« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

تحلیل روایات من بلغ/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تحلیل روایات من بلغ

 

روایت: امام محمدبن علی(ع): من أصغى إلى ناطق فقد عبده، فإن كان الناطق عن الله فقد عبد الله، وإن كان الناطق ينطق عن لسان إبليس فقد عبد إبليس.[1]

کسی که گوش به حرف ناطقی بدهد گویا او را پرستیده، اگر ناطق اگر از خدا میگوید او در حقیقت خدا را عبادت کرده است، و اگر ناطق شیطانی سخن می گوید در حقیقت ابلیس را عبادت کرده است.

باید دقت داشت که هر سخنرانی را نباید رفت…

خلاصه:

سخن پیرامون ادله تسامح در ادلة السنن بود، گفته شد دو روایت معتبر در این عرصه هست یکی روایت هشام بن سالم هست، که هشام بن سالم در دو روایت از این روایات مستقیما از امام صادق نقل می کند و در یک روایت از صفوان، و در همه این روایات چه مستقیما نقل کند و چه غیر مستقیم سندا صحیح است، و دو روایت از محمدبن مروان، باقی روایات یا برمی گردد به اینها یا اصلا دلالت بر آن ندارد که مستحبات نیاز به سند قوی ندارند.

سخن آن است که ببینیم که مدلول این روایات چیست؟

در این عرصه دو نظر هست:

اولین نظریه: نظر شیخ انصاری، و یک نظر هم نظر سید فتاح مراغی صاحب عناوین و آخوند خراسانی است.

اما لب حرف نظر شیخ انصاری: این احادیث ثواب انقیاد را می گوید، کسی که مطیع امامان باشد و به انگیزه اطاعتشان چیزی را بیاورد ثواب انقیاد را به او می دهند، چنین کسی چطور در برابر مولایش تعظیم می کند، معنایش این نیست که آن فعل مستحب است، بلکه یکی از عناوین فضیلت انقیاد است در مقابل تجری و بیشتر از این دلالت نمی کند.

عبارت شیخ : لأن الظاهر من هذه الأخبار كون العمل متفرعا على البلوغ وكونه الداعي على العمل(ظاهر این است که عمل متفرع بر بلوغ است و بلوغ داعی بر عمل است) - ويؤيده: تقييد العمل في غير واحد من تلك الأخبار بطلب قول النبي (صلى الله عليه وآله) والتماس الثواب الموعود(اصلا آنچه محرک اوست طلب قول نبی است، این یعنی چه؟ این در حقیقت همان انقیاد را می گوید) -، ومن المعلوم أن العقل مستقل باستحقاق هذا العامل المدح والثواب، وحينئذ:فإن كان الثابت بهذه الأخبار أصل الثواب، كانت مؤكدة لحكم العقل بالاستحقاق…[2]

همان حکم عقل را می گوید که این بنده، مطیع است و تشویق دارد، آن روایات را مفصل خواندیم، منْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ اَلثَّوَابِ عَلَى شَيْ‌ءٍ فَصَنَعَهُ (چون شنیده انجام داده)؛مَنْ بَلَغَهُ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ شَيْ‌ءٌ مِنَ‌ اَلثَّوَابِ فَفَعَلَإِنْ كَانَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ لَمْ يَقُلْهُ‌؛ پس مرکز ثقل این روایات انقیاد است، من بلَغه شیءٌ من الثّواب علی شیءٍ من الخیر فعمِله، کان له أجرُ ذلک ، بلوغ محور است، بلوغ هم یعنی رسیدن.

فعلی هذا آنچه که محور است انقیاد است، از این روایات استفاده استحباب العمل نمی شود ، و الدلیل علی ذلک که چه بسا آن من بلغه واجب باشد، من بلغه که اگر کسی روزه ماه رمضان را بگیرد آن نعمت ها را به او می دهند، روایت می گوید من بلغه … به او ثواب انقیاد را میدهند .(این کلام شیخ اعظم در سه صفحه هست)

دومین نظریه: نظریه صاحب عناوین(سیدمیرعبدالفتاح حسینی مراغی معاصر ملااحمدنراقی صاحب عوائد، قرن 13) است و نظریه آخوند خراسانی؛ ایشان معتقد است از این روایات بخوبی استفاده می شود که مستحبات نیازی به دلیل قوی ندارند برخلاف واجبات و محرمات.

عنوان 15: اشتهر في كلمة الأصحاب سيما المتأخرين منهم التسامح في دليل المستحبات و المكروهات، و يتفرع على هذه القاعدة كثير من الأحكام الشرعية في أبواب الفقه، إذ أغلب المندوبات و المكروهات ليس له دليل قوي(اکثر مستحبات و مکروهات دلیل قوی ندارند)، مع أن الفقهاء يُفتون به(مثلا مرحوم مامقانی راجع به مستحبات دو جلد کتاب دارند، بزرگان دیگر آداب السنن نوشته اند یعنی مستحبات، اگر بخواهیم مته روی خشخاش بگذاریم دیگر چیزی نمی ماند؛مفاتیح الجنان اکثر دعاهایی که دارد از کتب معتبر نقل کرده ولی اگر با نگاه نقادی نگاه کنیم بسیاری از این دعا ها بی سند می شود ولی این نقادی ها نیست چون همین مفاتیح باعث سیر و سلوک علما می شود). و ظاهر لفظ (التسامح) هنا يدل على أن الأصحاب في دليل الوجوب و التحريم يأخذون بالمداقة(اصحاب در دلیل وجوب و تحریم دقت می کنند)، بمعنى: أنهم لا يعتمدون فيهما إلا على ما هو دليل شرعا أي: ما قام الدليل على حجيته(در وجوب دنبال دلیل متقن می گردند) بخلاف غيرهما، فإنهم يعتمدون فيه على ما لم يقم دليل على حجيته (یک دلیل ضعیف رسیده که مستحب است که انسان روزی هزار بار انا انزلناه بخواند)، كالخبر الضعيف، و فتوى الفقيه الواحد، و الشهرة المجردة عند من لا يرى حجيتها. و بعبارة اخرى: يدل على اعتمادهم في المندوب و نحوه على ما لا يعتمد عليه في الواجب و الحرام. [3]

سید میر فتاح این روایات را دلیل بر استحباب می بیند و کافی می داند در مستند استحباب و کراهت.

بزرگ دومی که شیخ انصاری را نقد می کند و معتقد است که از اینها می توان استحباب را فهمید آخوند در کفایه است، و می گوید بلوغ (طلب ثواب) این حیثیت تعلیلیه است نه تقییدیه، حیثیت تقییدیه موضوع است ، و موضوع در اینجا عمل است ، تعلیلش همان انقیاد است ولی عمل استحباب دارد، مطالعه شود تا فردا.


logo