« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

تسامح در ادله سنن/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /تسامح در ادله سنن

 

روایت: عن رسول الله (ص): یا أباذر! إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِى الدِّينِ وَ زَهَّدَهُ فِى الدُّنْيَا وَ بَصَّرَهُ بِعُيُوبِ نَفْسِه. [1]

اگر خدا اراده کند به بنده ای خیر برساند او را فقیه در دین قرار می دهد، توفیق بی رغبتی به دنیا را به او می دهد، او را به عیوب خودش بصیرش می کند.

خلاصه:

بحث برائت و احتیاط مطرح شد، ادله دو طرف هم بیان شد، دو تنبیه مانده بود؛ یکی حسن احتیاط و چارچوبه حسن احتیاط، دومین بحثی که مانده است مطرح کنیم بحث تسامح در ادله سنن است.

ابتدا این دو واژه را مطرح می کنیم که تسامح در ادله سنن به چه معنایی هست و بعد تاریخچه بحث را مطرح می کنیم و در آخر هم ادله قائلین به تسامح و ادله قائلین به عدم تسامح را بیان می کنیم.

مطلب اول:

تسامح در لغت به معنای تساهل است، مسامحه هم یعنی سهل انگاری؛ پیامبر فرمود: لم يرسلني الله بالرهبانيه ولکن بَعَثَني بالحَنيفيَّه السَّهْلَه السَّمْحه[2] ، خدا مرا به رهبانیت مبعوث نکرده بلکه مرا به دین آسان مبعوث کرده است.

این از تسامح لغوی، تسامح اصطلاحی هم همین است، که در ادله مستحبات ذات مقدس ربوبی سخت گیری نکرده است، این بحث تسامح در ادله سنن هست.

شیخ انصاری رساله ای دارند در تسامح در ادله سنن در ج 23 موسوعه فقهیه ایشان چاپ شده است، ایشان در آغاز این بحث بیان می کند که در تسامح در ادله سنن آنچه مطرح است این است که سختگیری هایی که در واجبات داریم این سختگیری ها را در مستحبات نداریم.

المشهور بين اصحابنا و العامة: التسامح فى ادلة السنن بمعنى عدم اعتبار ما ذكروه من الشروط للعمل باخبار الاحاد(برای عمل به اخبار آحاد شروطی نقل کردند) من الاسلام، و العدالة، و الضبط فى الروايات الدالة على السنن فعلا و تركا [3] (گفتند در جاهای دیگر سختگیری کنیم که راوی باید مسلمان باشد، ضابط باشد، عادل باشد اما در مستحبات چه فعلا و چه ترکاً ما چنین چیزی را شرط نمی دانیم).

این فی الجمله قاعده تسامح در ادله سنن بود، گاهی هم از آن تعبیر می شود به عمل به اخبار ضعیف در باب مستحبات.

مطلب دوم تاریخچه بحث است:

اولا این بحث تسامح در ادله سنن با این عنوانش در بین قدما مطرح نبوده است، تا قرن هشتم (یعنی تا زمان شهید اول) اصلا این عنوان مطرح نبوده است، نه شیخ مفید، نه سید مرتضی و نه شیخ طوسی به عنوان یک قاعده مطرح نکرده اند، اولین کسی که این قاعده را مطرح کرده است شهید اول در ذکری در احکام التلقین است؛ دومین بزرگی که مطرح کرده است، جناب ابن فهد حلی است در کتاب عُدة الداعی، در این کتاب در پایان بحث مقدمه اش می گوید ما تسامح در ادله سنن را داریم، اخبار تسامح را نقل می کند و بعد هم یک روایت از روایات عامه را نقل می کند و در آخر این جمله را دارد؛ فصار هذا المعنی مجمع علیه عند الفریقین(ج1 ص10). شیعه و سنی این مسئله را قبول دارند و هیچ مخالفتی با این مسئله ندارند؛ سومین بزرگی که این بحث را مطرح کرده است شهید ثانی در درایه است، که شهادتش در قرن دهم است، ایشان هم این تسامح در ادله سنن را مطرح کرده است؛ بعد از ایشان شیخ بهایی است که متوفای اوایل قرن یازدهم است، در کتاب اربعینش این را مطرح کرده است، الحدیث الحادی و الثلاثون، به شرح حدیث من بلغ پرداخته است؛ تا می رسیم به بعدی ها، به بعدی ها که می رسیم شیخ انصاری یک رساله نوشتند در تسامح در ادله سنن، ج23 ص 137 تحت عنوان قاعدة التسامح؛ سید فتاح مراغی کتابی دارد به نام العناوین ، ایشان هم این را به عنوان قاعده مطرح کرده است.

از جهت تاریخی و کتابهایی که در این قاعده نوشته شده حاج آقا بزرگ تهرانی در الذریعه در تاء نام سیزده کتاب را می برد که در خصوص قاعده تسامح در ادله سنن نوشته اند بحث می کند و همه بزرگانی که از قواعد گفته اند این قاعده را مورد بحث و ارزیابی قرار داده اند.

این قاعده اساسی و کلیدی هست، به این بیان:

یک قاعده ای را تعیین می کند که همه مستحبات را تایید می کنند؛ در کتاب الاداب و السنن چهار جلدی تمام پشتوانه اش همین احادیث من بلغ است.

در عبارت شیخ آمده بود فعلا و ترکاً، دقت شیخ در این عبارت این است که: هم در مستحبات و هم در مکروهات، همانگونه که در مستحبات ما نیاز به دلیل محکم نداریم در مکروهات هم نداریم، خواب بین الطلوعین مکروه است و دلیل های اینها هم معمولا با تسامح در ادله سنن است.

مرحوم سید احمد خوانساری گفته اند: اگر دوران الامر باشد که شبهای احیا شب زنده داری کنیم و بین الطلوعین بخوابیم یا شب زنده داری نکنیم و بین الطلوعین بیدار باشیم گفتند بین الطلوعین بیدار ماندن فضیلتش بیشتر از شب زنده داری است.

بعد شیخ انصاری تاریخ مسئله را بیان می کند: و عن الذكرى[ : ( ان اخبار الفضايل يتسامح فيها عند اهل العلم](اخبار فضائل خیلی سختگیری نمی کنند و این را هم زیرمجموعه احادیث من بلغ می برد)

و فى عدة الداعى بعد نقل الروايات الاتية قال : فصار هذا المعنى مجمعا عليه بين الفريقين، و عن الاربعين لشيخنا البهائى نسبة الى فقهائنا.(این تعبیر تعبیر اجماعی است که همه فقها احادیث من بلغ را قبول دارند)

و عن الوسائل نسبته الى الاصحاب(شیخ حر گفته اصحاب این را معتقدند) مصرّحا بشمول المسئلة لادلة المكروهات ايضا و عن بعض الاجلة نسبته الى العلماء المحققين . [4] (مفاتیح الاصول ص 346 ، فرزند صاحب ریاض سیدمحمد مجاهد نسبت به علما داده است)

مخالفین قاعده من بلغ:

ما در این بحث فقط موافقین را نمی گوییم بلکه مخالفین را هم بیان می کنیم.

علامه حلی و صاحب مدارک با این مسئله مخالفت کرده اند، (از مخالفین قاعده من بلغ ، خلافاً للمحکی الموضعین عن منتها، در دوجای منتهی المطلب که نوشته علامه حلی است ، صاحب مدارک در بحث وضوئات مستحب این را گفته:

وما قيل من أنّ أدلة السنن يتسامح فيها بما لا يتسامح في غيرها فمنظور فيه(اینکه گفته اند در ادله مستحبات تسامحی می شود که در غیر آنها نمی شود را قبول نداریم) ، لأن الاستحباب حكم شرعي فيتوقف على الدليل الشرعي كسائر الأحكام[5] (بخاطر اینکه استحباب هم حکم شرعی است و آن دلیل شرعی می خواهد، چطور واجبات دلیل شرعی می خواهد مستحبات هم دلیل شرعی می خواهد، تسامح معنا ندارد، اینکه بگوییم این مستحب است به دلیل این روایت، وقتی از روایت بپرسیم اصلا سند عرضه نمی کنند، چطور در واجبات سند عرضه می کنید اما در مستحبات اسمی از سند نمی برید؟)

پس تاریخچه این مسئله روشن شد، بحث دیگر این است:

هل هذه المسئلة، مسئلة فقهیةٌ ام مسئلة کلامیةٌ؟

صحبت این است که سبک مطرح کردن ما چگونه است؟ اگر این چنین بحث را مطرح کردیم که آیا با یک روایت ضعیف، مستحب ثابت می شود یا مستحب ثابت نمی شود؟ این شیوه بحث بحث را بحث فقهی می کند ولی اگر اینگونه بحث کردیم، هل یُترتّب الثواب بر عمل به مستحبی که دلیلش ضعیف است؟ اگر بحث را روی ثواب آوردیم تَصیر المسئله مسئلةً کلامیةً (مسئله مسئله کلامی می شود) ولی بزرگان این را استطراداً در اصول مطرح کرده اند، جای اصلی اش در مسئله فقهی است، آنچه در این بحث مهم است این است: مهم مستند المسئلة است، و آن هم احادیث من بلغ است.

جلد اول وسائل ابواب مقدمة العبادات، باب 18 ، احادیث من بلغ را ذکر کرده است ، عمدةً صحیح هایش برای هشام بن سالم است که فردا مطرح می کنیم.

 


logo