« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات دال بر احتیاط/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /روایات دال بر احتیاط

 

روایت: يا ابن مسعود : قول الله تعالى : … ولنبلونكم بشيء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرين قلنا : يا رسول الله فمن الصابرون؟ قال صلى‌الله‌عليه‌وآله : الذين يصبرون على طاعة الله واجتنبوا معصيته الذين كسبوا طيبا وأنفقوا قصدا وقدّموا فضلا فأفلحوا وأصلحوا.[1]

عبدالله بن مسعود می گوید از پیامبر پرسیدیم:صابرین چه کسانی هستند؟ فرمود:کسانی که صبوری می کنند بر طاعت خدا، (کسانی که با حوصله نماز می خوانند) و در مقابل معصیت هم می ایستند، کسانی که کسبشان پاک است، میانه رو هستند، برای قیامتشان از پیش می فرستند، اینها رستگار می شوند.

خلاصه:

ادله عقلی و نقلی و قرآنی و اجماعی برائت را گفتیم؛ وارد بحث اخباری ها شدیم و ادله اخباری ها بر احتیاط.

ابتدا آیات را خواندیم و گفتیم از آیات احتیاط در نمی آید، دلیل دومشان که گروه فراوانی هم هست .

نکته: یسمی الاخباریین بالاخباریین بخاطر همین اخباری هست که دارند، البته شیخ حر، اخباری هست ولی نه اخباری که تابع افکار ملاامین باشد، با این حال گرایش به اخباری گری دارند لذاست که در عرصه اخباری گری یکی از کتبی که از منابع اخباری هاست الفوائد الطوسیه (شیخ حر) هست. ایشان در وسائل ج27 باب12 ابواب صفات القاضی، عمده دلایل اخباری ها بر وجوب احتیاط را ذکر کرده، این روایات بر طوایفی هست:

طایفه اول روایات: ما تدل علی حرمة افتاء بغیر علمٍ.

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ أَبِيهِ‌(ابراهیم بن هاشم) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(محمدبن ابی عمیر از مشایخ ثقات) عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ‌ قَالَ‌: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ مَا حَقُّ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالَ‌ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لاَ يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اَللَّهِ حَقَّهُ‌. [2]

آیا اداء حق الهی واجب است یا نه؟ بله ، به دلیل عقل؛ عقل می گوید ذات مقدس ربوبی منعم است و شکر منعم عقلا واجب است، اگر از ما بپرسند از کجای این روایت وجوب احتیاط را استفاده می کنید؟ پاسخ می دهیم که در روایت، عبادت، حق الله علی العباد معرفی شده.

هشام گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: حق خدا بر مردمان چيست! فرمود اينكه چیزی را که علم دارند بگويند و از آنچه را که نمی دانند خودداری کنند، اگر این کار را کردند حق خدا را پرداخت کردند.

پس حرمت الافتاء بغیر علم که این حدیث صحیحه بر آن دلالت دارد گویای فتوای به احتیاط، عند ما لا یعلمون هست.

پاسخ به این استدلال: یا سخن از حکم واقعی است یا سخن از حکم ظاهری است، در هر دوی آنها اخباری و اصولی مشترک هستند، در حکم واقعی، اخباری که می گوید احتیاط علم ندارد، اصولی هم علم به حکم واقعی ندارد، هر دو مشترک هستند، در حکم ظاهری هم هر دو مشترک هستند و اخباری که می گوید احتیاط یقول بذلک ظاهرا و لا یقول انّ هذا حکم واقعی، اصولی هم یقول بذلک ظاهراً ، پس بنابراین روایاتی که سخن از حرمت افتاء بغیر علم دارند این روایات دلیل بر آنها نیست، هم دلیل بر له آنهاست و هم دلیل بر علیه آنها.

این طایفه روایات فراوانی در حرمت افتاء بغیر علم دارند.

طایفه دوم روایات که می گوید: آنچه را که نمی دانید رد الی الله کنید(بگویید الله اعلم)، ردّ الی رسوله کنید؛ این راه درستی هست. وجوب ردّ الی الله و رسوله، نه اینکه بگویید حلال است، بگویید نمی دانیم خدا و پیامبر می دانند. (انکار همه نباید کرد، یعنی در این عرصه شاید مباحثی بوده است که ما نمی دانیم)

وَ(کلینی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى(العطار، ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ‌(ابی الخطاب، البته او در این طبقه سازگار نیست و احتمالا محمد بن الحسن صفار باشد، البته هر کدام که باشند ثقه هستند) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى(بن عبید یقطینی، امامی،فقط ابن ولید روایت او را از یونس را تضعیف کرده و گفته محمد بن عیسی نمی تواند از یونس روایت نقل کند که همه در مقابل این حرف موضع گرفتند که چه مشکلی در این دو نفر هست؟ که اینجا هم از یونس نقل نکرده است تا ضعیف شود) عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى(از مشایخ اصحاب اجماع) عَنْ دَاوُدَ بْنِ اَلْحُصَيْنِ‌(اسدی، واقفی ثقه) عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ‌(ثقه، بخاطر عمر بن حنظله نمی توان این روایت را نقد کرد، چون ثقات از او روایت کرده اند) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ فِي حَدِيثٍ قَالَ‌: وَ إِنَّمَا اَلْأُمُورُ ثَلاَثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اَللَّهِ (وَ إِلَى رَسُولِهِ‌)، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَلاَلٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ اَلشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ. وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ اِرْتَكَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُ ثُمَّ قَالَ فِي آخِرِ اَلْحَدِيثِ فَإِنَّ اَلْوُقُوفَ عِنْدَ اَلشُّبُهَاتِ خَيْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِي اَلْهَلَكَاتِ‌. [3]

تمام اموری که در زندگی می گذرد بر سه قسمند: امرى كه درستى و هدايت آن روشن است و بايد پيروى شود؛ امرى كه گمراهيش روشن است و بايد از آن پرهيز شود(مانند حرف هایی که دشمنان می زنند)؛ امرى كه مشكل و مشتبه است و بايد دريافت حقيقت او بخدا و رسولش ارجاع شود، پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) فرموده است: حلالى است روشن و حراميست روشن و در ميان آنها اموريست مشتبه (پوشيده و نامعلوم) كسى كه امور مشتبه را رها كند از محرمات نجات يابد و هر كه مشتبهات را اخذ كند مرتكب محرمات هم گردد و ندانسته هلاك شود.

معنای وجوب الرد الی الله و رسوله این است که حکم صادر نکنید از پیش خودتان (دلالت مطابقی) و شما که تحکمون بالجواز دارید حکم صادر می کنید، کجا رد به خدا و رسولش کردید؟ بلکه رد الی نفستان کردید ولی ما که می گوییم احتیاط، حکم صادر نمی کنیم ، نمی گوییم جواز تا مشکل داشته باشد.

خلاصه دلیل: پیامبر می فرماید یا حلال داریم یا حرام یا شبهات، در شبهات چیزی از خودتان نگویید، بلکه علمش را به خدا و پیامبر برگردانید، شما که در این موارد جواز صادر می کنید، به خدا و پیامبرش بر نمی گردانید و از خودتان چیزی می گویید.

جواب: با صرف نظر از برائت ادله شما را قبول نداریم، ما هستیم و فقط این روایت:

این روایات نظر به کسانی دارد که با معیارهای حق وارد میدان استنباط نمی شوند، بلکه با قیاس، استحسان و سد ذرایع و مصالح مرسله وارد می شوند، در یک کلمه با دین سلیقه ای برخورد می کنند.

ان قلت: آیا اینقدر گسترده بوده است؟

قلت: بله ، اعمال سلیقه و رای در دین بازار گرمی داشته و این روایات آنها را رد می کند، نه اینکه برائت مستدل مستند اصولی را رد کند، آن روایات در حقیقت اعمال سلیقه در دین که به صورتهای مختلف هست را رد می کند و مورد نقد قرار می دهد.

در روایت سه قسم بود، که یک قسمش شبهات بود، در شبهات چه می کردند؟ اگر قرآن و سنت نداشتند اجتهاد می کردند ، امام صادق (ع) این درد را می خواهد درمان کند، حال یک شیعه استنباطی کرد امام که نمی خواهد او را رد کند بلکه امام می خواهند یک جریان اجتهاد به رأی را رد کنند.

طایفه سوم روایات: اخبار توقف؛ این اخبار در باب 12 غوغا می کند، در برخی توقف بیان شده و در برخی تعلیل در آن بیان شده که الوقوف عند الشبهات خیر من اقتحام فی الهلکات.

 


logo