« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

دلایل اخباری ها بر وجوب احتیاط/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /دلایل اخباری ها بر وجوب احتیاط

 

روایت: عن رسول الله (ص): یا اباذر! إن شر الناس منزلة عندالله يوم القيامة عالم لا ينتفع بعلمه، ومن طلب علما ليصرف به وجوه الناس إليه لم يجد ريح الجنة.[1]

بدترین مردم روز قیامت، عالمی است که از علمش بهره برده نشود، کسی که دنبال علم باشد برای جاه طلبی، بوی بهشت به مشامش نمی رسد.(در روایتی هست که بوی بهشت از 500 فرسخی به مشام می رسد، چنین کسی را نزدیک بهشت هم نخواهند برد)

خلاصه:

سخن پیرامون ادله اخباریون بر وجوب الاحتیاط بود، من الکتاب بیان شد، من السنة گفته شد، من العقل هم علم اجمالی مطرح شد، که با تحقیق و تفحصمان نمی توانیم یقین کنیم که دیگر حرامی باقی نمانده.

پاسخ داده شد که اینجا این علم اجمالی منحل می شود به علم تفصیلی و شک بدوی.

دلیل دوم:

دلیل دومی که آورده اند این است که گفته اند بزرگان گفته اند اصل در اشیاء حذر است نه اباحه، این حذر همان توقف و احتیاط است، وقتی اصل چنین هست بنابراین چرا سراغ این اصل نرویم؟

پاسخ این است که:

اولا چه کسی به شما گفته اصل بین علما حذر است؟ مشهور بین قدما این است که اصل اباحه است، بنابراین اینکه شما می گویید مسلم بین علماست که اصل بر حذر است اینطور نیست ، شما با یک مطلبی که مورد اختلاف است استدلال می کنید.

ثانیا اصل در اشیاء بر حذر است به شرط این است که دلیل داشته باشیم، اما دلیل های محکم و قطعی به ما حلیت و اباحه را می گوید، که این ها را عند القول بادلة البرائه خواندیم.

ثالثا این اصل در اشیاء حذر است برای قبل از شرع است نه برای بعد از شرع، قبل از آنکه شریعتی بیاید همه چیز آزاد است.

رابعا ما الدلیل علی ان الاصل، الحذر قبل از شرع؟ این را اگر عقل می گوید به چه دلیل است اگر نقل هم می گوید دلیلش چیست پس این دلیل، دلیل عقلی نشد.

(شما می گویید عقل می گوید قبل از شریعت اصل حذر است، ما می گوییم به چه دلیل عقل این را می گوید؟ اگر با عقل باشد عقل نه حذر را می گوید و نه اباحه را، بلکه عقل می گوید باید دلیل اقامه بشود بر هر کدام، شما که می گویید اصل بر حذر است ، اصل که دلالت نمی کند، فهذا الدلیل لیس بدلیلٍ عقلی بل دلیلٌ نقلیٌ)

دلیل سوم:

سومین دلیلی که اخباریها بر احتیاط آوردند این است که دفع ضرر محتمل واجب عقلاً ، دفع ضرر محتمل واجب است .

شما شک دارید در اینکه شرب التوتون جایز هست یا نیست؟ احتمال این هست که حرام باشد (کما اینکه برخی از مراجع فتوای بر حرمت هم داده اند)

اگر قرار شد واجب باشد در شبهه تحریمیه ضرر محتمل که هست، احتمال که مؤونه ندارد فدفعه واجب، فاذا کان دفعه واجب فالاحتیاط هو الحق.

اولا دفع ضرر مقطوع لازم است نه دفع ضرر محتمل؛ دفع ضرر مقطوع واجب است ولی دفع ضرر محتمل در جایی است که محتمل خیلی قوی باشد (پای نفس، عرض و دم در بین باشد) واجب است، اگر اینها باشد ما هم قبول داریم.

اشکال. پای عاقبت ما در میان است

پاسخ: این پاسخ عرفانی است نه فقهی، سخن در اینجا این است که اگر قطع داشته باشیم ولو عرفانی باشد واجب است اما اگر احتمال بدهیم فقط عقل در جاهایی که محتمل قوی است عقل می گوید، مثلا پای ناموس در میان باشد، یا مسئله دماء ، در این موارد ما هم قبول داریم فعلی هذا این دفع ضرر محتمل نیست بلکه دفع ضرر مقطوع یا کالمقطعوع است اگر پای عرض و نفس و دماء مطرح باشد اینجا کالمقطوع است.

فعلی هذا قرآن را مطرح کردیم سایر ادله نقلی و عقلی مطرح کردیم.

آخرین مطلب هم این است سالبه به انتفاء موضوع است، با توجه به این دلایلی که گفتیم ضرر دیگر در بین نیست. ما برای شما دلیل آوردیم رُفع ما لا یعلمون، ما حجب الله علمه عن العباد فهو موضوع عنه دیگر جایی برای ضرر باقی نمی ماند که شما بگویید دفع ضرر محتمل واجب است فالاحتیاط واجب.

پرونده بحث برائت و احتیاط را می بندیم با دو تنبیه.

تنبیه اول: این که اصولیون قائل به برائت هستند، اما برائتی که در چارچوبه باشد، یعنی برائت قبل الفحص را هیچ اصولی نمی گوید، چون برائت قبل الفحص منجر به بی دینی و لامذهبی می شود، منجر به اباحی گری می شود، مثلا برای جذب دین می گویند جهنم، بیمارستان است مدتی هستیم بعد بیرون می آییم بنابراین همه ما بهشتی هستیم؛ چه کسی گفته جهنم بیمارستان است جهنم جای مجازات است، برخی گناهکاران در عذابشان مخلد هستند در دنیا حبس ابد هم داریم. اینطور دین را مطرح کردن اباحه گری هست و مرجعه هم اینگونه بودند.

بادروا أحداثكم بالحديث قبل أن تسبقكم إليهم المرجئة، تعلیم بدهید به اولادتان قبل از اینکه مرجئه اینها را تعلیم بدهند؛ اینها کسانی هستند که می گویند ایمان به خدا داشته باش و هیچ گناهی مضر نیست، این خیلی خطرناک است و البته سختگیری بیجا در دین ما نیست.

مقصود از اینکه اصالة البرائه را ما قبول داریم این است که هرگز اصالة البرائه با تفسیر اباحه گری مقصود ما نیست بلکه در چارچوبه باید باشد، یعنی دنبال واجبات و محرمات باش اگر به حرامی نرسیدی آنوقت برائت جاری کن.

تنبیه دوم: ما در اصول دنبال آن هستیم که بگوییم احتیاط در آن جایی که شارع نگفته است واجب نیست، در صدد نفی وجوب احتیاط هستیم نه در صدد نفی استحباب احتیاط، اخوک دینک فاحتط لدینک، این یک مطلب معتبر و اساسی است.

به عبارت دیگر: احتیاط در دین مرغوبٌ فیه است نه مرغوب عنه، به شرط اینکه این احتیاط خلاف احتیاط نباشد، احتیاط خلاف احتیاط، احتیاط حَرَج آور، احتیاطی که عسر می آورد.

اصل احتیاط خوب است اما احتیاطی که سر از حرج و مشقت در بیاورد مورد تایید اسلام نیست، این دین اسلام نیست.

نکته: اگر مرجع تقلیدی زیاد احتیاط داشته باشد، آن مقداری که با دلیل است را حق اعتراض ندارد، مقلد می تواند از احتیاط واجب برگردد و به فالاعلم مراجعه کند ولی در احتیاطات قطعی باید التزام داشته باشد، چون فرض این است که این مرجع است و ادله وسواس، عسر و حرج را دیده و سرانجام گفته احتیاط، مقلدش باید همراه باشد.

از جلسه بعد بحث می کنیم آنجا که اصل موضوعی هست آنجا جای برائت نیست جای احتیاط هم نیست، الاصل الموضوعی هو السببی و اصل برائت و احتیاط مسببی هستند، آنجا که اصل سببی باشد نوبت به اصل مسببی نمی رسد.

 


logo