« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات دال بر برائت/أصالة البراءة /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /آیات دال بر برائت

 

روایت: عن النبی (ص): يا علي : من لم يقبل العذر من مُتَنَصِّلٍ صادقا كان أو كاذبا لم ينل شفاعتي.[1]

کسی که عذر را از کسی که عذرخواهی می کند (چه عذرش صادق باشد و چه عذرش کاذب باشد) نپذیرد ، مشمول شفاعت من نخواهد شد.

هم عذرخواهی کمال هست و هم عذرپذیری، نکته ای که در این روایت هست این است که گاهی عذر صادقانه است، مثلا کسی جواب سلام شما را کسی نداده، می گوید من نشنیدم، گاهی عذرش کاذبانه است، روایت می گوید ولو می دانی که دروغ می گوید عذرش را بپذیر؛ اگر عذر را نپذیرید شفاعتم شاملتان نمی شود.

خلاصه:

بحث پیرامون برائت بود، اُستدل علی البرائة بآیاتٍ و روایاتٍ و الاجماع و دلیل العقل!

ابتدا از آیات شروع کردیم ، چند گروه آیه دلالت بر برائت دارد ولی آخوند یک گروه را ذکر کردند، آن یک گروه هم نقد و تحلیل شد و میرویم سراغ گروه دوم از آیات.

آیه شاخص گروه دوم آیه 7 طلاق است: ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ ۖ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ ۚ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ۚ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا﴾[2] .

محل استدلال: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا﴾ هست، خداوند نفسی را تکلیف به چیزی نمی کند مگر آنچه به آن داده، آنچه به او داده یعنی اعلام به او کرده، آتاه یعنی اعلام کرده است، اگر اعلام نکرد عذاب هم نمی کند، شبیه این آیه، آخرین آیه سوره بقره است: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾[3]

خدا کسی را تکلیف نمی کند مگر به اندازه ای که توان داشته باشد، کسی که حکمی را نمی داند قهراً توان ندارد، (الان داریم تقریر می کنیم و این به معنای پذیرش استدلال نیست)

«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا»، در روایات داریم الا ما آتاها ای اَعلمها، خدا کسی را مجازات می کند که تکلیف را به او اعلام کرده باشد.

«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»، به این آیه استدلال نشده ولی می توان این آیه را هم در مورد برائت توجیه کرد، وُسع یعنی خبر نداشته باشد و به او اعلام نشده باشد.(نحوه استدلال به این آیه)

نقد این استدلال:

پاسخ این است که اینجا «ما»، مای موصوله است، «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا»، خداوند نفسی را تکلیف نمی کند مگر به آن مقدار که به او داده است، علم یا مال یا… که به او داده است.

احتمالات در «ما»

سه احتمال در این موصول هست:

احتمال اول: این که این مای موصول، مال باشد، لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا، … مگر به اندازه ای که دارد. باید نفقه زن مطلّقه را در عده طلاق رجعی بپردازد، اینکه چقدر باید بدهد ما آتاها، هر مقداری که داری، اگر وضع مالی خوب هست بیشتر بده اگر خوب نیست در حد بخور و نمیر برایش فراهم کن.

احتمال دوم: مای موصول به معنای عمل باشد، لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا، الا به کاری که می تواند انجام بدهد، ذات مقدس ربوبی تکلیف ما لا یطاق نمی کند، عملی را که می توانی انجام بده.

احتمال سوم: این که این ما، تکلیف باشد، لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا مگر به تکلیفی که اعلام کرده باشد.

از این سه احتمال(مالی که به او داده شده، عملی که توانش را دارد، تکلیفی که به او گفته شده) احتمال سوم است که به درد برائت می خورد، احتمال اول و دوم به کار برائت نمی آید، تکلیف ما لا یطاق را نفی می کند اما احتمال سوم این است که لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا، یعنی تکلیفی را که اعلام نکرده باشد.

برای اینکه معلوم شود مای موصول کدام یک از دو احتمال هست دو آیه دیگر را مطرح می کنیم.

﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ ۚ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ۚ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۖ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ ۖ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَىٰ﴾[4]

آنها [= زنان مطلّقه‌] را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید؛ و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند)؛ و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند؛ و اگر برای شما (فرزند را) شیر می‌دهند، پاداش آنها را بپردازید؛ و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید؛ و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده می‌گیرد.

﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ ۖ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ ۚ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ۚ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا﴾[5]

آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند؛ خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد!

با توجه به ترجمه ای که از این آیات گفته شد، معنای اول با لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها می خواند، چرا که سیاق آیه بر خلاف شأن نزول تحدید می کند مگر اینکه دلیل داشته باشیم که سیاق دلیل نیست مانند انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا، قبل و بعد این آیه مربوط همسران پیامبر هستند اما دلیل داریم که سیاق اینجا دلیل نیست، دلیلش این است که علامه طباطبایی در ذیل این آیه می گوید روایاتی که اهل سنت در این آیه دارند که اهل بیت فقط خمسه طاهره هستند از روایات شیعه بیشتر است.

در یک روایت تا 12 ماه پیامبر می آمد درب خانه علی و می فرمود السلام علیکم یا اهل بیت النبوه، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا، در یک روایت 9 ماه و در یک روایت 6 ماه حضرت فرمودند.

در اینجا سیاق دلیل نیست چون روایت داریم، اما در اینجا خود آیات دارد تفسیر می کند؛ بله شأن نزول دلیل نمی شود اما سیاق دلیل می شود.

با توجه به ترجمه آیه، مای موصوله با احتمال اول سازگار است، چون اینجا سخن از مال هست، در این دو آیه دارد فانفقوا علیهن، لینفق ذو سعةٍ، و من قُدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله، سه مرتبه در این دو آیه با واژه انفاق وارد شده پس معنایی که با این سیاق می خواند مال است، لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها، گفتیم که خرجش را بده، در مسکن خودت جایش بده اما آنچه من قانونگذار اصرار بر آن دارم قصه مال است.(احتمال اول به درد نفی تکلیف ما لا یطاق می خورد)

احتمال سوم، که به معنای تکلیف است، به درد برائت می خورد. (تکلیف، قدر جامع آن دو معنای دیگر هم هست)

این وظیفه شوهر است که خرجی زن مطلقه رجعی را بدهد، پس لا یکلف الله نفسا الا تکلیفی که اعلام شده.

نقد:

منتها نقد این است که این اعلمها از کجا آمده است؟ مگر اینکه اعلام کنند که شما خرجی را باید بدهی، در آیه اعلام کردنش نیست، در آیه آمده الا ما آتاه، این اعلام از کجا می آید؟

ان قلت: در اصول کافی روایتی است که گفته لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها ، معرفت الله است.

این روایت را شاهد می گیریم که الا ما اعلمها هست.

اگر به این بیان بگیریم که لا یکلف الله نفسا الا به مقداری که اعلام کردند ، تکلیف دو جور است:

یک. تکلیفی است که بدون بیان، ما آن را نمی فهمیم.

دو. تکلیفی که بدون بیان هم می فهمیم.

نمی دانیم این تکلیف بر ما حلال است یا حرام، اینجا بدون بیان شارع می توانیم گلیممان را از آب بیرون بکشیم با احتیاط کردن، اما در جایی که تا نگوید نمی فهمیم اینجا لا یکلف الله نفسا الا وسعها.

با این تحلیلی که بیان شد شامل بیان تکلیف هم می شویم، لا یکلف الله نفسا الا وسعها، خدا تکلیف نمی کند کسی را به معرفة الله مگر اینکه معرفی کند، مگر اینکه بیان داشته باشد.

پس با این توضیحی که گفتیم لا یکلف الله الا ما آتاها ، مگر تکلیفی که برایش فراهم شده باشد؛ این می شود قدر جامع.

احتمال دوم هم که اقرب احتمالات است، لا یکلف الله نفسا یعنی الا کاری که ما آتاها، کاری که بتواند، می شود مثل لا یکلف الله نفسا الا وسعها.

نتیجه:

نتیجه اینکه آیه با این توجیهی که گفتیم بنابر احتمال اول تکلیف به ما لا یطاق را می گیرد و ربطی به برائت ندارد؛ بنابر احتمال دوم هم ربطی به برائت ندارد، بلکه بر میگردد به اینکه خداوند تکلیف به ما لا یطاق ندارد، اما تفسیر سومی که گفتیم هم شامل احتمال اول می شود، لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها، هم شامل عمل می شود، (لا یکلف الله نفسا الا عملی که در توانش هست، هم شامل برائت و بیان می شود لا یکلف الله نفسا الا تکلیفی که بدون بیان نمی شود یعنی اگر بیان نباشد معرفت حاصل نمی شود.

 


logo