1403/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
نظرات پیرامون قاعده تسامح در ادله سنن/أصالة البراءة /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /نظرات پیرامون قاعده تسامح در ادله سنن
روایت: عن رسول الله (ص): يا أباذَرٍّ! حُبُّ المالِ وَالشَّرَفِ أذهَبُ لِدينِ الرَّجُلِ مِن ذِئبَينِ ضارِيَينِ في زَربِ الغَنَمِ فَأَغارا فيها حَتّى أصبَحا ، فَماذا أبقَيا مِنها ؟![1]
دوستی مال و ریاست آنکس که فدایی مال باشد، فدایی ریاست باشد (این در و آن در بزند تا رئیس شود) او بیش از دو گرگی که به گله بزنند و تا صبح بدرند هست .
(دیگر چیزی از این گله نمی ماند، همانگونه که آن دو گرگ از بین می برند کل گوسفندان را او هم از بین می برد) تسامح در ادله سنن اگر شاملش هم نشود بیان واقعیتی است که در ده ها روایت بیان شده است؛ این از آن دو گرگ برای دین انسان خطرناکتر هستند؛ انشاء الله در این دل جز محبت خدا محبت دیگری نباشد.
خلاصه:
سخن پیرامون قاعده تسامح در ادله سنن بود:
نظریه اول: نظر شیخ انصاری بود که گفتند اصلا این روایات دلالت بر استحباب نمی کند، بلکه این روایات می خواهد ثواب انقیاد را بیان کند، آن کس که مطیع خدا باشد خداوند پاداشش می دهد، اما اینکه آیا این مستحب است یا نیست را کاری با آن ندارد آنچنان که نقطه مقابلش تجری است، تجری قبح فعلی ندارد اما قبح فاعلی را می رساند، دلالت بر این می کند که او جنسش نسبت به مولایش شیشه خورده دارد.
نظریه دوم: نظریه سید فتاح مراغی و آخوند خراسانی بود که این روایات می گوید که در واجبات مته روی خشخاش بگذارید، در محرمات سختگیری کنید اما در مستحبات و مکروهات سختگیری نکنید، روایت ضعیف هم کارساز است. استحباب ذاتی بالاصاله درست می کند، آنچنان که در واجبات دلیل محکم واجبات را درست می کند در مستحبات هم دلیل ضعیف هم کارایی دارد.
نظریه سوم: نظریه مرحوم نائینی هست، ایشان نه نظر شیخ را می پسندد و نه نظر آخوند را می پسندد و یک چیز سومی را می گوید و آن استحباب بالعرض است.
لاحرج نمی گوید وضویی که حرجی است نگیر، این عنوان اولیٌ ام عنوان الثانویٌ؟
لا ضرر می گوید وضو نگیر و تیمم کن، لا ضرر مالکیت سمرة بن جندب را لغو می کند، پیامبر به انصاری میفرماید :اذْهَبْ فَاقْلَعْهَا وَ ارْمِ بِهَا إِلَيْهِ یعنی حرمت مالکیت بی حرمت مالکیت، این را عنوان ثانوی کرد؛ عنوان بلوغ هم عنوان ثانوی است، من سرّح لحیته فله کذا ، کسی محاسنش را شانه کند چنین پاداش می گیرد، اگر این حدیث به شما نرسیده بود این مستحب نبود اما حالا که رسیده این استحباب درست می کند منتها این استحباب عرضی است برخلاف آن استحباب ذاتی که مرحوم مراغی و آخوند درست می کرد.
خلاصه نظره مرحوم نائینی در فوائد الاصول[2] : نه نظریه شیخ که اصلا دلالت بر استحباب ندارد صحیح است و نه نظریه آخوند که استحباب ذاتی درست می کند بلکه استحباب عرضی بالبلوغ صحیح است.
الوجه الثاني: أن تكون أخبار «من بلغ» مسوقة لبيان أنّ البلوغ يحدث مصلحة في العمل بها يكون مستحبا(یک مصلحتی بلوغ ایجاد می کند که بخاطر بلوغ استحباب دارد)، فيكون البلوغ كسائر العناوين الطارية على الأفعال الموجبة لحسنها و قبحها و المقتضية لتغيير أحكامها(عناوین ثانوی احکام را تغییر می دهد ، وضوی حرجی بر شما واجب نیست، لا حرج عنوان ثانوی است)، كالضرر و العسر و النذر(نماز شب مستحب است، اما اگر کسی نذر کرد که نماز شب بخواند اگر نخواند روزه بگیرد این عنوان ثانوی است، روزه مستحبی که واجب نیست ولی این عنوان ثانوی باعث وجوبش شد، آنچنان که نذر نماز شب خواندن را واجب می کند) و الإكراه و غير ذلك من العناوين الثانوية، فيصير حاصل معنى قوله عليه السّلام «إذا بلغه شيء من الثواب فعمله إلخ» بعد حمل الجملة الخبرية على الإنشائية- هو أنّه يستحب العمل عند بلوغ الثواب عليه كما يجب العمل عند نذره. [3]
(سه نظریه متفاوت در اینجا هست، شیخ می گوید اصلا این روایات کاری به استحباب ندارد، مرحوم مراغی و آخوند می گویند کار به استحباب دارد و استحباب ذاتی درست می کند اما مرحوم نائینی می گوید نه آن و نه این، اینجا استحباب عرضی است)
سخن این است که ایشان می گوید این جمله خبریه که در روایت هشام بن سالم هست ح3 : من بلغه عن النبی شیءٌ من الثواب فعمله کان اجر ذلک له، و ان کان رسول الله لم یقله.
سوال: اینکه گاهی جمله خبریه گفته می شود و از آن اراده انشاء می شود ، این جمله ای که امام فرمود مجلس خبرگان تقویت رهبری است، زمان امام که خبرگان می خواست شکل بگیرد شایعه کردند با حضور امام برای چه خبرگان می خواهیم، الحمدلله امام هست و حالش هم خوب است؛ امام در چنین فضایی فرمود مجلس خبرگان تقویت رهبری است، این جمله می تواند معنای اخباری داشته باشد به این معنا که امام هست اما در همه جای دنیا برای شخصیت های تاثیر گذار فکر جانشین می کنند، پس مجلس خبرگان تقویت رهبری است، این اخبار است معنایش این است که این جریان ادامه دارد، آنچنان که شهید سیدحسن نصرالله نزد رهبر گفتند سید هاشم صفی الدین جانشین خوبی برایم می تواند باشد.
میتواند این هم باشد که جمله (مجلس خبرگان تقویت رهبری است) انشاء باشد یعنی مجلس خبرگان باید رهبری را تقویت کند، هم تذکرات تقویت رهبری است و هم به جایش در تایید رهبری بیانیه بدهند.
پس گاهی از جمله خبری ، قد یراد منها الخبر و قد یراد منها الانشاء، اما کجا؟ آیا هر جمله خبریه ای یدل علی الانشاء یا در جاهای مهم مثل واجباتی که مولا اصرار بر انجامش دارد،یا مستحباتی که مولا اصرار بر انجامش دارد، آنچنان که در این جمله گفتیم؟
پاسخ: قرینه و شاهد می خواهیم بر این که جمله خبریه ای اراده انشاء شده باشد، مهم نیست که گوینده اراده بر انجامش دارد یا ندارد، آن هم یک قرینه است اما تنها قرینه نیست و می تواند قرائن چیزهای دیگر باشند.
حال بحث این است این جمله من بلغه عن النبی شیءٌ من الثواب فعمله کان اجر ذلک له، و ان کان رسول الله لم یقله، آیا این قرینه دارد یا ندارد؟
استاد: قرینه دارد و آن ذیلش است، و ان کان رسول الله لم یقله، یعنی خود این بلوغ چیزی هست، خود بلوغ احداث مصلحت می کند، به عبارت دیگر دو صورت دارد، یک صورت اینکه مولا هیچ چیزی در موردش نگوید، نه وجوب هست و نه استحباب، اما اگر مولا چیزی گفت اگر به انگیزه همین گفتِ مولا که حرفش زمین نماند، انجام بدهید ثواب دارید ولو واقعا نگفته باشد؛ این قرینه است.
می خواهیم از نظر نائینی حمایت کنیم؛ این قرینه است بر اینکه خود بلوغ یک چیزی هست، بنده می تواند از کنارش بی توجه رد شود و می تواند با توجه رد بشود، با توجه رد شدنش فعمله است، خود این عنوان بلوغ شیءٌ، آنچنان که حرج در واجبات شیءٌ، آنچنان که نذر در واجبات شیءٌ.
این ادبیات کلامی است که معصومین دارند، در قرآن هم این قصه اِخباری که هست،وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا…
فکیف کان برای اینکه بی ثمر نبوده باشد این بحث، مهم ترین اخبار من بلغ روایاتی است که هشام بن سالم جوالیقی نقل کرده است، سندا هیچ ایرادی در آن نیست و دلالتا هم دال بر آن هست که در مستحبات نباید سختگیری کرد، می توان با روایت مستحب ولو ضعیف استحبابی را بر مسند نشاند.
ثمره بحث:
پس اصل قاعده تسامح در ادله سنن بحث شد، سند و دلالت بحث شد و الان تنبیهات بحث را می خوانیم که ثمره اش چیست؟
بنابر مبنای شیخ (که ثواب انقیاد را می دهد) اگر گفتند هر کس وضو بگیرد و وارد شود فله کذا، آیا می تواند با این وضو نماز بخواند یا نه؟ شیخ می گوید نه، برای اینکه وارد مسجد شدن که مستحب نیست، چون بنده خوبی هستی یک حوری به تو میدهند اما نگفتند ورود در مسجد مستحب است اما بنابر نظر مرحوم مراغی و آخوند می توان با آن وضو نماز خواند، چون مستحب است ، بنابر نظر نائینی هم می تواند با آن نماز بخواند چون مستحب بالعرض است.
پس ثمره این است که بنا بر مبنای شیخ با این وضو نمی شود نماز خواند اما بنا بر مبنای مراغی و آخوند و نائینی می شود نماز خواند.
نکته: با هر وضوی مستحبی نمیشود نماز خواند، مثلا مستحب است حائض وقت نماز وضو بگیرد، آیا با این وضو می شود نماز خواند؟ خیر پس با هر مستحبی نمی شود نماز خواند؛ اما وضو استحباب ذاتی دارد نه با احادیث من بلغ، اگر احادیث من بلغ هم نبود این استحباب ذاتی اش بود.
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ اَلْمُتَوَكِّلِ(شیخ صدوق از او نقل می کند که ثقه است) عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ اَلسَّعْدَآبَادِيِّ(شیخ بزرگانی مانند کلینی و زراری است، این توثیق عام هست و الا توثیق خاص ندارد) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِيِّ(ثقه) عَنْ أَبِيهِ(ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ(مشهور گفته اند ضعیف است) عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ(مشهور گفته اند ضعیف است ولی ما اشکال کردیم) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ جَدَّدَ وُضُوءَهُ لِغَيْرِ حَدَثٍ جَدَّدَ اَللَّهُ تَوْبَتَهُ مِنْ غَيْرِ اِسْتِغْفَارٍ. [4]
انشاء الله باشد برای جلسه آینده.