« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات دال بر احتیاط/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /روایات دال بر احتیاط

 

روایت: فحدثني أبوذر قال : دخلت ذات يوم في صدر نهاره على رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله في مسجده فلم أرفي المسجد أحدا من الناس إلا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله وعلي عليه‌السلام إلى جانبه جالس فاغتنمت خلوة المسجد فقلت : يا رسول الله بأبي أنت وأمي أوصني بوصية ينفعني الله بها؟ فقال : نعم وأكرم بك يا أباذر إنك منا أهل البيت وإني موصيك بوصية فاحفظها ، فإنها جامعة لطرق الخير وسبله ، فإنك إن حفظتها كان لك بها كفلان.[1]

ابوذر می گوید یک روز پیامبر را تنها در مسجد دیدم عرض کردم: پدر و مادرم فدایت شود سفارشی بکنید که من از آن بهرمنده شوم، حضرت فرمود: تو انسان با شخصیتی هستی، تو از ما اهل بیتی، من سفارشت می کنم به وصیتی ، حفظش کن، این وصیتی که می گویم جامع همه راه های خیر است، اگر حفظش کنی هم در دنیا سربلند خواهی شد و هم در آخرت

دو عنوان جالب در کتب حدیثی هست که مَن هم اهل البیت و مَن لیس باهل البیت، برای پیگیری این دو عنوان باید اهل البیت فی الکتاب و السنة را جستجو کرد، کسانی که از اهل بیت هستند و کسانی که از اهل بیت نیستند؛ یکی از آنها ابوذر هست که پیامبر در شأنش فرمود در تمام زمین کسی را صادق تر از ابوذر ندیده است و از کسانی هست که با تمام وجود طرفدار امیرالمومنین است.

خلاصه:

سخن پیرامون اصالة البرائه گفتیم اینجا دو نظر هست، یک نظر، نظریه برائت است که اصولیون به آن معتقدند (در شبهه حکمیه تحریمیه) یکی هم نظر اخباریون هست ، اینها معتقد به احتیاط هستند؛ برائت را به اتمام رساندیم و از نظر قرآن، حدیث و اجماع و عقل مورد بحث قرار دادیم، رسیدیم به بحث احتیاط، که آن را هم مِن الکتاب بحث کردیم و گفتیم لا یدل علی ما ذکروه.

وارد بحث روایات شدیم و گفتیم روایات علی طوایف:

طایفه اول: حرمت الافتاء بغیر علم بود، پاسخ دادیم، طایفه دوم: الرد الی الله و الرسول ، این را هم جواب دادیم، طایفه سوم، روایات التوقف هست، گفتند این روایات هم دال بر وجوب احتیاط هست، پاسخ داده شد که دال نیست، لسان ادله توقف لسان نصح است، لسان اخلاق هست، لسان درس اخلاق هست نه لسان تکلیف. طایفه چهارم روایات روایاتی هست که دلالت بر وجوب الاحتیاط می کند.

(این روایات را شیخ و آخوند جواب دادند، ولکن اول روایات را مطرح می کنیم و بعد جواب آخوند و شیخ را می گوییم) این اخبار احتیاط هم بر طوایفی هست:

وَ عَنْ أَبِيهِ‌(پسر شیخ طوسی از شیخ طوسی روایت می کند، معروفٌ بالفضل، می گویند فاضل بوده، چیزی علیهش گفته نشده، و توثیق صریح هم ندارد) عَنِ اَلْمُفِيدِ(محمد بن محمد بن نعمان، از بزرگان شیعه، مورد عنایت امام زمان) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْكَاتِبِ‌(علی بن محمد بن الحبیش الکاتب، مجهول،استاد شیخ مفید، ولی نمی توان گفت همین باعث توثیق است اما اعتمد علیه المفید این اعتماد می تواند قرینه باشد) عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيَى اَلتَّمِيمِيِّ‌(نجاشی گفته است ثقه است) عَنْ أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْجَعْفَرِيِّ‌(امامی ، ثقه، مانند منزلت زراره در نزد صادقین را نزد امام رضا داشت، روایات عمده اش از امام هادی و امام عسکری هست، زندان زیاد رفت و در مواقعی امام عسکری او را از زندان نجات داد) عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ : أَخُوكَ دِينُكَ فَاحْتَطْ لِدِينِكَ بِمَا شِئْتَ‌.[2]

برادر(واقعى)تو دين توست، پس هر طور كه مى‌خواهى از دين خود احتياط‌ و محافظت بعمل آور.

این کلام ترغیب به احتیاط هست، همان اندازه که نسبت به برادرت حساسی که آسیب نبیند مراقب باش که دین آسیب نبیند، راه آسیب ندیدنش احتیاط کردن است.

این تشبیه لطافت دارد (تشبیه دین به برادر)

وجه اول مشابهت: تشبیه علاقه است: علاقه ات به دینت مانند علاقه ات به برادرت باشد، به طور طبیعی انسان برادر نسبی اش را دوست دارد، همان اندازه که شما برادرتان را دوست دارید دینتان را دوست داشته باشید.

وجه دوم مشابهت: این است که برادر پاره تن هست، انسان او را از خودش جدا نمی داند، دین را هم پاره تنتان بدانید، نگذارید دین آسیب ببیند، دین با بی احتیاطی آسیب می بیند، احتیاط آنچه را که می شود، فاحتط لدینک بما شئت.

وجه سوم مشابهت: تلاش انسان این است که برادر اذیت نشود و اگر در مسیر راهش چیزی بود که اذیتش می کرد باید به او تذکر داد، با دینتان هم همین برخورد را داشته باشید، مراقب باشید دین آزار نبیند، و با بی احتیاطی آزار می بیند، اینکه هر مسئله ای پیش آمد اصالة البرائة جاری کنید و قائل به جواز شوید لاابالی گری پیش می آید.

درست هست که از جهت سند روایت معتبر نیست اما روایت مضمون بلندی دارد، و لسان این روایت لسان استحباب است و بیش از استحباب را نمی رساند.

روایت دیگر روایتی هست که شهید نقل کرده در حدائق الناضرة:

امام صادق فرمودند: ليس بناكب عن الصراط من سلك طريق الاحتياط[3] ، کسی که احتیاط کند از صراط دور نمی افتد.

لسان این روایت هم لسان نصیحت است لسان «باید» نیست، لسان هشدار و اعلام خطر نیست.

(الطایفه الاولی روایاتی که دال بر احتیاط است ولی باید و دستور در آن نیست)

روایات طایفه ثالثه، روایاتی هست که می گوید سراغ قیاس، استحسان نروید و احتیاط کنید، حداقلش این است که احتیاط وظیفه شرعی شماست:

وَ وَجَدْتُ بِخَطِّ اَلشَّهِيدِ مُحَمَّدِ بْنِ مَكِّيٍّ‌ قُدِّسَ سِرُّهُ (از اجلاء هست) حَدِيثاً طَوِيلاً عَنْ عُنْوَانَ اَلْبَصْرِيِّ(مجهول، روایت مفصلی در بحار از او نقل شده، مصدر این روایت بحار الانوار است)‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ يَقُولُ فِيهِ‌: سَلِ اَلْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَةً وَ إِيَّاكَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْيِكَ شَيْئاً وَ خُذْ بِالاِحْتِيَاطِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ مَا تَجِدُ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ اُهْرُبْ مِنَ اَلْفُتْيَا هَرَبَكَ مِنَ اَلْأَسَدِ وَ لاَ تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ عَتَبَة لِلنَّاسِ‌. [4]

 


logo