« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

دوران الامر بین المحذرین/أصالة التخيير /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة التخيير /دوران الامر بین المحذرین

 

روایت: عن رسول الله: یا اباذر: كفى بالمرء كذبا أن يُحدّث بكل ما يسمع. [1]

دو دروغ داریم، یکی دروغ واقعی و یک دروغ حکمی، دروغ واقعی مثل اینکه الان که روز است بگوییم الان شب است، یک دروغی هم داریم که دروغ حکمی هست واقعی نیست، دروغ حکمی آن است که انسان شایعات را پخش کند، ان یُحدّث بکل ما یسمع، هرچه به گوشش خورد را بیان کند، در دروغگویی انسان همین بس که هرچه شنید را بدون حساب و کتاب بگوید.

خلاصه:

در دوران الامر بین المحذورین که کان الواجبُ توصلیاً حکم چیست؟

شش نظریه داده شده است:

نظریه اول: اینکه اصول منفی ثابت می شود و اصول مثبت ثابت نمی شود؛ برائت نقلی آری ، برائت عقلی آری اما اصالة الاباحه و اصالة التخییر نه.

نظریه دوم: الاخذ باحدهما تعییناً؛ چون دفع المفسدة اولی من جلب المنفعه.

این راهم جواب دادیم و گفتیم که اولا بعضی از جاها، جلب المنفعه اولی هست، مثل نجات نفس محترمه، و ثانیاً و دفع المفسدة اولی من جلب المنفعه برای جایی است که هر دو ملاک داشته باشند اما جایی که یکی ملاک دارد سخن از دفع المفسده اولی من جلب المنفعه نیست.

نظریه سوم: الاخذ باحدهما تخییراً .

گفته شد الاخذ باحدهما تخییرا ، جایی است که ملاک حجیت در هر دو باشد ، هم این حجت باشد هم آن، کما فی الخبرین المتعارضین؛ اما اینجا یکی حجت است نه هر دو، به عبارت دیگر اینجا قیاس است و لیس فی مذهبنا قیاس.

مرحوم نائینی گفته است که اینجا تخییر تکوینی است، نه تخییر شرعی واقعی است نه تخییر شرعی ظاهری است و نه تخییر عقلی است و التخییر هنا تکوینیٌ.

نفی ای در کلام نائینی هست، که تخییر شرعی واقعی و تخییر شرعی ظاهری نیست تخییر عقلی هم نیست بلکه تخییر تکوینی است چون یا انجام می دهیم یا انجام نمی دهیم؛ این تخییر تکوینی هست.

لکن به نظر می رسد این کلام مرحوم نائینی فیه نظرٌ.

اولا ما پنج نوع تخییر داریم.

یک. تخییر شرعی واقعی مانند خصال کفاره.

دو. تخییر شرعی ظاهری مانند تخییر بین دو خبر در تعارض خبرین.

سه. تخییر عقلی.

چهار. تخییر تکوینیٌ، که نائینی گفتند.

پنج . تخییر شرعیٌ فی مسئلةٍ فرعیه؛ تخییر در مسئله فرعیه تخییر فقهیٌ، مثل همینجا؛ اینجا سخن این است که مجتهد به چه چیزی حکم کند، در این دوران الامر بین المحذورین، حکمٌ شرعیٌ فقهیٌ که بگوید احدهما، این غیر شرعیٌ ظاهریٌ هست. تخییرٌ فی مسئلة الفقهیةٍ این مسئله فقهیه، ولی تخییرٌ شرعیٌ ظاهریٌ ، این تخییرٌ فی مسئلةٍ اصولیه.

نقد اول: بنابراین اولین نقد ما بر مرحوم نائینی این است که شما فرمودید در تخییر شرعی واقعی و در تخییر شرعی ظاهری هدف سوق المکلف الی المجعول هست، به شما می گوییم هدف همه جا این نیست، گاهی هدف این است که مجتهد بتواند حکم صادر کند و اینجا حکم به تخییر صادر می کند. پس اینکه همه جا حکم به تخییر برای سوق به مجعول هست اول الکلام هست؛ و تخییر علی خمسة اقسامٍ.

نقد دوم: اینکه گفتید تخییر عقلی برای جایی است که هر دو ملاک داشته باشند، اگر یکی ملاک داشته باشد این جای تخییر عقلی نیست، ما از شما سوال می کنیم: کسی که در یک مقطعی قرار گرفته است که نمی داند طریق شماره یک، راه است یا طریق شماره دو، فقط می داند یک راه او را به مقصد می رساند ، از شما سوال می پرسیم اینجا عقل تخییر می گوید یا عقل اینجا تخییر نمی گوید؟ به عبارت دیگر اینجا 50% ، 50% هست، یقین هم داریم که یک راه است که ما را به مقصد می رساند نه هر دو راه، پس اینکه شما می گویید تخییر عقلی، در جایی است که هر دو ملاک داشته باشد مانند تزاحم، در تزاحم هر دو ملاک دارد.

یا یک مثال دیگر که واقعی هم هست، شورای نگهبان تشخیص می دهد که این حکمی را که مجلس تصویب کرده اند خلاف شرع است، به مجلس می رود و مجلس بر این حکم خلاف شرع اصرار می کنند ، اینجا این حکم به مجمع تشخیص ارجاع داده می شود که از جهت قانونی فقهای شورای نگهبان هم بایستی در مجمع هم باشند، مجمع تشخیص حلیت و حرمت را نمی گوید چون حلیت و حرمت کار شورای نگهبان است، مجمع تشخیص اینها می گویند درست است که خلاف شرع است لکن چاره ای نداریم و باید تصویب کنیم. این تشکیلات را امام به وجود آورد و اینها مشاوران رهبری هستند، نظری را می دهند و آن نظر به آقا داده می شود، اینجا تزاحم است، از یک طرف ما هستیم و حکم شرعی و از یک طرف دیگر می بینیم اگر این حکم شرعی را اجرا کنیم می بینیم مشکلی پیدا می شود. اینجا یک گروه سومی پیدا شده است.

پس در تزاحم هر دو ملاک دارد، اینجا تخییر عقلی است ولی تنها اینجا نیست در موردی هم که یقین داریم احدهما ملاک دارد مثل مثالی که بیان شد ، اینجا عقل می گوید تخییر؛ پس اینکه شما می گویید هر دو باید ملاک داشته باشد این اول الکلام است.

امروز روز ولادت سالار شهیدان اباعبدالله الحسین است.

ما چهار حادثه در تاریخ اسلام داریم که اینها اسلام را نگه داشته است.

یک. حادثه بزرگ مبعث، ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[2] حادثه بسیار بزرگی برای بشریت است.

دو. حادثه غدیر، حادثه ای که متواتر هم هست. سندش 11 جلد الغدیر علامه امینی هست، علامه این کتاب را نوشتند برای اثبات تواتر حدیث غدیر. از قرن اول شروع کرده تا قرن سیزدهم. ده هزار جلد مصدر الغدیر است. تردیدی نیست که این کتاب با عنایت اهل بیت نوشته شده است. در جاهایی که علامه به بن بست می خورد خود امیرالمومنین کمک می کرد. به عنوان مثال ایشان می خواست مناقب امیرالمومنین را از کتاب ربیع الابرار زمخشری در بیاورد، به اینجا رسید که این کتاب را عالمی در نجف داشته و فوت شده، پیش وراث رسید و از آنها درخواست کردند که یک شب این کتاب را امانت بدهند، ولی ندادند، گفتند یک شب پس بگذارید من مهمان شما باشم و در کتابخانه استفاده کنم که گفتند نه، علامه در حرم حضرت گریه کردند و گفتند من برای شما می نویسم، حضرت به او رساند که شما الان به کربلا برو ، مشکلت حل می شود. نیمه شب راه افتادند سمت کربلا، اذان صبح به حرم امام حسین رسیدم، نماز خواندم یک طلبه ای به من گفت شما آقای امینی هستید، بله، افتخار میدید صبحانه به منزل ما بیایید، همراهش علامه به منزل رفت. طلبه گفت من می روم نان تهیه کنم شما این بقچه را تورق کنید تا برگردم. علامه بقچه را باز کرد اولین کتاب که برداشتم نسخه خطی ربیع الابرار زمخشری بود گریه ام گرفت. صاحبخانه گفت چرا گریه می کنید قصه را گفتم. گفت من با هر نسخه خطی می توانم یک خانه بخرم اما چون مولا تو را به من حواله داده این را هدیه به شما می کنم.

سه. حادثه عاشورا، که اگر عاشورا نبود خبری از غدیر و اسلام نمی ماند. حسین منی و انا من حسین؛ اصلا اسلام مدیون امام حسین است. در هر مناسبتی می گویند بگویید حسین. در شب قدر، نیمه شعبان در ... چون بدانید دینمان مدیون ابی عبدالله است.

چهار. حادثه مهدویت ، مهدویت بعثت ، غدیر و عاشورا را تکمیل می کند.

دویست و پنجاه آیه قرآن تاویل به حضرت مهدی شده، معجم الاحادیث الامام المهدی . یک جلدش به آیات اختصاص داده شده، 500 روایت از پیامبر در مورد مهدویت هست خصوصیات مهدویت، 2000 روایت راجع به مهدویت دارد. معرفی سه کتاب بسیار نافع در حوزه مهدویت:

معجم الاحادیث الامام مهدی (8 جلد) ، دانشنامه امام مهدی (ده جلد نوشته مرحوم ری شهری) منتخب الاثر (سه جلد آیت الله صافی)

ما بایستی مهدویت را به شدت بزرگ بدانیم، در گذشته جشن های مهدویت خیلی شکوه و عظمت داشت، در هر کوچه و برزنی ایام نیمه شعبان را جشن می گرفتند ولی متاسفانه امروزه این جشن ها کمرنگ تر شده است.

روزی که بشر عصاره شر گردد دین و هدف و شرافتش زر گردد

از بهر نجات خلق آید مهدی از یمن وجود او ورق برگردد.

انشاء الله این چهار حادثه مهم را بزرگ بدانیم.


logo