1403/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
روایات دال بر احتیاط/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /روایات دال بر احتیاط
روایت: عن رسول الله(ص): يا أباذر! نعمتان مغبون فيهما كثير من الناس: الصحة والفراغ. [1]
دو نعمت هست که خیلی ها در این دو نعمت بازنده اند یکی سلامتی، اشتغال نداشتن.
خلاصه:
می پردازیم به ادله اخباری ها، محور استفاده ادله اخباری ها روایت هست، چند طایفه بیان شد، حرمت افتاء بغیر علم، الرد الی الله و الرسول، التوقف … و اما طوایف دیگر، اخباری که دلالت بر آن دارد که قبل از فحص حق حکم به برائت ندارید، چیزی که کل اصولیون بر آن هستند، می گوییم برائت اما نه برائت یَله و رها، برائتی که تمام زحمتتان را کشیده باشید و به دلیلی بر نخورده باشید.
پس آنچه اصولویون می گویند در تعارض با این اخبار نیست بلکه همراه با این اخبار است، اگر اصولیون قائل به برائت بودند ولو قبل الفحص اشکال شما وارد است اما اصولیون قائل به برائت بعد الفحص هستند، آن هم بدلیلٍ، لکن در این روایت هم اصولیون باید جواب بدهند و هم اخباریون.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ(قمی) عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ(بندقی نیشابوری، از مشایخ کلینی) عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ(ثقه) جَمِيعاً(ابراهیم بن هاشم و فضل بن شاذان از …) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(مشایخ الثقات) وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً(ابن ابی عمیر و صفوان هر دو از …) عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ(ثقه، نسبت کیسانیه و وقف به او داده اند، نه کیسانی بود و نه واقفی، و یک نکته دیگر در رابطه با او گفتند که امام کاظم در رابطه با او فرمود انه لثقیل علی الفؤاد، و این دال بر مدح اوست نه ذم چون امام به خاطر اسم قضاوت نمی کردند) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَجُلَيْنِ أَصَابَا صَيْداً وَ هُمَا مُحْرِمَانِ اَلْجَزَاءُ بَيْنَهُمَا أَوْ عَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا جَزَاءٌ قَالَ لاَ بَلْ عَلَيْهِمَا أَنْ يَجْزِيَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا اَلصَّيْدَ قُلْتُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا سَأَلَنِي عَنْ ذَلِكَ فَلَمْ أَدْرِ مَا عَلَيْهِ فَقَالَ إِذَا أَصَبْتُمْ مِثْلَ هَذَا فَلَمْ تَدْرُوا فَعَلَيْكُمْ بِالاِحْتِيَاطِ حَتَّى تَسْأَلُوا عَنْهُ فَتَعْلَمُوا. [2]
سند حدیث: روایت از جهت سند صحیحه است
دلالت حدیث: از امام كاظم عليه السّلام پرسيدم: دو مرد مُحرم همزمان شكارى را مىزنند، آيا در كفّاره مشتركند و يا بر هريك کفاره ای جداگانه است؟ فرمود: نه، بلكه بايستى هركدام جداگانه كفّاره دهند.
گفتم: بعضى از ياران ما در اين مورد از من پرسيدند و من حكم آن را ندانستم؛ فرمود: هرگاه چنين مسألهاى پيش آمد و حكم آن را ندانستيد بر شماست كه احتياط كنيد تا حكم آن را پرسيده و بدانيد.
طرفداران احتیاط می گویند ما غیر از این نمی گوییم و حرف ما همین است که در مسائلی که نمی دانید، شبهه شما هم شبهه تحریمیه هست اصولی ها می گویند بر شما حلال است ولی ما نمی گوییم حلال ما می گوییم باید احتیاط کنید.
لکن در اینجا چند سوال مطرح می شود:
سوال اول: اینجا جایی است که ما دسترسی به حجت داشته باشیم، (یا حضور امام که حجت است، یا اینکه دلیل بر مطلب باشد) فعلی هذا آنجا که احتمال می دهیم با تحقیق و تفحص به نتیجه می رسیم آنجا جای برائت نیست، مثلا جواهر دستمان هست، و در جواهر آنچه بر حکم دلیل بوده گفته است، کسی بخاطر تنبلی آن را مطالعه نمی کند و حکم به برائت می دهد، ما این برائت را شرعی نمی دانیم. اینکه امام می فرماید حتی تسألوا فَتَعلموا یکی اش از خود معصوم پرسیدن است و یکی پیدان کردن مطلب است.
ثانیاً ، إِذَا أَصَبْتُمْ مِثْلَ هَذَا یعنی چه؟ مثل هذا اطلاق دارد، یعنی مثل این که کانت شبههً حُکمیةً، وجوبیتاً او تحریمیه، موضوعیةً او غیرها.
پاسخ این است: اولا موضوعیه از محل سوال بیرون است، چون سوال سائل در حکم است، (فرق بین شبهه موضوعیه و شبهه حکمیه این است که در شبهه موضوعیه رفع شبهه به ید مکلف است و در شبهه حکمیه بید شارع است) و روایت دال بر شبهه موضوعیه نیست، اما شبهه حکمیه تحریمیه است یا حکمیه وجوبیه است؟ اینجا وجوبیه هست، چون می گوید دو کفاره یا یک کفاره.
فعلی هذا اگر قرار بر اشکال باشد بر اصولی اشکال می گیرید و می گویید تا شک می کنید برائت جاری می کنید می گوییم شما اخباری ها هم تا در شبهه وجوبیه شک می کنید می گویید برائت، پس با این روایت نمی توان بر وجوب احتیاط استدلال کرد.
روایت بعد آن است که امام (ع) در مقام تقیه خواستند حکم الله را بیان کنند، یعنی هل الغروب یتحقق باستتار القرص او بذهاب الحمرة المشرقیه؟ قاطبه اهل سنت می گویند مغرب شرعی باستتار القرص محقق می شود، برای همین قبل از مغرب افطار می کنند.
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ(شیخ طوسی، اسنادش به حسن بن محمد بن سماعه که از شیوخ واقفیه است، صحیح است) بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ(از شیوخ واقفیه، کان یتعصب فی الوقف) عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ(المنقری، غیر امامی، ابن غضایری ضعیف گفته، نجاشی ثقه دانسته است، و می گوید کان ثقةً) عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ(صاحب ابی بصیر، ثقه): أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى اَلْعَبْد اَلصَّالِحِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَسْأَلُهُ عَنْ وَقْتِ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْإِفْطَارِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَرَى لَكَ أَنْ تَنْتَظِرَ حَتَّى تَذْهَبَ اَلْحُمْرَةُ وَ تَأْخُذَ بِالْحَائِطَةِ لِدِينِكَ. [3]
ما وقتی این روایت را ارزیابی می کنیم می بینیم از طرفی کل سنی ها می گویند استتار القرص و کل شیعه می گویند، ذهاب حمرة، می فهمیم لسان احتیاط در اینجا لسان تقیه است، به عبارت دیگر امام در پی جا انداختن مبنای احتیاط نیست، در خصوص این مورد حکم را به لسان تقیه بیان کرده تا دستگاه مچ شیعه را نگیرند، و نمی خواهد امام به عبدالله بن وضاح بفرماید در این گونه مسائل راه حل احتیاط است بلکه این مسئله خصوصیت دارد.