« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

دوران الامر بین المحذورین/أصالة التخيير /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة التخيير /دوران الامر بین المحذورین

 

روایت: عن رسول الله(ص): يا أباذر! إن من إجلال الله إكرام ذي الشيبة المسلم ، وإكرام حملة القرآن العاملين ، وإكرام السلطان المقسط. [1]

احترام پیرمرد مسلمان در حقیقت اکرام خداست، اکرام قاری عامل، مفسر عامل، اکرام حافظ قرآن اکرام به خداست، اکرام حاکم عادل اکرام خداست، (حاکم دیروز و حاکم امروز دست عنایت او بر سر ماست مصداق سلطان مقسط است، اکرامی هم که مردم از ایشان می کنند مصداق اکرام خداوند عزوجل هست. گرچه دستهای مرموز خارجی و داخلی این را نمی خواهند) ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا﴾[2] ، در ذیل این آیه روایتی هست که خدا کسی را که دوست دارد به فرشتگانش می گوید دوستش می دارم و فرشتگان محبت او را در دل دیگران قرار می دهند، و هر کس که تلاش کند او را مبغوض کند نمی تواند و اگر خدا از کسی بدش بیاید به فرشتگان می گوید از این فرد بدم می آید، آنها هم نفرت او را در دلها قرار میدهد و هر کار بکنند نمی توانند محبت او را دل دلها بکارند.

خلاصه:

سخن پیرامون دوران الامر بین المحذورین هست، آیا این تخییر بدوی است یا استمراری ؟

ما گفتیم این تخییر، بدوی هست نه استمراری، خلافاً للمحقق النائینی.

اشکال. اگر مخالفت قطعیه هست، موافقت قطعیه هم پیش می آید چرا ترجیح بلا مرجح میدهید.

پاسخ. موافقت قطعیه نیست چون باید در موافقت قطعیه نیت هم در او باشد ، فعلی هذا موافقت قطعیه در اینجا حاصل نیست. سلمنا که این واجب توصلی باشد، نه تعبدی که نیت لازم داشته باشد، از مجموع ادله استفاده می شود که ترک شبهه ، ارجح است از فعل مشتبه؛ اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات.

اشکال این بود که اینجا مخالفت قطعیه می شود و از طرف دیگر موافقت قطعیه هم می شود.

بحث بعدی در اینجا این است که محتمل اهمیة ترجیح دارد یا نه؟ (دوران الامر بین المحذورین است در واجب توصلی)

گاهی اهمیت در احتمال است و گاه اهمیت در محتمل هست؛ یعنی دو طرف داریم، در یک طرفش احتمال وجوب یا احتمال حرمت با شواهد و قرائن ترجیح دارد.

صورت دوم آن جایی است که احتمال مساوی است اما محتمل یک طرف قوی تر است. اذا دار الامر بین اینکه یکی از این دو انسان را می توانیم نجات بدهیم، دلیل انقذ الغریق در هر دو مساوی است اما احتمال می دهیم یکی از اینها امام باشد، اینجا درست است که انقذ الغریق شماره یک را داریم و انقذ غریق شماره دو، اما نجات کسی که امام هست محتمل قوی هست.(البته این مثال برای تزاحم هست نه دوران الامر اما چون می خواستیم فرق بین احتمال و محتمل را مثال بزنیم این را بیان کردیم)

اما مثال : من یک دلیل دارم بر اینکه این محقون الدم را نکشم، دلیل دیگر دارم که این محدور الدم را باید کشت. اینجا دوران الامر بین محذورین است بکش یا نکش. (برای محتمل آن مثال زده شد و برای محذورین این مسئله محقون الدم و محدور الدم). پس فرق بین قوة الاحتمال و قوة المحتمل بیان شد.

از بیانات آخوند استفاده می شود که چه اقوی احتمالا باشد و چه اقوی محتملا باشد ترجیح دارد.

ولا يذهب عليك أنّ استقلال العقل بالتخيير [3] إنّما هو فيما لا يحتمل الترجيح في أحدهما على التعيين(این ترجیح فی احدهما، یا ترجیح احتمالا یا ترجیح محتملا؟این عبارت آخوند هم ترجیح احتمالی را می گوید و هم ترجیح محتملا را می گوید). ومع احتماله لا يبعد دعوى استقلاله بتعيّنه(در نسخه بدل بتعیینه دارد) ، كما هو الحال في دوران الأمر بين التخيير والتعيين في غير المقام. ولكنّ الترجيح(این عبارت احتمال ترجیح محتمل را می دهد) إنّما يكون لشدّة الطلب في أحدهما(یعنی قوت محتمل) وزيادته على الطلب في الآخر بما لا يجوزُ الإخلال بها في صورة المزاحمة ، ووجب الترجيح بها. وكذا وجب ترجيح احتمال ذي المزيّة في صورة الدوران(واجب است احتمال ترجیح ذی المزیه در صورت دوران الامر بین المحذورین).

پس اینکه به آخوند نسبت بدهیم که او گفته است ترجیح بدهید محتمل قوی را، از عبارتشان استفاده نمی شود، از عبارتش استفاده میشود که محتمل الاهمیه را ترجیح بده، چه این محتمل، احتمالا باشد یا محتملاً باشد.

به دو دلیل:

دلیل اول. آنکه این قاعده عقلیه هست، در کل موارد تعیین و تخییر. عقل می گوید دیگر آیه و روایت نمی خواهد. ما هستیم و این دو، اما این گزینه شماره دو احتمال خواستنش زیاد است ، احتمال محقون الدم بیشتر از محدور الدم هست. شارع مقدس در کل دوران الامر بین المحذورین حِقن الدماء را بیشتر دیده، یا آن دلیلی که می گوید وجوب اقوی هست از دلیلی که می گوید حرمت.

امام خمینی می فرماید: اینجا که می توانیم برائت جاری کنیم چرا در خصوصیتش نتوانیم برائت جاری کنیم؟ می گوییم برائت از وجوب و برائت از حرمت، وقتی برائت می توانیم جاری کنیم دیگر اینکه بگوییم این احتمال قوی تر است یا آن احتمال معنایی ندارد.

استاد: عرض ما به امام بزرگ این است که فرض این است که اینجا برائت نمی توانیم جاری کنیم که سراغ تخییر آمدیم؛ بله اگر می شد برائت جاری کنیم حرف شما را می پذیرفتیم اما فرض این است که اینجا ما هستیم و تخییر.

دلیل دوم. دلیل دومی که آخوند آوردند، قیاس مفروض (یعنی دوران الامر بین المحذورین) به متزاحمین است:

ولكنّ الترجيح إنّما يكون لشدّة الطلب في أحدهما وزيادته على الطلب في الآخر بما لا يجوزُ الإخلال بها في صورة المزاحمة …[4]

شما چطور در باب تزاحم ترجیح می دهید احتمال را؟ (آن مثالی که در مورد امام معصوم گفتیم اینجا جاری می شود) من می بینم دونفر در حال غرق شدن هستند، یکی انسان معمولی و دیگری هم امام هست؛ معلوم است امام تاثیرش بیشتر هست . اینجا می گوییم احتمال اهمیت امام اینجا متعیّن است، در دوران الامر بین المحذورین هم اینچنین است، احتمال بدهیم یک طرف را (وجوب یا حرمت را).

اشکال: آقای خویی در مصباح الاصول اینجا چنین مچ آخوند را می گیرند و می گویند: در متزاحمین فرض این است که هر دو ملاک دارند، اما در دوران الامر بین المحذورین ملاک تقدیری است (یا این ملاک دارد یا آن).

استاد. به ایشان می گوییم که مطلبی که گفتید درست است که فرق است بین متزاحمین و محذورین؛ اما چرا در متزاحمین احتمالِ ترجیح هم نیست؟ (سوال اساسی اینجاست که چرا؟)

چون العقل یحکم بذلک، عین این حرف در اینجا هم هست، در دوران الامر بین المحذورین هم عقل ترجیح می دهد ذوالمزیة را چه احتمالا و چه محتملاً عقل ترجیحش می دهد.

خلاصه. فرمایش آقای خویی در رابطه با فرق بین تزاحم و تعارض را پذیرفتیم، اما شما نگفتید چرا در تزاحم که قبول دارید ذی المزیه ترجیح دارد؟ به عبارت دیگر، عقل در باب تزاحم بدست آورده ، فعلی هذا به چه ملاکی در تزاحم گفتید ذی المزیة مقدم است؟

با عقل، می گوییم همان عقل اینجا هم می آید، عقل اینجا می گوید من مخیرم، اما اگر این را امتثال کنم 51% است و دیگری 49% است ، عقل در اینجا می گوید 51% را مقدم کن.

فردا آخرین بحث تخییر است؛ تا الان ما واجبین یا واجب و حرام توصلی را بحث کردیم، فردا آنجا که احدهما تعبدی باشد را بحث می کنیم مانند صلاة المرأة فی الاستظهار را بحث می کنیم.

 


logo