1403/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل عقلی بر احتیاط/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /دلیل عقلی بر احتیاط
روایت: عن رسول الله: يا أباذر : كن على عمرك أشح منك على درهمك ودينارك.[1]
بر عمرت بخیل تر باش از درهم و دینار.
چطور پولت را حفظ می کنی، عمرت را مراقب باش که در چه راهی حفظ می کینی در راهی حفظ کن که روز قیامت یا لیت نگویی و این فقط با ذکر و یاد خدا و تکلیف الهی است.
خلاصه:
سخن پیرامون ادله اخباریین بر احتیاط بود، از آیات خوانده شد، از روایات هم خوانده شد، اجماع را هم اینها قبول ندارند می ماند دلیل العقل.
دلیل اول عقلی بر احتیاط:
دلیل عقل اولش علم اجمالی است، ذات مقدس ربوبی می گوید ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾[2]
اخباری می گوید ما گشتیم ، تفحص کردیم و تعدادی محرم را بدست آوردیم، در این محرم مشکوک شک داریم که آیا از آن محرماتی است که باید اجتناب کنیم یا نه! یقین نمی کنیم که این محرم نیست، یقین نمی کنیم آنجا که علم اجمالی داریم در این علم اجمالی باید احتیاط کنیم. (این از اصل استدلال اینها).
پاسخ: جواب این است که این علم اجمالی منحل شده به علم تفصیلی و شک بدوی، مانند مثال گوسفندانی که برخیش غصبی هستند؛ می دانیم که 5 تا گوسفند غصبی هست، و بعد 5 تا از گوسفندان را در گوسفندان سیاه پیدا کردیم، علم تفصیلی داریم به محرم بودن این پنج مورد و شک داریم در محرم بودن باقی مانده، در نتیجه این علم تفصیلی، شک بدوی را در باقی مانده بوجود می آورد؛ در شک بدوی بایستی که برائت جاری کنیم، پس این علم اجمالی باقی نماند که علم تفصیل باشد و شک بدوی.
دفاع از اخباریون:
جواب داده شده به دفاع از اخباریون و آن این است که اینجا با این علم تفصیلی شما آن علم اجمالی سابق از بین نمی رود، آن علم اجمالی سابق سرجای خودش باقیست، این دقیقاً مثل آن است که من علم اجمالی داشتم که یا ظرف شماره یک نجس است یا ظرف شماره دو، در این هنگام قطره خونی در ظرف شماره دو افتاد، می توانید بگویید اینجا علم تفصیلی داریم و شک بدوی؟ این علم اجمالی حادث آن علم اجمالی سابق را از بین نمی برد، چه بسا ظرف شماره دو قطعی النجاسه است و ظرف شماره یک هم به نجاستش باقی باشد.
پس اخباری می گوید این انحلال علم اجمالی در اینجا نیست، چون این علم اجمالی جدید حادث هست آن علم اجمالی سابق از بین نرفته است.
اولا: ما یک جواب نقضی داریم: جواب نقضی ما آن است که همان را که شما در شبهه تحریمیه می گویید ، همان را ما در شبهه وجوبیه داریم، (قربان برم خدا را یک بام و دو هوا را) چون در همین آیه هست که ما آتاکم الرسول فخذوه، واجبات هم مورد توجه قرار گرفته، چطور شما در شبهات وجوبیه اتفاق دارید بر اینکه در شبهات وجوبیه برائت است اما در شبهات تحریمیه احتیاط می کنید؟ عین این استدلال در شبهات وجوبیه است.
ثانیاً: ما علم اجمالی که نه، علم تفصیلی داریم که طی این قرون بزرگان آنچه حرام بوده را بدست آورده اند، می توانیم بالقطع و الیقین بگوییم دیگر حرامی باقی نمانده است که فقهای ما به آن نرسیده باشند، نفرمایید که کتب را سوزانده اند و به ما نرسیده، چون اولا جای کتاب های سوخته همان مطالب دوباره نوشته شده است، شیخ طوسی در بغداد همه کتبش را سوزاندند، مخفیانه به نجف آمد و تمام آن کتابها را مجدد نوشت، بنابراین اینکه گفته شود چه بسا محرمی باقی مانده که به ما نرسیده احتمال عقلایی و قابل توجه نیست، با این دقتی که علمای ما به خصوص در محرمات داشته اند، بسیار حساس بودند در واجبات و محرمات، دقیق بودند که مبادا حرامی از چشمشان بیفتد، بر این اساس اینکه که می فرمایید که این علم تفصیلی بعدی علم اجمالی قبلی را از بین نمی برد، جواب ما این است که این علم اجمالی قطعا به علم تفصیلی بدل شده و علمای ما آنچه را که باید در این عرصه بررسی لازم را کرده اند، این از دلیل اول عقلی.
اشکال: مواردی پیش می آید که در گذشته نبوده و امروزه حادث شده اند مانند همین رمز ارزها.
ما لازم نیست که ریز آنها را بدانیم ، کلیات را هم بدانیم کافیست. توضیح ذلک ما بر آن هستیم که لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین، این لارطبٍ و لا یابسٍ نه اینکه تمام ریزه کاری ها در قرآن آمده است، چون قرآن می گوید و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط خیل، نمی گوید علیکم به ساختن تانک و موشک؛ قرآن هیچ کدام را ندارد و فقط می فرماید من قوة. در مواردی هم که اشکال کردید بله، در مسائل حادث قرآن چیزی ندارد ولی کلی دارد که با آن می شود مشکل را حل کرد به عبارت دیگر این هم که معتقدیم که اسلام دین زندگی است در همه عرصه ها حرف گفتنی دارد به کمک این کلیات می آید و با این کلیات می توانیم واجبات و محرمات را دربیاوریم.
دومین دلیل عقلی اخباری ها:
اما دلیل دوم عقلی اخباریها این است که: بزرگان مطلبی دارند و آن اینکه آیا اصل در اشیاء حذر است یا اصل در اشیاء اباحه است؟ اینچنین می گویند اصل در اشیاء حذر است وقتی اصل در اشیاء حذر است این حذر همان احتیاط است و باید احتیاط کرد.
اولا: در پاسخ باید بیان کنیم که چند نکته در این حذر و اباحه هست:
اینکه بزرگان مطرح کرده اند اصل در اشیاء حذر است یا اباحه برای قبل از شرع است و بعد از شرع، اصلی در این رابطه نداریم. قبل الشرع آیا وجوب الاجتناب است یا اصل عدم وجوب الاجتناب است؟ پس آن اصل را سرایت به اینجا نمی دهیم.
ثانیا: اینکه اصل در اشیاء حذر است یا اباحه برای حکم واقعی است، حکم واقعی اشیاء قبل از آنکه شارع مقدس نظر بدهد حذر است یا اباحه، اما در بحث احتیاط ما نظر به حکم ظاهری داریم و کم فرقٌ بین الحکم الظاهری و الحکم الواقعی.
ثالثا: در اینکه اصل در اشیاء حذر است یا اباحه ، سخن آن است که ذات مقدس ربوبی که مالک الملوک است اصل در اشیاء را حرمت قرار داده است، و گفته است حق دست زدن به آن را ندارید یا اباحه قرار داده است؟ لکن آنچه در بحث احتیاط مطرح می کنیم بحث از حکم ظاهری است ، آیا ذات مقدس ربوبی بعد از آنکه شرع وارد شد و واجبات و محرماتی فرمود، آیا حکم ظاهری در این عرصه حذر است یا احتیاط؟ پس در اولی سخن از مالکیت خداست، در این دومی اصلا کاری به مالکیت خدا نداریم بلکه کار در حُکمش داریم؛ در نتیجه اخباری چنین می گوید: چیزهایی را ذات مقدس ربوبی حلال کرده و چیزهایی را حرام کرده است، در این چیزهایی که حرام کرده است تعارض پیش می آید بین احلّ و حرّم، در تعارض بین احلّ و حرّم آنچه مقدم است همین اصل حذر است، وقتی اصل در اشیاء حذر شد، در آن مورد مشکوک (نمی دانیم آیا حلال است یا حرام ) در این مورد مشکوک نوبت به اصل حذر می رسد.
(این از فرمایش اخباریون و اینکه از راه این اصل هم احتیاط بر مسند می نشیند)
اشکال: اخباریون می گویند عقل در استدلال بکار نمی رود ولی خودشان به عقل استناد می کند.
پاسخ: آنها مستقلات عقلیه را قبول دارند، نمی توانند آنهمه دلیل که در کتاب عقل کافی آمده را نادیده بگیرند، اخباری ها اصل دلیل عقل را منکر نیستند منتها می گویند این غیر مستقلات عقلیه که شما درست می کنید اعتباری ندارند اما اصل دلیل عقل را که شما قبول دارید ما هم قبول داریم؛ به عبارت دیگر از زبان اصولی علیه اصولی می زنند.
اما پاسخ زیبا را آخوند دارند، ایشان سه پاسخ دارند که جلسه آینده بحث می کنیم.