شبهه غیرمحصوره منجز هست یا منجز نیست؟
جلسه گذشته در تعریف شبهه غیرمحصوره بیان شد که امر عرفی است، عرف گاه شبهه ای را محصوره می داند و گاه نمی داند.
ان قلت: عرف منضبط نیست کما قال به المحقق الاردبیلی.
قلت: عرف یک چارچوبه نانوشته دارد، یک فرد مشخصی هست،مثلا سه عدد محصوره می داند و صد عدد غیر محصور می داند، بین اینها را هم عرف لحاظ می کند که به کدام نزدیک تر است؛ در کتب ما بیش از 450 بار استناد به عرف شده است، بخصوص در معاملات، بنابراین تعاریف دیگری که گفته شده یرجع الی العرف.
سیدمحمد طباطبایی در مدارک (نوه شهید ثانی) گفته است که شبهه غیرمحصوره آنی هست که شمردنش عسر دارد، یعسر عدّه لاما امتنع عدّه، ممتنع نیست، مثال را می برند روی هزار، می گویند عدد هزار یعسر عدّه، فلذا اگر یک شاة از هزار شاة غصبی باشد، می گویند شبهه غیر محصوره است.
اشکال شده است به اینکه شما که می گویید یعسر عدّه، بعضی جاها شماره هزارتا سخت است مثلا در یک ساعت نمی شود هزار گوسفند را شمرد، اما در یک روز عسری پیش نمی آید بنابراین هیچ ضابطه ای نیست که ما بر اساس آن ضابطه عمل کنیم.
برخی از بزرگان فی زمانٍ قصیر را اضافه کرده اند یعنی در یک زمان کم یعسر عدّه و در زمان زیاد لا یعسر عدّه، که هزار را اگر جایی قابل شمارش بود از غیر محصوره بودن در بیاورند و نقض کردند یک دانه گندم در بین یک میلیون دانه، عرف آن را شبهه محصوره می داند.
شیخ در این شبهه غیرمحصوره یک نظریه دارند و آن این است که: اگر شبهه بگونه ای بود که عقلا به آن اعتنا نمی کنند این شبهه شبهه غیرمحصوره است، گاهی شبهه شبهه ای است که عقلا به آن اعتنا می کنند بعد مثالی که می زنند این است: اگر مولایی به عبدش بگوید با زید رفیق نشو، در این روستا این همه آدم هست و من از کجا بدانم زید چه کسی است؟ اگر اتفاقا او با کسی رفیق شد و او زید در آمد او را ملامت نمی کنند، چون نمی شناختش.
عبارت شیخ: ويمكن أن يقال - بملاحظة ما ذكرنا في الوجه الخامس -: إن غير المحصور ما بلغ كثرة الوقائع المحتملة للتحريم إلى حيث لا يعتني العقلاء بالعلم الإجمالي الحاصل فيها، ألا ترى(دقت کن در این مطلب): أنه لو نهى المولى عبده عن المعاملة مع زيد فعامل العبد مع واحد من أهل قرية كبيرة يعلم بوجود زيد فيها[2] (می داند که یک زیدی در بین اینها هست، ولی انسانها زیاد هستند، و آمد معامله کرد، ولو تصادفا زید باشد ملامت نمی شود)، لم يكن ملوما وإن صادف زيدا؟
پس ملاک آن است که کثرت اطراف به گونه ای باشد که عقلا به احتمالش چندان بها نمی دهند.
آقا ضیاء عراقی شاگرد آخوند هم همین نظر را انتخاب کرده اند:
فالاولى " ان يقال في تحديد كون الشبهة غير محصورة ان الضابط فيها هو بلوغ الاطراف في الكثرة بمثابة توجب ضعف احتمال وجود الحرام في كل واحد من الاطراف بحيث إذا لو خط كل واحد منها منفردا عن البقية يحصل الاطمينان بعدم وجود الحرام فيه الملازم للاطمينان بكون الحرام المعلوم في بقية الاطراف…[3]
آقای نائینی در فوائد الاصول اشکال گرفته اند بر این نظریه شیخ و آقاضیاء:
اولا این احاله به امر مجهول هست، شما میگویید اگر طرف شبهه بگونه ای بود که موهوم بود لکثرة الاطراف ، خوب وهم چقدر است؟ 20% هم وهم است 49% وهم است و نمی توانیم به این مطلب توقف کنیم.
ثانیا اگر یک طرف موهوم شد اجتناب دیگر لازم نیست؟ اجتناب بازهم لازم است، مثلا دو تا ظرف دارد، در ظرف شماره یک 90% احتمال میدهد نجس شده و در ظرف شماره دو 10% اینجا هم باید اجتناب کرد پس موهومیت ملاک نیست.
تعاریف دیگری هم گفته شده است.
گفته اند شبهه غیرمحصوره آنی است که یعسر موافقته القطعیه، می گوییم اگر پای عسر به میان می آید دیگر چرا شبهه غیرمحصوره را مطرح می کنید خود عسر عنوانٍ من العناوین.
برخی دیگر گفته اند میزان در شبهه غیرمحصوره آنجایی است که مکلف توان مخالفت قطعیه اش را ندارد (در موافقت قطعیه نه، اما مخالفت قطعیه اش را ندارد) مثلا در شیر یک لبنیاتی موش افتاده، در بین هزار لبنیاتی، اینجا قطعا نمی تواند مخالفت قطعیه کند.
به نظر می رسد یعسر الموافقة القطعیه، یعسر المخالفة القطعیه و یعسر عدّها و همه اینها برمی گردد به عرف، شبهه غیرمحصوره شبهه عرفیه است.
از همینجا بحث را به اینجا می بریم که من الوسواسی (وسواسی خودش را وسواسی نمی داند)
اگر متعارف عدم اعتنا به چیزی باشد و او اعتنا کند این وسواس است؛ اگر کسی بیش از اندازه در طهارت و نجاست شک کرد وسواسی است .
یا منظور از کثیر الشک چیست؟ این عرفی است نه اینکه آیه و روایت داشته باشیم. عرف در بی ضابطه بودنش ضابطه دارد و یک قرارداد نانوشته است بنابراین در شبهه غیرمحصوره با تعاریفی گفته شد ، گفتیم اولا نمی شود تعریف کرد که شبهه محصوره و غیرمحصوره چیست چون اگر مفاهیم روشن را بخواهیم تعریف کنیم دوری می شود مثل وجود.
از شبهه غیر محصوره به این طریق بیرون می آییم، که شبهه ای که عرف غیره محصوره اش می داند نه عرف حوزوی ، چون شک اختصاصی به متدینین ندارد، برخی مقید به بستن درب منزل هستند ولی گاهی چند بار شک می کنند ، پس غیر متشرعه هم گاهی شک پیدا می کنند.
از این بحث بیرون می آییم؛ بحث بعدی این است که آیا علم اجمالی در شبهه غیرمحصوره منجز است یا منجز نیست.
به 5 الی 6 دلیل گفته اند علم اجمالی در شبهه غیرمحصوره منجز نیست.
دلیل اصلی عدم وجوب اجتناب در علم اجمالی در شبهه غیر محصوره چهار گروه روایات است که انشاءالله جلسه آینده مطرح می کنیم.