« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

دوران الامر بین الوجوب و الحرمه/أصالة التخيير /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة التخيير /دوران الامر بین الوجوب و الحرمه

 

روایت: عن رسول الله (ص): یا اباذر! إن الله عزوجل عند لسان كل قائل [1] ، فليتق الله امرؤ وليعلم ما يقول.

هر کس حرف می زند خدا آنجا حاضر است، تقوا پیشه کنید حرفی را که علم دارید بزنید و حرفی را که علم به آن ندارید نزنید.

خلاصه:

سخن این بود که در دوران الامر بین المحذورین آنجا که واجب ، واجب توصلی باشد چه کنیم؟

گفته شد اینجا حداقل 6 نظریه هست:

نظریه اول: اینکه در هر دو برائت جاری می کنیم؛ برائت من الوجوب و برائت من الحرمة (برائةً عقلیةً و برائةً شرعیةً)

آخوند خراسانی گفته بودند: اینجا بیان هست لذا جای برائت عقلی نیست.

پاسخ دادیم که اینکه فی الجمله حکمی هست، این بیان نمی شود، بیان آن است که راه و مقصد را به ما نشان بدهد.

مرحوم نائینی گفته بودند: اینجا جای برائت شرعی هم نیست، چون رفع، جایی می آید که وضع بیاید و در دوران الامر بین المحذورین وضعی نداریم، چون دو راه پیش روی ما هست، یکی اینکه بگوییم هم وجوب را وضع می کند و هم حرمت را ( هر دو)، این امکان ندارد چون این تکلیف به غیر مقدور هست، (اینکه هم نماز را بخوانیم و هم نخوانیم این جمع ممکن نیست) و یا این است که می گوید یکی را انجام بده علی سبیل التخییر، این هم قابل وضع نیست چون تحصیل حاصل است، کسی که دوران الامرش بین محذورین است، یا انجام دادن یا انجام ندادن است، در نتیجه شما دنبال چه چیزی هستید؟ برائت عقلی آنچنان است و برائت شرعی هم این چنین است، پس دور برائت را قلم بگیرید، نه برائت عقلیه و نه برائت شرعیه.

استاد: پاسخ این است که آنی که ممتنع است این است که دو تا را در عرض هم قرار بدهیم (وجوب و حرمت) ولی اگر هر کدام را جداگانه دیدیم یعنی وجوب منهای حرمت یا حرمت منهای وجوب را دیدیم، قابل وضع است، شارع می توانست در اینجا فقط وجوب را وضع کند، یا فقط حرمت را وضع کند اما نکرده است، پس نفرمایید وضع در اینجا ممکن نیست، بله در عرض هم ممکن نیست اما جداگانه و در طول هم ممکن هست، فعلی هذا ایراد بر برائت عقلی و شرعی وارد نیست.

لکن پاسخ می دهیم که ما هستیم و آنچه در خارج هست، در خارج نمی توان اینجا هر دو را جداگانه بیاوریم، در خارج آنچه هست هر دو باهم هست.

این از نظریه اول که در دوران الامر بین الوجوب و الحرمة التوصلیین برائت جاری می کنیم و مرحوم آخوند و نائینی فرمودند برائت عقلی و نقلی نه و ما هم دفاع کردیم که امکان برائت عقلی و امکان برائت نقلی هست.

نظریه دوم: اینکه در دوران الامر بین الوجوب و الحرمة اخذ کنیم به جانب حرمت، دلیلش هم این است که دفع المفسدة اولی من جلب المنفعة.

استاد: اشکال ما این است که چه کسی گفته همه جا دفع المفسده اولی من جلب المنفعة هست، چه بسا جلب المنفعه اولی من دفع المفسده باشد مثل نجاة نفس محترمه، در نجات نفس محترمه یک طرف نجات است و یک طرف این است که غصب نکنیم، از زمین کسی رد نشویم و دیر بجنبیم او می میرد ، اینجا اگر بگوییم غصب هست و خلاف شرع هست صحیح نیست،پس اینکه همه جا دفع المفسده اولی من جلب المنفعه باشد این طور نیست بلکه گاهی برعکس جلب المنفعه اولی هست از دفع المفسده.

اشکال: این قاعده برای جایی است که مشکوک هست و در این مثال نجات نفس محترمه دیگر محلی برای شک نیست.

پاسخ استاد:

اولا: اگر مطمئن باشیم که دیگر دوران الامر بین المحذورین نیست، در دوران الامر بین المحذورین ما شک نداریم چون هر دو واجب و حرام هستند، در مثال محدور الدم و محقون الدم هر دو مهم هست، به عبارت دیگر، شما مناقشه در مثال میکنید و می گویید اذا دارالامر بین الغصب و احیاء نفس، از خارج می دانیم که نجات نفس مهم است، اشکال شما به مثال ما وارد است و قبول داریم، شما فرض کنید جایی را که نمی دانید کدام مهمتر است مثل محقون الدم و محدور الدم.

ثانیا: دفع المفسده اولی من جلب المنفعه جایی است که هر دو ملاک داشته باشند، و در این دوران الامر بین المحذورین یکی از آنها ملاک دارد، یا فقط وجوب ملاک دارد یا فقط حرمت ملاک دارد، پس این قاعده هم فرضا که باشد برای جایی است که هر دو ملاک داشته باشند.

پس در نظریه دوم در دوران الامر بین المحذورین جانب حرمت را می گیریم و دلیلش را گفتیم.

نظریه سوم: در دوران الامر بین المحذورین ما احدهما تخییراً بگیریم؛ در فرض قبل احدهما را تعیینا گرفتیم اما اینجا احدهما را تخییرا می گیریم.

تشبیه کردند این را به خبرین متعارضین، که هر دو حجت هستند، و گفته اند در خبرین متعارضین چه می کنید؟ اذا فتخیّر، در این شرایط شما تخییر دارید؛ اینجا هم همینطور است اذاً فتخیّر، تخییر داریم.

استاد: اولا اینجا قیاستان قیاس درستی نیست، چون در خبرین متعارضین دو حجت در تعارض قرار می گیرند، هم این حجت است و هم آن حجت است، روایت مشهور را که امام فرمود اذاً فتخیّر، فرض برای جایی است که هر دو حجت هستند ولی در دوران الامر بین المحذورین یکی بیشتر ملاک ندارد.

مرحوم نائینی یک جواب دیگری در اینجا دارند: جواب ایشان این است که التخییر علی ثلاثة اقسام:

یک. تخییرٌ شرعیٌ واقعیٌ؛ کخصال الکفارة یا باید برده آزاد کرد یا شصت فقیر را اطعام کرد یا شصت روز پیاپی روزه گرفت.اینجا تخییر شرعی واقعی هست.

دو. تخییرٌ شرعیٌ ظاهریٌ؛ کالتخییر فی تعارض الطرق و الامارات، اینجا شرعی هست اما ظاهری هست می توانیم این را اخذ کنیم یا آن را.

سه. تخییرٌ عقلیٌ؛ مانند تخییری که در باب تزاحم داریم، این تخییر عقلی هست.

جایی برای تخییر شرعی واقعی و ظاهری نیست، برای اینکه این تخییر واقعی و این تخییر ظاهری هدفش چیست؟ هدفش سوق المکلف الی احدهما است و اینجا خودبخود هست و تحصیل حاصل می شود، چون او یا انجام می دهد یا نمی دهد (یا فاعل است یا تارک)

این از شرعی واقعی و شرعی ظاهری، اما تخییر عقلی چطور؟ عقلی هم در اینجا معنا ندارد چون در تزاحم هر دو ملاک دارند، و در اینجا (دوران الامر بین المحذورین) هر دو ملاک ندارند، فلیس هنا موقعٌ للتخییر، تخییراً شرعیاً واقعیاً ، تخییر شرعیاً ظاهریاً و تخییراً عقلیا... این را تامل بفرمایید تا جلسه آینده.

 


logo