1404/01/16
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیه اول/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تنبیه اول
روایت: عن رسول الله (ص): يا أباذر! إن سرّك أن تكون أقوى الناس فتوكل على الله عزوجل. وإن سرك أن تكون أكرم الناس فاتق الله. وإن سرك أن تكون أغنى الناس فكن بما في يدالله عزوجل أوثق منك بما في يدك. [1]
اگر می خواهی نیرومندترین مردم باشی پس بر خدا توکل کن و اگر می خواهی نزد خدا گرامی ترین مردم باشی پس از خدا بترس و از نافرمانیش به پرهیز و اگر می خواهی غنی ترین مردم باشی پس به آنچه که نزد خدا هست، اطمینانت بیشتر باشد تا به آنچه نزد خودت هست.
خلاصه:
بحث پیرامون قاعده اشتغال بود؛ گفته شد که علم اجمالی کالعلم التفصیلی هست، هم در وجوب و هم در وجوب اجتناب.
سخن این بود که اگر ما مضطر به یک طرف شدیم آیا اجتناب از آن طرف لازم است یا نه؟
یک. احد المشتبهین لبن هست و طرف دیگرش آب هست، و او هم مضطر شد به شرب لبن (دکتر به او گفت مسموم شدی و باید شیر بنوشی).
دو. اگر مضطر به آب شد (عطش شدید داشت)
سه. آنجا که هر دو ظرف شیر هست و او به احدهمای نامعین (احدهمای مخیر) محتاج شد.
چهار. احد المشتبهین ماء هست و المشتبه الآخر ماء الرمان هست؛ اینجا گاه الی احدهما (به ماء یا به ماءالرمان عطش دارد)
پنج. اگر هر دو ماء یا هر دو ماء الرمان بود و او به احدهما مضطر شد.
شش. اگر یک طرف ماء بود و طرف دیگر خلّ (سرکه) بود.
این مثال ها زده شد، چون فقیهی مثال اینچنینی زده است، کسی که مضطر به ترک صلاة الی بعض الجهات شد، آن سه جهت دیگر هم باید ترک شود یا آورده شود. مثال این فقیه از محل بحث بیرون است چون شبهه ما شبهه تحریمیه است نه شبهه وجوبیه. (این مثال برای شبهه وجوبیه است)
فقیه دیگری مثال زده است که کسی دو ظرف دارد یک عذب فرات و ظرف دیگر ملحٌ اجاج، و او عطش پیدا کرد به عذب فرات نه ملح اجاج، چون ملح اجاج بر عطش می افزاید.
مطلب دوم: صور المسئله
اضطرار گاه الی احدهما المعین است، (مثلا مسموم شده و باید شیر بنوشد) و گاهی الی احدهمای غیر معین است (مثلا مسموم شده یا باید این لیوان شیر را بنوشد یا آن لیوان شیر را)
هر کدام از این دو حالت یا اضطرار قبل از علم اجمالی هست، (مثلا علم اجمالی ساعت 9 است و او ساعت 8 مضطر به آن شده) یا مقارن هست (یعنی ساعت 9 مضطر شدیم و در همان زمان هم علم اجمالی پیدا شد).
آنجا که اول علم اجمالی پیدا شد (ساعت 8 علم اجمالی به نجاست احد الانائین پیدا شد و ساعت 9 اضطرار پیدا شد)
پس صور ششگانه اینگونه قابل تصور هست؛ فعلینا اینکه حکم شش صورت را بیان کنیم.
یک. آنجا که اضطرار الی احدهمای معین هست (مثلا به شیر مضطر شده) و قبل از علم اجمالی هست (اضطرار ساعت 8 صبح به شیر پیدا کرده و ساعت 9 علم اجمالی پیدا کرد)؛
اقوال هم سه قول است: (قبل از بیان این صورت)
قول اول: قول آخوند در کفایه و فوائد الاصول: در همه این شش صورت اگر اضطرار پیدا شد آن طرف دیگر وجوب اجتناب ندارد؛ یعنی چه اضطرار قبل از علم اجمالی باشد و چه بعد علم اجمالی، و چه اضطرار الی احدهمای معین باشد یا اضطرار الی احدهمای مخیر باشد هر کدام باشد، یا همزمان باشد.
قول دوم: قول آخوند در حاشیه رسائل: اگر الی احدهمای مخیر باشد وجوب اجتناب دارد، اما اگر الی احدهمای معین باشد تفصیل می دهیم: در احدهمای معین آن طرف وجوب اجتناب دارد و در احدهمای مخیر طرف دیگر وجوب اجتناب ندارد.
قول سوم: قول شیخ : در اکثر این صور قائل به وجوب اجتناب شده است.
پس در صورت اول آنجا که اضطرار قبل از علم اجمالی و الی احدهمای معین باشد:
آخوند می گوید: اجتناب از آن دیگری لازم نیست، ساعت 8 صبح ما اضطرار به شیر پیدا کردیم، ساعت 9 صبح علم اجمالی پیدا کردیم، یا ظرف شیر نجس است یا ظرف آب یکی از این دو نجس است، ادعای لا خلاف دارند، شیخ هم قبول دارد که اینجا اجتناب از دیگری لازم نیست.
مدعا این است: اگر اضطرار قبل از علم اجمالی بود (ساعت 8 و ساعت 9 ) و اضطرار الی احدهمای معین بود اینجا اجتناب از آن ظرف آب لازم نیست؛ به این دلیل که: تنجز تکلیف با علم اجمالی سه شرط دارد:
شرط اول: اطراف شبهه محل ابتلای مکلف باشد (مثال محل ابتلا نبودن، نمی دانم این ظرف نجس است یا ظرفی که نزد ملک هند است، اینجا اجتناب از این ظرف لازم نیست چون محل ابتلا نیست و شبهه شبهه بدویه می شود)
شرط دوم: علم اجمالی دارای اثر باشد.
شرط سوم: مکلف به ارتکابش مضطر نباشد؛ به دلیل اینکه علم اجمالی آنگاه اثر دارد که در صورت نتیجه بخش باشد.
اینجا اگر آنچه نجس است انائی است که در آن لبن هست، اینجا اجتناب از او لازم نیست چون به آن مضطر هست (و داریم رُفع ما اضطروا الیه) و اگر آب باشد شبهه شبهه بدویه است، نمی دانیم که آیا نجس است یا نجس نیست. پس در این صورت تکلیف محدد است به اینکه مضطر نباشد، به عبارت دیگر در اینجا اصل توجه اجتنب عن النجس محل کلام است . نمی دانم اجتنب عن النجس به من متوجه شده است یا نشده است.
پس در آنجا که اول اضطرار آمده بعد علم اجمالی پیدا شده، در اینجا هم آخوند می گوید لا یجب الاجتناب عن الآخر هم شیخ انصاری می گوید که اجتناب لازم نیست.
در اینجا آخوند دو اشکال بر اساس مبنای خودشان مطرح کردند:
اشکال اول: چه اضطرار قبل از علم اجمالی باشد و چه اضطرار بعد از علم اجمالی باشد، در هر دو صورت اجتناب لازم نیست.
ان قلت: اجتنب عن النجس ساعت 9 متوجه من شده است، به چه دلیل این اجتنب عن النجس ساعت 10 نسبت به آب ندارم؟ (شمای آخوند می گویید آنجا که اضطرار بعد علم اجمالی هم باشد اجتناب لازم نیست و شیخ می گوید لازم است مبنایش هم این است که اجتنب عن النجس متوجه من شده است، الان من مضطر شده ام، ظرفی که شیر بوده رفته است، به من فقط نگفته بودند اجتنب از ظرفی که شیر هست، بلکه علم اجمالی گفته اجتنب از ماء و شیر، الان اجتنب از شیر برداشته شده روی چه حسابی اجتنب از آب هم برداشته شده باشد؟
جواب آخوند: اینجا اضطرار از حدود تکلیف است و این اجتنب مطلق نبوده است، بلکه محدود بوده است، (اجتنب عن النجس، از همان اول اجتنب عن النجس متوجه من نشده است، چون اضطرار آمده است و وقتی از همان اول متوجه من نشد، پس از اصل اجتنابی نیامده است، یعنی اجتنب عن النجسی نیامده است.
اشکال دوم: اگر دو اناء داشتم ، هر دو هم آب بودند، یقین پیدا کردم که یکی از اینها نجس شده و یکی از این دو ظرف روی زمین ریخت، و یکی باقی ماند، اجتناب از این باقیمانده لازم هست یا لازم نیست؟
همه می گویند لازم است ، روایت هم می گوید لازم است «یهریقهما جمیعا و یتیمم» آب را روی زمین بریز و از آن استفاده نکن!
چه فرق است بین اضطرار و علاقة الماء که آنجا می گویید اجتناب لازم است و اینجا می گویید اجتناب لازم نیست؟
جواب آخوند: اضطرار از حدود تکلیف است، ولکن وجود موضوع از حدود تکلیف نیست، چارچوبه درست نمی کند، آنجا از حدود تکلیف است و چارچوبه درست می کند یعنی به من می گوید اگر بعدا هم اضطرار آمد تکلیف بی تکلیف، اما نیامدند مرا مقید کنند به اینکه موضوع وجود داشته باشد؛ یکی که ریخت امر اجتنب آمد. اضطرار از حدود تکلیف است ولی وجوب الموضوع حدود تکلیف نیست، فلذا فرق است بین اضطرار و وجود الموضوع.