« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات دال بر احتیاط/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /روایات دال بر احتیاط

 

روایت: عن رسول الله (ص): يا أباذر : اغتنم خمسا قبل خمس : شبابك قبل هرمك ، وصحتك قبل سقمك ، وغناك قبل فقرك ، وفراغك قبل شغلك ، وحياتك قبل موتك.[1]

قدر چند چیز را قبل از چند چیز بدان، قدر جوانی را قبل از پیری بدان، قدر سلامتی را قبل از بیماری، قدر غنی را قبل از فر بدان، قدر فراغت را قبل از آنکه مشغول بشوی بدان و قدر حیات را قبل از مرگ بدان.

باید حیات را صرف دین کرد، اگر صرف دین نکنیم تباه می شود، و چنین کسی خسر الدنیا و و الاخره است.

خلاصه:

سخن پیرامون ادله اخباریون بود، عمده ادله اخباریون بر وجوب الاحتیاط اخبار است، با طوائفی که بیان شد، آخرین دلیل از اخبار اخبار تثلیث است، حرام بین، حلال بین و شبهات بین ذلک، باید از این شبهات اجتناب کرد.

شیخ انصاری می گوید: بهترین دلیلشان همین اخبار تثلیث است؛ این اخبار تثلیث در حقیقت مجموعه ای از دو روایت است.

مقبوله عمربن حنظله: (این روایت هم در ولایت فقیه، در قضاوت، در درایة الحدیث و … بکار می آید)

از امام می پرسند: در مسائل اختلافی چه کنیم؟ فقال : الحكم ما حكم به أعدلهما ، وأفقههما ، وأصدقهما ، في الحديث ، وأورعهما ، ولا يلتفت إلى ما يحكم به الآخر، قال فانهما عدلان مرضیان عند اصحابنا لا یُفضّل واحد منهما، اگر هر دو حدیث درستی گفتند . قال ينظر إلى ما كان من روايتهما عنّا في ذلك الّذي حكما به ، المجمع عليه عند أصحابك ، فيؤخذ به من حكمنا ويترك الشاذ الذي ليس بمشهور عند أصحابك فإنَّ المجمع عليه لا ريب فيه...[2] (لاریب فی صحته، در مشهور جای تردید نیست)

روایت دیگر که تکمیل این حدیث است:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ اَلْحُصَيْنِ‌ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ فِي حَدِيثٍ قَالَ‌: وَ إِنَّمَا اَلْأُمُورُ ثَلاَثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اَللَّهِ (وَ إِلَى رَسُولِهِ‌ ) ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَلاَلٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ اَلشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ اِرْتَكَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُ ثُمَّ قَالَ فِي آخِرِ اَلْحَدِيثِ فَإِنَّ اَلْوُقُوفَ عِنْدَ اَلشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِي اَلْهَلَكَاتِ‌. [3]

یک. یُترَک الشاذ النادر الذی لیس بمشهور عند الاصحاب ، (یترک الشاذ یعنی یجب الترک نه اینکه یستحب ترکه)

دو. در حدیث 9 داریم: و امر مشکل یرد علمه الی الله و الی رسوله،

سه. و الشبهات بین ذلک.

این سه مورد یک چیز را می گویند یا سه چیز را؟

این سه تا برمیگردد به یک چیز، شاذ در مقابل مشهور است، یترک الشاذ یعنی یجب الترک؛ و امر مشکل یرد علمه الی الله و رسوله، در امر مشکل رد الی الله و رسوله واجب است؛ و شبهات بین ذلک... شبهات هم در ردیف شاذ و امر مشکل است، اینکه بگوییم آن دو تا واجب است و این یکی مستحب است به چه دلیل است، سیاق هر سه یکی هست، یا شاذ، امر مشکل و شبهات را همه را باید ترک کرد و هو المطلوب (اخباری ها هم همین را می گویند)، یا اینکه ترک هیچ کدامشان واجب نیست، پس احتیاط مبنا ندارد، در حالی که ترک شاذ و نادر لسانش صریح در وجوب الترک است، یرد علمه الی الله و الرسول صریح در وجوب و رد است، شبهات هم کذلک. فعلی هذا روایات تثلیث روایاتی است که خوب دلالت بر وجوب الاخذ بالاحتیاط را دارد.

جواب به اخباری ها:

اولا کما انّ القرآن یفسّر بعضه بعضا روایات هم یفسّر بعضه بعضا، همه روایات را یکجا که انسان می بیند به معنای روشن تری می رسد:

اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلطُّوسِيُّ‌ فِي أَمَالِيهِ‌(پسر شیخ طوسی، ثقه در امالی) عَنْ أَبِيهِ‌(شیخ طوسی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحَمَّامِيِّ‌(مهمل) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْقَطَّانِ‌(مجهول) عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي كَثِيرٍ(مجهول) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌(مجهول) عَنِ اَلسَّرِيِّ بْنِ عَامِرٍ(مجهول) عَنِ اَلنُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ(مجهول، پدرزن مختار) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ يَقُولُ‌: إِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى وَ إِنَّ حِمَى اَللَّهِ حَلاَلُهُ وَ حَرَامُهُ وَ اَلْمُشْتَبِهَاتُ بَيْنَ ذَلِكَ كَمَا لَوْ أَنَّ رَاعِياً رَعَى إِلَى جَانِبِ اَلْحِمَى لَمْ تَثْبُتْ غَنَمُهُ أَنْ تَقَعَ فِي وَسَطِهِ فَدَعُوا اَلْمُشْتَبِهَاتِ‌. [4]

هر پادشاهی یک قُرق گاهی دارد و قرق گاه خدا حلال و حرام هایش هستند، مشتبهات هم قرق گاه خداست، کما اینکه اگر چوپانی گوسفندانش را بیاورد کنار قرق گاه پادشاه بچراند هیچ اطمینانی نیست که این گوسفندان وارد قرق گاه شاه نشوند پس از شبهات کناره گیری کنید.

فدعوا الشبهات یعنی واجب است ترک؟ چه بسا چوپانی بتواند سامان بدهد تا گوسفندان وارد نشوند. پس آنچه مهم است این است که وارد قرق گاه خداوند نباید شد، اما از این وجوبی استفاده نمی شود، بلکه از آن مراقبت و دقت استفاده می شود تا اینکه وارد قرق گاه نشویم نه اینکه وجوب ترک از آن استفاده شود. (استحباب مراقبت از این شرط استفاده می شود و بیش از وجوب مراقبت از آن استفاده نمی شود).

سوال: از این روایت ضعیف چه نتیجه ای می توانیم بگیریم؟

پاسخ: ما داریم قرائن را جمع می کنیم برای فهم یک روایت صحیح.

نکته کلیدی: به روایات ضعفا نمی شود استناد کرد، ولی می توان به عنوان قرینه در فهم روایات از آن بهره برد. آخوند خراسانی وقتی می خواستند فتوا بدهند می گفتند به مستدرک هم نگاه کنید (مستدرک یک روایت صحیح السند ندارد) چه بسا یک روایت ضعیف ما را کمک میکند در فهم معنای حدیث.بنابراین اگر همه روایات را غیرصحیح را کنار بگذاریم چیزی نمی ماند در حالی که بزرگان مقید بودند اینها را ثبت کنند.

حدیث 27 هم ملاحظه شود، تحلیل شیخ و آخوند از مجموع این روایات بیان می شود.


logo